پاورپوینت کامل تکرار مباهله ۴۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تکرار مباهله ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تکرار مباهله ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تکرار مباهله ۴۱ اسلاید در PowerPoint :
>
آفتاب سوزان، با سنگدلی تمام بر چهره
رنجور شهر می تابد. هوای دلگیر و غیرقابل
تحمّلی، فضای دم کرده شهر را پر کرده است.
مردم، مدّتهاست صدای چک چک باران را
نشنیده اند. همه جا خشک و آفتاب خورده
است. رودخانه خشک شهر با، سینه عریانش
را در امتداد شهر گسترانیده است. انبوه
درختچه ها، علف زارها و نیزارهای اطرافش،
پژمرده و بی طراوت و از نفس افتاده به نظر
می رسند.
از گاو و گوسفندان مردم که نپرس، لاغر
و رنجور؛ در اسارت لشکر عطشند. همین
طور حیوانات صحرا و مرغان هوا که همه
تشنه و افسرده اند. زمین و زمان در چنگ
آفتاب است. هیولای مرگ، در آسمان شهر
به پرواز آمده است.
انسان ها نیز در وضعیت بدتری به سر
می برند. آنها برای رهایی از عفریت مرگ و
نجات از کابوس خشکسالی، دست به هر
کاری زده اند؛ در فرجام تکاپوهای بی حاصل،
ناگزیر، روانه دربار می شوند و مشکل خود را با
خلیفه در میان می گذارند. خلیفه، بزرگان شهر
را فرا می خواند و با آنها به مشورت می پردازد.
بعد از ساعت ها شور و مشورت، بهترین راه
نجات را، «خواندن نماز باران» می یابند…
زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ،
در حالی که روزه دار هستند، به سوی خارج
شهر رهسپار می شوند. عشق و امید، در
چهره های رنجور و آفتاب زده شان نهفته
است. ورد زبانشان ذکر و دعا است. جز نزول
باران، خواسته دیگری ندارند. خیلی زود،
صف ها بسته می شود. از صفهای طولانی و
پشت سرهم نمازگزاران، صحنه های جالب و
به یادماندنی به وجود می آید. همهمه
التماس آمیز، فضای بیابان را پرکرده است.
طولی نمی کشد که نماز به پایان می رسد.
چشم های امیدوار به آسمان دوخته می شوند.
آفتاب همچنان می تابد و گرمای نفس گیرش
زمین و زمان را آتشگون ساخته است. کم کم
یأس و ناامیدی بر دلها سایه می افکند. بر
اضطراب و افسردگی نمازگزاران افزوده
می شود؛ هریک بی صبرانه، بیابان را ترک
می کنند. روز دوم و سوم نیز مراسم نماز، با
همان کیفیت و شکوه بیشتر ادامه می یابد؛
ولی ابرهای باران زا، همچنان نایاب و رؤیایی،
و تنها در عالم ذهن آنان باقی می ماند و
حسرت چند قطره اشکِ آسمان، دل هایشان
را به درد می آورد!
«جاثلیق»، بزرگ اسقفان مسیحی، رو به
راهبان مسیحی می کند و با لحن غرورآمیزی
می گوید:
ـ سه روز است که مسلمانان به صحرا
رفته اند و با ادای نماز، از خدا خواسته اند تا
باران رحمتش را نازل سازد؛ اما هنوز باران
نیامده است. اگر آنان بر حق بودند، حتماً تا
حالا باران آمده بود؛ امروز نوبت ماست تا
حقّانیت خود را به آنان نشان دهیم.
سخنانش که تمام می شود، راه می افتد.
راهبان و سایر مسیحیان نیز از دنبالش گام بر
می دارند و لحظاتی بعد، ناقوس عبادت به
طنین در می آید و آنان طبق شیوه خویش به
نماز و عبادت می پردازند و از خداوند، طلب
باران می کنند. طولی نمی کشد که ابرهای تیره
و باران آور، کران تا کران آسمان را
فرامی گیرند و قطره های بارانِ درشت و پُرآب،
از دل آسمان گرم و دم کرده « سامرّا» فرو
می ریزند.
