پاورپوینت کامل تساهل و خشونت در نگاه علوی ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تساهل و خشونت در نگاه علوی ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تساهل و خشونت در نگاه علوی ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تساهل و خشونت در نگاه علوی ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
>
مفهوم تساهل و مدارا در غرب، ۳۰۰ سال
پیش در رساله ای با عنوان «مکتوبی در باب
تساهل و مدارا»۱ از سوی جان لاک۲
(۱۶۳۲ـ ۱۷۰۴ م.)، فیلسوف پرآوازه انگلیسی
مطرح گردید. نظریه لاک آرام آرام در
نظام های مدنی، سیاسی و دینی غرب وارد
شد و صورتی سازمان یافته و نهادی به خود
گرفت. این نظریه اکنون نیز، هم از جهت
تئوریک و هم به لحاظ علمی و عینی، در
غرب دارای حیات و سلطه است.۳
نظریه تساهل منفی لاک ـ که به تعبیر
«لاسکی» یکی از سه شعار مهمّ اندیشه وی
بود ـ بعد از او توسط رابرت براونینگ۴
(متوفّای ۱۸۸۹ م.)، خانم بسنت۵(متوفّای
۱۹۳۳ م.)، بوسوئه۶ (متوفّای ۱۸۶۰ م.)،
پارکر۷ (متوفّای ۱۸۶۰ م.)، تامس پین۸
(متوفّای ۱۸۷۱ م.)، دول۹ (متوفّای ۱۷۷۸
م.) و… بسط داده شد. و در نهایت، در اندیشه
جان استوارت میل (متوفّای ۱۹۲۷ م.) و
روسو،۱۰ فیلسوف سیاسی قرن ۱۹ انگلیس،
به کمال خود رسید.۱۱
خاستگاه نظریه تساهل در غرب عمدتاً
عوامل معرفت شناسی، عوامل اجتماعی و
عوامل کلامی بوده است.۱۲ ولی در ادامه، این
نظریه دقیقاً به یک نظریه سیاسی تبدیل شده
است. وقتی لاک، این نظریه را مطرح کرد،
لفظ «تولرانس» معنی محمود نداشت و حتی
می توان گفت که تعریف لاک و امثال او به
این لفظ، صفت محمود داده است ولی ما
وقتی این لفظ را به زبان فارسی ترجمه
کردیم، معادلِ «مدارا» را برای آن انتخاب
کردیم و حال اینکه معنی مدارای اخلاقی
غیر از معنی مدارای سیاسی است.
مدارای سیاسی که از آن به «تساهل و
تسامح» یاد می شود، یک صفت نفسانی و
اخلاقی نیست، بلکه یک وضع حقوقی و
پیشامد تاریخی است که به عالم جدید و بشر
نو تعلّق دارد و اساساً تساهل و تسامح در
جامعه ای رواج می یابد که اعتقادات دینی
مردم آن سُست شده باشد؛ یعنی این لفظ در
نسبت با دین معنا پیدا می کند و در عالم غیر
دینی متحقّق می شود؛ در عالمی که دین،
اصل اساسی و بنیانگذار آن جامعه است.۱۳ از
این رو کلمه «تولرانس» در زبان فارسی با
کلمه «بی قیدی» بیشتر تناسب دارد تا با کلمه
مدارا.
ولی متأسّفانه برخی از روشنفکران مسلمان ـ
که گرفتار «کژفهمی اصطلاحات، کاربرد
نابجای واژگان و آفت تبلیغات زدگی»۱۴
شده اند ـ نتوانستند و یا نخواستند که بین
تولرانس و مدارای اخلاقی اسلام، تفکیک
قائل شوند.۱۵ و برخی دیگر «با ایجاد تقابل
مصنوعی میان عرفان و فقه، از طرفی به
تضعیف فقه و قوانین اسلامی و از سویی
دیگر به تحریف عرفان و سوء استفاده از آن
می پردازند و می کوشند تحت پوشش نوعی
عرفان قلاّبی، تساهل لیبرالی و تکلیف
گریزی و حکومت سکولار را ترویج کنند.»۱۶
در مقابل اندیشه تساهل، کسانی هستند که از
اندیشه خشونت دفاع می کنند. اندیشه
خشونت به لحاظ تاریخی، مقدّم بر اندیشه
تساهل است. از قرن ۷ ق. م. «استبداد»۱۷ به
صورت یک شکل سیاسی جدید ظاهر گردید
و از آن پس، خشونت از یونان باستان تاکنون،
طرفداران جدّی ای داشته است که هر کدام با
عنوانی خاص، آن را مطرح کرده اند.
«افلاطون» از پدیده ای به نام «فتنه»۱۸ یاد
می کند و به گونه ای آن را تبیین می سازد که
بسط آن، قرن ها بعد منجر به نظریاتی چون
نظریات مارکسیست ها می شود که بیشترین
اهمیت را به استفاده از «خشونت سیاسی»
برای واژگون کردن قدرت های دولتی
می دهند. «ارسطو»۱۹ (۳۲۲ ـ ۳۸۴ ق.م.)
پدیده ای به نام «نیرنگ» را مطرح می کند.
