پاورپوینت کامل امام صادق(ع) و مسأله تقیّه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل امام صادق(ع) و مسأله تقیّه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام صادق(ع) و مسأله تقیّه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل امام صادق(ع) و مسأله تقیّه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
مقدّمه
یکی از روش های عقلایی رایج در میان ملل و نحل، «تقیّه» است. این شیوه که به معنی خودداری از افتادن به دام
خطر و مهلکه می باشد، در اسلام نیز با عمل عمّار بن یاسر و تأیید پیامبراسلام صلی الله علیه و آله وسلم ، سپری برای حفظ جان مسلمانان
در مواقع خطر شناخته شد و به گفته ائمه معصومین علیهم السلام جزء دین و آیین اسلام واقع شد.
«تقیّه» ازمهم ترین عواملی است که باعث شد شیعیان در طول تاریخ خونبار خود به حفظ مکتب و عقایدشان پرداخته
و آن را به دست ما برسانند. به همین جهت، یکی از معتقدات کلامی ـ فقهی شیعه و عملکردهای تاریخی آن برای حفظ
موجودیّتش در برابر اکثریت غیر شیعه یا غیر مسلمان محسوب می گردد.
نکته قابل توجّه دیگر، آن است که تقیّه یک رفتار طبیعی بشری است و در عرف اکثر اقوام و ملل در سراسر تاریخ
سابقه دارد و مخصوص مذهب شیعه نبوده است؛ بلکه واکنش فرد یا قوم مقهور یا در اقلیت است که توان رویارویی و
مبارزه مستقیم را نداشته یا اصولاً چنین مبارزه ای به صلاحشان نبوده و موجودیّت آنها را تهدید می نموده یا می نماید.
نتیجه آن که، تقیّه سپری است که عقل در مقام خطرهای مهلک از آن بهره می گیرد. و علاوه بر این که جواز اجتماعی و
عرفی دارد، شرع نیز ـ که عقل کل است ـ آن را امضا نموده و وظیفه دانسته است.
در این مقاله ما بر آنیم که با سیری اجمالی در معنای تقیّه، تاریخچه و جایگاه آن در اسلام، برخی پیچیدگی ها و
شبهه های مربوط به آن را رفع نموده و تقیّه را از دیدگاه امام صادق علیه السلام مورد بحث و بررسی قرار دهیم. امید است که
خدمتی باشد به آستان مقدّس اهل بیت علیهم السلام و عرصه علم و دانش.ان شاءاللّه.
سیری در معنای تقیّه
الف) معنی لغوی تقیّه
لغت تقیّه از دو جهت مادّه و هیئت، قابل بحث و بررسی است:
از جهت مادّه، حروف اصلی آن «وقی» می باشد که واو آن به «تا» تبدیل شده است. بنابراین اصل آن «وقیّه» بوده و
از این جهت، هم ریشه با لغت تقوا می باشد که اصل آن «وقوی» بوده است.
مصدر ثلاثی مجرّد آن «وقی» و «وقایه» است به معنای «صیانت» و «نگه داری».۱
همچنین به معنای حفظ نفس از عذاب و گناه به وسیلهّ عمل صالح می باشد.۲
از جهت هیئت و صیغه، کلمه تقیّه بر وزن فعلیه می باشد و در مصدر یا اسم مصدر بودن آن اختلاف است.۳
در هر صورت، ثلاثی مجرّد می باشد و تای آن، تای وحدت است. چون این نکته را یادآور می شود که همیشگی
نیست و در موارد خاصّی انجام می پذیرد.۴
ب) معنی و تعریف اصطلاحی تقیّه
تقیّه در علوم مختلف همانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول فقه و کلام مورد تعریف اصطلاحی واقع شده است. اما با
توجّه به تشابه فراوان این تعاریف و نیز عدم تصریح مؤلّفان به مورد نظر قرارگرفتن اصطلاح علمی خاص و نیز ورود آن
در قرآن و استفاده فراوان آن در روایات، این نتیجه حاصل می شود که تقیّه همانند کلماتی چون صلاه، حقیقتی غیر
مختص به علمی خاص یافته و شدّت رواج آن در میان مسلمانان باعث شده که حقیقتی شرعیّه یا لااقل متشرّعه یابد.