صحنه عجیبی است! مثل اینکه معجزه
بزرگی رخ داده است. به همین جهت،
مسیحیان را شادی و شادابی فرامی گیرد. و به
پاس این موفّقیت بزرگ، به یکدیگر دست
می دهند و حقّانیت خویش را به رخ مسلمانان
می کشند. مسلمانان نیز با دیدن آن همه
باران، به تحسین آنان می پردازند و به دین و
آیین آنها متمایل می شوند. راهبان مسیحی
برای جلب توجّه بیشتر مسلمانان و تسخیر
قلب های آنان، روز بعد نیز مراسم ویژه
عبادی خود را در دامن صحرا انجام می دهند.
این بار نیز از دل آسمان، شکافی گشوده
می شود و سرانجام جویبارهای سرمستی از
دامن دشت ها و کوهساران جاری شده و از
به هم پیوستن آنها، سیلاب های خشمگین و
موّاج ایجاد می شود و رودخانه تفتیده شهر را
پرآب می سازند.
مسیحیان با آب و تاب، از ایجاد یک
معجزه بزرگ سخن می گویند. کرامت آنان،
زبان به زبان به گوش خلیفه می رسد. لحظه
به لحظه بر عزّت و آبرومندی آنان افزوده
می شود. تمایل مسلمانان به مسیحیت، خلیفه
را به وحشت می اندازد. احساس شرم، از قیافه
پریشانش به خوبی قابل تشخیص است. به
فکر فرو می رود. طولی نمی کشد که در
ذهنش جرقّه ای جان می گیرد. او بعد از چند
لحظه تفکّر، «صالح بن وصیف» را
فرامی خواند و خطاب به او می گوید:
ـ کلید این معمّا در دست «ابن الرّضا»۱
است؛ هرچه زودتر او را حاضر کن.
ابن الرّضا را از زندان می آورند. خلیفه با
دیدن چهره مصمّم و با صفای او، به سخن
می آید:
ـ ابامحمّد!۲ امّت جدّت را دریاب که
گمراه شدند!
امام علیه السلام آرام و خون سرد، خطاب به وی
می فرماید:
ـ از جاثلیق و دیگر راهبان مسیحی
بخواهید تا فردا نیز به صحرا بروند!
ـ به صحرا بروند؟! برای چه؟
ـ برای ادای نماز باران.
ـ در این چند روز به اندازه لازم باران
آمده است؛ مردم دیگر احتیاجی به باران
ندارند!
ـ می خواهم به کمک خدای متعال، شکّ
و شبهه ها را برطرف سازم.
ـ در این صورت، مردم را نیز باید
فرابخوانیم.
آنگاه به صالح بن وصیف، که در کنارش
ایستاده است، چشم می دوزد و با لحن
آمرانه ای می گوید:
ـ به بزرگ اسقفان و راهبان مسیحی
اطلاع بده تا فردا به صحرا بیایند؛ به جارچیان
هم بگو مردم را خبر کنند تا شاهد کشف
«حقیقت» باشند.
ساعتی نمی گذرد که جمعیّت زیادی در
صحرا جمع می شوند. گویا محشری برپا شده
است. در یک سو، جاثلیق و راهبان مسیحی
ایستاده اند؛ لباس های بلند و مخصوصی به
تن دارند. گردن بندهای صلیبی که روی
سینه هایشان آویخته شده است، در مقابل نور
خورشید می درخشند. جاثلیق مغرور و گردن
برافراشته، قدم می زند. گاهی بعضی از راهبان
با خنده و شادمانی، خودشان را به او نزدیک
می کنند و درگوشی با او سخن می گویند.
جاثلیق نیز با لبخندهای پی درپی و جنباندن
سر، سخنان آنان را تأیید می کند.
طرف دیگر بیابان، محلّ استقرار
مسلمانان است. آنان نیز دسته دسته دورهم
حلقه زده اند و در انتظار آمدن خلیفه و
درباریان، لحظه شماری می کنند. برخی از
آنان که شیفته جاه و جلال مسیحیان شده اند،
سخنان مأیوس کننده ای بر زبان می آورند.
یکی می پرسد:
ـ چرا اینجا جمع شده ایم؛ مگر روزهای
قبل، آنها را نیازمودیم؟
دیگری پاسخ می دهد:
ـ چرا، آزموده ایم؛ این بار می خواهیم رسماً
مسیحی شویم.
صدای خنده در فضای گسترده صحرا
می پیچد. مرد مؤمنی که تاب شنیدن چنین
حرفهایی را ندارد؛ بی صبرانه رو به جمعیّت
کرده، می گوید:
ـ اگر صبر کنید، همه چیز روشن می شود؛
این بار «ابن الرّضا» در بین ماست. او از
بهترین بازماندگ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 