«سن توماس آکویناس»۲۰ (۱۲۲۷ ـ ۱۲۷۴
م.) بروز خشونت های سیاسی ـ چه به صورت
شورش و چه به صورت انقلاب ها ـ را در
شرایط خاص شروع اعلام می کند. «ابن
خلدون (۱۳۳۲ ـ ۱۴۰۶ م.) از پدیده ای به نام
«عصبیت» (قومیت امروزی) نام می برد.
«نیکولوماکیاولی»۲۱ (۱۴۶۹ ـ ۱۵۲۷ م.)،
سیاست مدار ایتالیایی که او را «پدر علم
سیاست» نامیده اند، استفاده از «ترس و
سرکوب» را به شهریار پیشنهاد می کند.
«تامس هابز»۲۲ (۱۵۸۸ ـ ۱۶۷۹ م.)، انسان ها
را گرگ یکدیگر قلمداد کرد. «هگلیان چپ» با
برداشتی کاملاً مادّی از نظریّه آرمان گرای
هگل، به دو گرایش شدید خشونت طلبی
یعنی مارکسیسم، به رهبری «مارکس» و
«انگلس»، و آنارشیسم، به رهبری «اشتیرنر»
و «باکونین» روی آوردند.۲۳ «لوتر» بر علیه
دهقانان معترض فتوا می داد که: این سگ ها
را بکشید، اینها شیاطین اند. و برای اثبات
حقّانیت خودش می گفت: «دیگران را باگوگرد
آتش بزنید تا خدا بداند که ما بحق مسیحی
هستیم.»۲۴ «جان لاک» می گوید: «به کار
بردن زور علیه بی عدالتی و بی قانونی، مجاز
است.»۲۵
اما امام علی علیه السلام نه تن به اصالت مطلق
تساهل می دهد و نه بر اصالت مطلق خشونت
صحّه می گذارد. علی علیه السلام به «اصالت مدارا و
خشونت بر محور عدالت» تن می دهد؛ یعنی
«وضع کلّ شی ء فی موضعه». آنگاه که
عدالت مقتضی مدارا باشد و بدون استفاده از
خشونت اِحقاق حق ممکن است، مدارا
می کند و هرگاه راه مسدود شود، با رعایت
مراتب و مصالح، اِعمال خشونت عادلانه ـ نه
خشونت حیوانی و بی قاعده ـ می کند. چرا که
قبح خشونت اگرچه در شرایط عادی، مستند
به عدم تناسب آن با طبع مردم می شود، اما
مناط شرعی و عقلی برای تحریم خشونت در
واقع، حریم عدالت و حقوق الهی مردم است
که کمترین تجاوز به حریم مادی یا معنوی
شهروندان جامعه اسلامی و صدمه زدن به
آنان را ممنوع می سازد. بنابراین «قبح
خشونت» مستند به قبح ظلم و بی عدالتی
می گردد؛ از این جهت، مدارا نیز اگر در
شرایطی مصداق ظلم شود، با همان استدلال
قبیح خواهد بود.۲۶
«مدارا» فی نفسه و «خشونت» خود به خود،
نه خوب و نه بد است و کسی نمی تواند بگوید
خشونت یا مدارا مطلقاً و به هر معنی از سوی
هرکس، درباره هرکس، به هر انگیزه و هدفی،
به هر اندازه و وسیله ای و در هر ظرف و
زمینه زمانی و مکانی خوب یا بد است.
متغیّرها و عواملی چون: «معنی، فاعل،
متعلّق، انگیزه، هدف، میزان، وسیله، ظرف و
شرایط» قطعاً در تعیین حُسن و قُبح خشونت
و مدارا، دخیل است و بدون توجّه به این
عناصر، خشونت و مدارا نه تحقّق پذیر است و
نه تحلیل بردار.۲۷
خشونت علی علیه السلام معیارمند است و عین
عدالت؛ از همین روست که در جنگ ها نیز
دستور می دهد. «درختان را قطع نکنید،
بیگناهان را نکشید. آب آشامیدنی را مسموم
و مسدود نکنید، فراریان را تعقیب نکنید، با
اسیران به نرمی رفتار کنید، اموال مسلمانان را
به غنیمت برندارید و…»۲۸
علی علیه السلام اندیشه ای قرآنی دارد و چون به
«لقد کان لکم فی رسول اللّه اسوه
حسنه»۲۹اقتدا کرده است، نیک می داند که
«لوکُنتَ فظّاً غلیظ القلب لانفضوا من
حولک»؛۳۰ از این رو در حوزه «دعوت به
دین» خود را مورد خطاب «لا اکراه
فی الدّین»،۳۱ «انّما انت مذکّر لست علیهم
بمسیطر»،۳۲ «انّک لاتهدی من احببت و
لکنّ اللّه یهدی من یشاء»،۳۳ و… می بیند.
امام علیه السلام در این حوزه مطلقاً خشونت را جایز
نمی داند مگر در خصوص «جهاد ابتدایی»، که
اساساً از این بحث خارج است.