پس منظور از معنا و تعریف اصطلاحی آن، تعریف در عرف مسلمانان و به عبارت دیگر، معنای آن در عرف متشرّعه ـ
اعم از سنّی و شیعه ـ می باشد.
برخی آن را مخصوص به علم فقه، اصول و کلام دانسته اند۵؛ که صحیح به نظر نمی رسد، زیرا چنان که ذکر گردید،
در علوم دیگری همانند تفسیر و حدیث کاربرد داشته و تعریف یا مفهوم ذکر شده برای آن باید به گونه ای باشد که در آن
علوم نیز کار آمد محسوب گردد.
فقهای شیعه و اهل سنّت از تقیّه مفاهیم و تعاریف مختلفی ارائه نموده اند که چند مورد از آنها به عنوان نمونه ذکر
می گردد:
۱. شیخ مفید: «تقیّه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به حق و پنهانکاری با مخالفان حق و پشتیبانی کردن از آنان
در آنچه ضرر دین و دنیا را در پی دارد. هرگاه به «ضرورت تقیّه» ظنّ قوی پیدا کنیم، تقیّه واجب است و هرگاه ندانیم یا
ظنّ قوی نداشته باشیم که آشکار گردیدن و نمودن حق ضروری است، تقیّه واجب نیست.»۶
۲. امین الاسلام طبرسی: «تقیّه، عبارت است از: خلاف اعتقاد قلبی را به زبان آوردن به جهت ترس بر جان.»۷
تعریف فوق، دارای اشکال هایی است:
۱. تقیّه منحصر به زبان نیست، بلکه در عمل نیز می باشد.
۲. حق بودن معتقد و باور قلبی در این تعریف بیان نشده است.
۳. با انحصار تقیّه به ترس، این تعریف تقیّه مداراتی را در برنمی گیرد.
۴. در موارد ترس نیز تقیّه منحصر به ترس بر جان نیست، بلکه ترس در مورد برادران دینی و نیز خود دین را هم
شامل می شود.۸
۳. شیخ مرتضی انصاری: «اسم است برای اتقی ـ یتقی و تاء در آن بدل از واو است. مقصود از آن در فقه، موافقت
کردن با دیگری است در کردار و گفتاری که مخالف با حقّ است، برای نگه داشتن جان خویش از زیان او.»۹
۴. سیّد حسن بجنوردی: «موافقت کردن با دیگری است در گفتار، کردار یا رها نمودن کاری که انجام دادن آن واجب
است و در باور انسان بر خلاف حق است برای نگهداری خویش یا کسی که او را دوست دارد، از زیان.»۱۰
۵. آلوسی حنبلی: «تقیّه، حفظ جان یا آبرو یا مال از شرّ دشمنان است، دشمنانی که دشمنی آنها مبتنی بر اختلاف
دینی می باشد؛ مانند کافران و مسلمانان از فرقه های دیگر، یا دشمنانی که دشمنی آنها به جهت اغراض دنیوی مانند مال
و سلطنت می باشد.»۱۱
۴. محمّد رشید رضا: «تقیّه، گفتار یا کردار مخالف است با حق، به جهت حفظ از ضرر.»۱۲
۷. ابن حجر عسقلانی: «تقیّه، پرهیز از اظهار مسائل درونی همانند باورها و غیر آن برای دیگری است.»۱۳
تاریخچه تقیّه
الف) تقیّه قبل از اسلام
از نظر روایات شیعه، مسأله تقیّه پیشینه ای بس کهن دارد. زیرا اوّلین مورد آن را به دومین پیامبر الهی؛ یعنی شیث
(هبه اللّه) فرزند حضرت آدم علیه السلام نسبت می دهند که پس از قتل هابیل به دست قابیل، از برادرش قابیل به جهت حفظ
جان خود تقیّه نمود.۱۴ پس از آن در بعضی از روایات، تقیّه به عنوان سنّت حضرت ابراهیم علیه السلام مطرح شده است۱۵، که
شاید بتوان از کلمه سنّت مداومت آن نزد آن حضرت را استنباط نمود. چرا که در سیره آن حضرت در مواردی همچون:
برخورد با پرستندگان ستارگان، ماه و خورشید با گفتن «هذا ربّی»۱۶ و نیز گفتن «انّی سقیم»۱۷ در مقابل دعوت
همشهریان او برای خروج از شهر و بالاخره بر زبان راندن جمله «بل فعله کبیرهم»۱۸ در مقابل سؤال بت پرستان از
