پاورپوینت کامل یاور بینوایان ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یاور بینوایان ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یاور بینوایان ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یاور بینوایان ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
>
کوچه خلوت تر از هر لحظه دیگر به نظر می رسد. به سمت جلو قدم برمی دارد. سرکوچه که می رسد، دستش را به کمرش می گذارد. حرفهای کودکش در ذهنش تداعی می شود:
ـ پدر! من گرسنه هستم؛ پس کی گندم می آوری تا مادرم نان درست کند؟
به فکر فرو می رود. عالم خیال، ذهنش را به بازی می گیرد. زنش را می بیند که به دیوار رنگ و رو رفته خانه اش تکیه داده است. چشمش پر آب می نماید. قطره های اشک در کاسه چشمان همسرش تلنبار شده اند. به او چشم می دوزد. قطره ای اشک از چشمش فرومی غلتد. لبهایش را به زحمت می جنباند:
ـ پس می خواهی چکار کنی؟ دیگه بچه ها تحمّل گرسنگی را ندارند؟
مرد سر به زیر می اندازد. دلش می خواهد زمین دهان باز کند و او را در خود فرو برد. سرش داغ می شود. آب دهانش را قورت داده، می گوید:
ـ تو می گویی چکار کنم؟ به کی رو بیندازم؟ درِ خانه چه کسی را بزنم؟ در این دور و زمانه، چه کسی به من قرض می دهد؟
زن دست روی زمین می گذارد و از جا بلند می شود. نگاه نگرانش را به صورت خسته او می دوزد و می گوید:
ـ برو در خانه حسن بن علی؛ دست خالی بر نمی گردی؟
برق امید در چشمان مرد می جهد. سرش را به عنوان تأیید تکان می دهد. لبخندی گرم روی لبهایش نقش می بندد. در آن حال اندکی به فکر فرو می رود. صدای همسرش او را به خود می آورد:
ـ خدا این بنده های خوبش را برای ما فرستاده است.
* * *
مرد به دیوار تکیه می دهد. زانوهایش می لرزد و طاقت نگهداشتن جسمش را ندارد. کوچه خلوت است. مردم از تابش بی رحمانه آفتاب به خانه هایشان پناه می برند. شنهای سوزان، کف پایش را به سوزش می آورد. از جا بلند می شود. نگاهش تا ته کوچه می دود. چشمش به در چوبی دوخته می شود. قدمهایش را آهسته تر برمی دارد. لحظه بعد، خودش را جلوی در خانه امام می بیند؛ نفس عمیقی می کشد و آرام بر در می کوبد.
در گشوده می شود. طولی نمی کشد که وارد خانه می شود. نگاهش را به اطراف خانه می چرخاند. همه جا ساده و بی آلایش است.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 