امام علی علیه السلام در حوزه «دعوت به دین» آیه
«ادع الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه
الحسنه و جادلهم بالّتی هی احسن»۳۴ را
نصب العین خود قرار می دهد؛ لیکن در حوزه
«اجرا و پیاده کردن عملی دین» که حوزه بعد
از ایمان آوردن است، خود را مکلّف به امتثال
«اشدّاء علی الکفّار، رحماء بینهم»۳۵
می بیند و تن به اجرای تمامی احکام جهادی،
مثل «جاهد الکفّار و المنافقین واغلظ
علیهم»۳۶ و احکام جزایی اسلام، مثل «و
لکم فی القصاص حیاه یا اولی الألباب»،۳۷
«الزّانیه والزّانی فاجلدوا»،۳۸ «السّارق
والسّارقه فاقطعوا ایدیهما»۳۹ و… می دهد و
هم از این روست که وقتی جرس رحیل
جنگ نواخته می شود، «ذوالفقار» از نیام بر
می کشد و در طلیعه قافله مجاهدان فی سبیل
اللّه، اسب می تازد. و وقتی هیچ کس از روی
ترس حاضر نمی شود که «ولید» ـ برادر
رضاعی خلیفه سوم (عثمان) را که شراب
نوشیده است ـ حدّ بزند، علی علیه السلام تازیانه بر
می دارد و با صلابت تمام، حدّ الهی را جاری
می کند.
آنجا که سخن از بیت المال مسلمین است،
برای تحقّق عدالت و حفظ بیت المال، آنقدر
خشونت به خرج می دهد که می فرماید: «به
خدا سوگند! بیت المالِ تاراج رفته را هرکجا که
بیابم، به صاحبان اصلی آن باز می گردانم
گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده
باشند.»۴۰ و یا خطاب به «زیاد بن ابیه»۴۱
می نویسد: «به خدا سوگند! اگر به من گزارش
دهند که تو در اموال بیت المال خیانت
کرده ای، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم
که کم بهره گردی و در هزینه عیال، درمانده و
خوار و سرگردان شوی.»۴۲و در موردی دیگر
خطاب به ابن عباس ـ عبدالله یا عبیدالله ـ
می نویسد: «از خدا بترس و اموال مردم را
بازگردان و اگر چنین نکنی و خدا مرا فرصت
دهد تا بر تو دست یابم، تو را کیفری خواهم
کرد که نزد خدا عذر خواه من باشد و با
شمشیری تو را خواهم زد که به هرکس زدم،
وارد دوزخ گردیده است. به خدا سوگند! اگر
حسن و حسین چنان می کردند که تو انجام
دادی، از من روی خوش نمی دیدند و به آرزو
نمی رسیدند مگر آنکه حق را از آنان
بازستانم.»۴۳
آری! علی علیه السلام تربیت شده دامان رسول
اللّه صلی الله علیه و آله وسلم است که وقتی زنی از قبیله
سرشناس «بنی مخزوم» را می خواست حدّ
بزند، «اسامه بن زید» از وی تقاضای بخشش
کرد، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «به خدا سوگند! اگر
دخترم دزدی کند، دستش را قطع می کنم؛
چرا که در اجرای حدود خداوند، مردم نزد من
فرقی ندارند.»۴۴
شاید اگر «نقش خشم های مقدّس» امام
علی علیه السلام را در ثبات اسلام بخواهیم ذکر کنیم،
این جمله «علامه امینی قدس سره » بهترین جمله
باشد که فرمود: «اسلام جز به شمشیر علی
بن ابی طالب برپای نایستاد.»۴۵ و اساساً آیا
امام علی علیه السلام بسیاری از امتیازات منحصر به
فرد خود را در دل جنگ ها به دست نیاورده
است؟ آیا ندای «لافتی الاّ علی، لاسیف الاّ
ذوالفقار»۴۶ و یا جمله معروف «ضربه علیّ
یوم الخندق افضل من عباده الثقلین»۴۷ در
میدان های جنگ در مورد امام علی علیه السلام گفته
نشده است؟ آیا شمشیر زدن، جنگیدن و
کشتن را می شود که از سنخِ «تساهل و
تسامح» دانست؟!
اما آنجا که مقام، مقام رفق و مداراست، خلیفه
مسلمین در میان کوچه های خاکی کوفه، بچه
یتیمان را بر پشت خویش سوار می کند و روی
دست و پا راه می رود تا دل های پژمرده آنان
را شاد کند. آنقدر با یتیمان با مهر و نوازش
برخورد می کرد که «ابوالطفیل» در حسرت
دمی بازی کردن با حضرت، آرزو می کند که:
«کاش من هم یک یتیم بودم!»۴۸ و این امام
در پایان عمرش نیز به فرزندان خود وصیت
می کند که: «اللّه اللّه فی الایتام فلا تغبّوا
افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم»۴۹
و گاه به کوچه و خیابان می آید و مشک
بیوه زنی را بر دوش خود حمل می کند و از
وی عذر خواهی می نماید.۵۰ یتیم نوازی
علی علیه السلام چیزی نیست که در یک یا چند مقاله
و کتاب حقّ آن اداء شود، آنقدر زی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 