شکننده بت هایشان، گونه هایی از تقیّه و توریّه را می توان مشاهده کرد.۱۹
چاره ای که حضرت یوسف علیه السلام برای نگه داشتن برادرش نزد خود اندیشید، به عنوان شاهدی دیگر برای تقیّه پیامبران
در روایات شیعه ذکر شده است.۲۰ در آن مورد ندا دهنده ای از سوی آن حضرت به کاروان برادران یوسف نسبت دزدی
داد۲۱ که طبق بعضی از روایات، مراد یوسف علیه السلام از این خطاب، دزدیدن خود او از سوی برادرانش بوده است، نه دزدی
پیمانه پادشاه.۲۲
مأموریت یافتن حضرت موسی و هارون علیهماالسلام به سخن گفتن با نرمش «قولاً لیِّناً» با فرعون۲۳ نیز در روایات به
عنوان موردی دیگر برای تقیّه ذکر شده است.۲۴ که تقیّه ای بودن این عمل یا به جهت اخفای بخشی از حقایق و واقعیّات
و تکیه بر توحید تنها و یا از باب تقیّه مداراتی بوده است.
داستان مؤمن آل فرعون؛ یعنی حبیب نجّار در زمانی که فرعون ادّعای خدایی کرده و با خدا پرستان به ستیز برخاسته
بود و آنها را به قتل می رساند، در ظاهر با آداب و رسوم و فرهنگ فرعونی هماهنگ بود اما در باطن، وی خداپرست بود و
از موسی علیه السلام حمایت می کرد و این امر تا زمانی که فرعون تصمیم به قتل موسی علیه السلام گرفت، ادامه داشت؛ از موارد دیگر
تقیّه بود که به وسیله آن، جان و ایمان خود را از تجاوز و تعدّی فرعونیان نجات داد.۲۵ بدیهی است که مؤمن آل فرعون
این سیاست را از کسی نیاموخته بود، بلکه به اقتضای عقل و خرد خویش عمل نمود و سیاست عملی او به عنوان «تقیّه»
به دلیل آنکه حکم عقل بود، مورد تأیید «شرع» قرار گرفته و به عنوان رفتاری معقول و پسندیده به صورت وحی بر پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نازل گردید.۲۶
تقیّه اصحاب کهف، در روایات شیعه به عنوان نقطه اوج تقیّه مطرح شده است.۲۷ زیرا آنان بدین جهت، حتّی اظهار
شرک نیز می نمودند.۲۸
در حقیقت باید متذکّر شد که تقیّه از جمله احکام امضایی شارع در طول تاریخ زندگی عقلا و بشر محسوب می گردد و
اینکه برخی از کم اندیشان و معاندان شیعه آن را نوعی دروغ و نفاق تلقّی نموده و از بدعت های شیعه دانسته اند و بدین
منظور پیروان مکتب امام و ولایت را به دورویی و مصلحت اندیشی متّهم کرده اند، نوعی اهانت به شمار آمده و آنها
سخت در اشتباهند.۲۹ـ۳۰
ب) تقیّه در اسلام
با ظهور اسلام و تجلّی وحی در جزیره العرب و گرایش افراد به آن، حسّاسیت قریش و گروه های دیگر علیه اسلام و
پیروان آن برانگیخته شد و سخت گیری های شدید تا حدّ قتل و کشتار علیه آنها آغاز گردید، چنان که یاسر و همسر او
سمیّه را به جرم پذیرش «اسلام» به قتل رساندند. ولی فرزند ایشان عمّار با درایتی خاص، تنها راه نجات جان خود را در
آن دید که به ظاهر مطابق میل آنها سخن بگوید، از این رو با اظهار تبرّی لفظی از حضرت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ، از آسیب آنها در
امان ماند. اما یاران پیامبر او را متّهم به ارتداد نموده و به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم گفتند: عمّار، کافر شده است. حضرت فرمود:
«هرگز! وجود عمّار از سر تا پا، پر از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او درآمیخته است.»
وقتی عمّار سرافکنده به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسید و با گریه گفت: یا رسول اللّه! کفّار قریش باعث شدند از تو تبرّی
جویم و خدایان آنها را به نیکی یاد کنم. پیامبر اشک های او را پاک کرد و فرمود: «اگر بازهم از تو چنین خواستند، مطابق
درخواست آنها سخن بگو.»۳۱ سپس این آیه نازل شد:
«مَنْ کفر باللّه مِن بعد ایمانه الاّ من اکره و قلبه مطمئنّ بالایمان»؛ کسی که پس از مؤمن شدن کافر شود، مرتد
خواهد بود مگر کسی که مجبور به کفرگویی شود، در حالی که قلب او به ایمان قرص و محکم باشد.۳۲
با نزول این آیه و امضای عملکرد عمّار توسط پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، «تقیّه» به عنوان سنّتی عقلایی در جامعه اسلامی و
سپری برای نجات جان افراد مسلمان در مواقع خطر قرار گرفت. پس «تقیّه» همان گونه که از نام آن پیداست، حافظ و
نگهبان افراد مبتلا در شرائط دشوار است.
همیشه از تقیّه در مواقع لزوم استفاده می شده و تاریخ رواج آن از آغاز بعثت رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم تا پایان غیبت صغری
می باشد.۳۳
از دیدگاه علمای شیعه و سنّی
هرچند تقیّه شیوه ای عقلایی و فراگیر است و هیچ عاقلی با جواز آن برای حفظ جان مخالف نیست، اما در موجبات،
اهداف، موارد و احکام آن، میان علمای شیعه و سنّی اختلاف است.
از نظر اهل سنّت، تقیّه تنها جهت حفظ نفس جایز است، اما از نظر علمای شیعه، تقیّه برای جلوگیری از هر مهلکه و
زیانی که مندوحه نداشته باشد، جایز است.۳۴
از جهت مورد و کاربرد، علمای سنّی تقیّه را تنها در برخورد با غیر مسلمانانِ خطرناک جایز می دانند؛ یعنی هرگاه
مسلمانی در جمع غیر مسلمانان قرارگرفت و نتوانست به عقیده و آرمان دینی خود عمل کند، برای رهایی از زیان و ضرر
آنها می تواند تقیّه کرده و به ظاهر با آنها هماهنگ شود.۳۵ دلیل آنها این است که مدرک تقیّه، آیه ۱۰۶ سوره نحل است.
ولی علمای شیعه به پیروی از ائمّه معصومین علیهم السلام تقیّه را به اقتضای عقل در تمام مواقعی که مؤمن در مخاطره قرار
می گیرد، جایز می دانند، چه این خطر از ناحیه کفّار باشد یا از ناحیه پیروان مذاهب اسلامی که با عقیده و مذهب او مخالف
هستند.
با نگاهی به تاریخ اسلام در می یابیم که اوج بحث تقیّه و ملاحظه کاری های شیعه، در زمان امام باقر و امام
صادق علیهماالسلام و با سفارش و توصیه آن دو امام بزرگوار بوده که دلیل آن نیز شرارت های حکومت های بنی امیّه و بنی عباس و
حامیان آنها بوده است.
حاکمان این قوم هرچند به ظاهر مسلمان بودند، اما به دلیل این که خطر آنها دست کمی از خطر کفّار نداشت، ائمّه
معصومین علیهم السلام پیروان خود را توصیه به تقیّه می کردند. بنابر این، از نظر علمای شیعه در هرجا که خطری از ناحیه کافر یا
مسلمان، مؤمنی را تهدید نماید، تقیّه لازم است.
اما از نظر حکمی نیز میان علمای شیعه و سنّی اختلاف است. اهل سنّت، تقیّه را به این معنا جایز می دانند که فرد
مسلمان هنگامی که خود را در خطر مرگ ببیند می تواند در برابر دشمنِ کافر سرسختانه به عقیده خود عمل کند هرچند به
قیمت جان او تمام شود و یا می تواند تقیّه کند و با دشمن همگام گردد. ابن کثیر دمشقی می گوید: «اتّفق العلماء علی انّ
المکره علی الکفر یجوز له ان یوالی ابقاء لمهجته و یجوز له ان یأبی کما فعل بلال رضی اللّه عنه؛ تمام علما اتّفاق نظر
دارند که شخص مجبور به کفر گویی می تواند برای حفظ جان خود با کفّار دوستی کند و نیز می تواند امتناع نموده و تسلیم
آنها نشود، چنان که بلال(رض) در برابر کفّار تسلیم نشد.»۳۶
زمخشری ـ از مفسّران اهل سنّت ـ نیز در این باره می گوید:
«فان قلت ایّ الامرین افضل، فعل عمّار ام فعل ابویه؟ قلتُ بل فعل ابویه لانّ فی ترک التّقیه و الصّبر علی القتل
اعزازاً للاسلام؛ اگر بگویی کدام یک از دو عمل بهتر است، کار عمّار یا کار پدر مادر او؟ من می گویم کار پدر و مادر او
بهتر است؛ چون در ترک تقیّه و صبر و تحمّل در برابر کشته شدن، عزّت اسلام نهفته است.»۳۷
بنابراین، حکم تقیّه از نظر علمای سنّی حدّاکثر، ترخیص است نه عزیمت. اما از نظر علمای شیعه به پیروی از ائمّه
معصومین علیهم السلام تقیّه برای حفظ نفس از خطر قتل، واجب است. شیخ طوسی در این باره می گوید: «والتّقیّه عندنا واجبه
عند الخوف علی النّفس؛ تقیّه در نظر علمای شیعه هنگام ترس از کشته شدن واجب است.»۳۸
تقیّه، عزیمت است نه ترخیص
با توجّه به این که عمل به تقیّه و یا ترک آن بستگی به تشخیص فرد گرفتار دارد دیگرجایی برای توهّم باقی نمی ماند
که گفته شود «تقیّه، ترخیص است نه عزیمت» و حال آن که اهل سنّت تقیّه را ترخیص می دانند.۳۹ منشأ این توهّم آن
است که آنها تقیّه را یک وظیفه و حکم تکلیفی نمی دانند، بلکه آن را یک عمل مباح تلقّی می کنند. در صورتی که حفظ
نفس، از اهمّ تکالیف است و مؤمن همان گونه که وظیفه دارد نماز بخواند، موظّف است خود را از خطر مصون بدارد. امام
صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «ولا تلقوا بایدیکم الی التّهلکه»، با دست خود، خویش را به هلاکت نیندازید۴۰؛
می فرماید: این آیه مربوط به تقیّه است.۴۱
با توجّه به این که حکم در آیه، نهی است و نهی از نظر اصولی، ظهور در حرمت دارد. پس تقیّه یک حکم تکلیفی
است نه این که ترخیص و اباحه باشد و اگر افرادی مانند میثم تمّار و عبد بن حذافه و شخص گرفتار مسیلمه کذّاب به تقیّه
عمل نکردند، دلیل بر نقض تکلیفی تقیّه نیست؛ زیرا تشخیص عمل به تقیّه، مانند هر تکلیف دیگری، به علم خود مکلّف
مربوط می شود و آنها وظیفه خود را آن گونه تشخیص دادند که عمل کردند.۴۲
حدّ نهایی تقیّه
باید دانست کاربرد تقیّه که در جهت مصلحت مؤمنان و مسلمانان جعل شده است، دارای حدّی است که فراتر از آن
جایز نخواهد بود؛ به این معنا که تقیّه برای حفظ جان، آرمان و عقیده تجویز شده است. حال اگر تقیّه کارایی خود را از
دست بدهد و دشمن به گونه ای شریر و ستمکار باشد که در هر حال قصد نابودی مؤمن را داشته باشد، در آنجا تقیّه جایز
نیست، بلکه باید مقاومت کرد. امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید:
«انّما جعل التّقیّه لیحقن بها الدّم فاذا بلغ الدّم فلیس تقیّه؛ همانا تقیّه قرار داده شده است برای اینکه خون ها مصون
بماند، پس هرگاه کار به قتل و خونریزی کشید، دیگر تقیّه روا نیست.»۴۳
یعنی اگر وضعیت به گونه ای باشد که مؤمن و مسلمان با دشمن مماشات کنند یا نکنند، در هر حال کشته می شوند، در
این صورت تقیّه جایز نیست و اگر در تاریخ می خوانیم که افرادی به رغم حکم تقیّه، با دشمن مدارا نکرده و کشته شده اند،
بر این اساس است؛ یعنی برای آنها ثابت گردیده بود که دشمن در هر حال آنها را خواهد کشت، از این رو تقیّه نکرده و در
جهاد با دشمن کشته شده اند. به عنوان نمونه، در ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام ، برای آن حضرت ثابت شده بود که یزید
به هر صورت او را به شهادت خواهد رساند، لذا آن حضرت تقیّه نکرد.
تقیّه در زمان معصومان علیهم السلام
محدوده تاریخی تقیّه در زمان معصومان علیهم السلام ، همان گونه که ذکر گردید، از ابتدای بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم تا پایان
غیبت صغری می باشد و به چهار دسته تقسیم می شود:
۱. تقیّه سیاسی؛
۲. تقیّه اجتماعی؛
۳. تقیّه فقهی؛
۴. تقیّه کلامی؛
منظور از تقیّه سیاسی، تقیّه معصوم علیه السلام در هنگام مواجهه با قدرت های حاکم است.
مقصود از تقیّه اجتماعی، تقیّه در هنگام برخورد با عامّه (اهل سنّت) است که به کیفیت های مختلفی همچون: مدارات
در هنگام معاشرت با آنها، شرکت در اجتماعات آنان و نیز پنهان نمودن حق یا اظهار خلاف آن در مواجهه با آنان می باشد.
منظور از تقیّه فقهی، تقیّه در موارد احکام فقهی است که معصوم علیه السلام به جهت تقیّه، حکمی را پنهان نموده و یا خلاف
آن را اظهار می نماید که به «تقیّه در حکم» نیز معروف است.
مراد از تقیّه کلامی، تقیّه در مسائل مربوط به ولایت و امامت ائمّه علیهم السلام می باشد.
قابل ذکر است که منظور از تقسیمات فوق، تقسیم دقیق منطقی نبوده، بلکه به جهت سهولت فهم مطالب به این امر
اقدام نمودیم. چرا که در بسیاری از موارد، امکان تداخل آنها در یکدیگر نیز وجود دارد؛ مثل آن که امام علیه السلام در مقابل
قدرت حاکم، در حکمی فقهی تقیّه نماید، که می توان آن را هم در بخش تقیّه سیاسی و هم در بخش تقیّه فقهی داخل
نمود.
یادآوری
در این تحقیق به جهت گستردگی بحث و بدین منظور که اوّلاً موضوع تحقیق ما «بررسی تقیّه از دیدگاه امام
صادق علیه السلام و جایگاه آن در عصر ایشان» بوده، ثانیاً بیشترین موارد تقیّه و حمل بر تقیّه در روایات، در دوران آن حضرت
مشاهده می شود، ما از پرداختن به ابعاد دیگر خودداری می کنیم. اما قبل از هر چیز، لازم است که این شبهه، پاسخ داده
شود:
امام صادق علیه السلام که در عصر عزّت اسلام می زیست، چه نیازی به تقیّه و توصیّه به آن داشت؟۴۴
پاسخ: با بررسی دوران امامت امام صادق علیه السلام (۱۱۴ ـ ۱۴۸ ق.) در می یابیم که این دوران را می توان به سه بخش
تقسیم نمود:
اوّل: دوره استقرار دولت بنی امیه (۱۱۴ ـ ۱۲۵ ق.).
دوم: دوره درگیری های بنی امیه و بنی عباس و نیز درگیری های بنی عباس در آغاز حکومت با مخالفان خود
(۱۲۵ـ۱۴۵ ق.)
سوم: دوران تثبیت دولت عباسی (۱۴۵ ـ ۱۴۸ ق.).
امام صادق علیه السلام از بخشی از دوره اوّل و تمام دوره دوم توانست به خوبی استفاده نموده و به نشر معارف اسلام و شیعه
بپردازد. به همین جهت و با توجّه به سهم فراوان آن امام در نشر مذهب شیعه، این مذهب با نام «جعفری» مشهور گشت.
اما در دوره سوم به شدّت تحت فشار حکومت عباسی قرارگرفت که بیشتر مواردِ تقیّه آن حضرت و نیز روایات سفارش و
ذکر فضائل تقیّه، مربوط ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 