پاورپوینت کامل آفتاب، در قفس! ۲۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آفتاب، در قفس! ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آفتاب، در قفس! ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آفتاب، در قفس! ۲۵ اسلاید در PowerPoint :
>
ـ بس کن! از سر شب هرچه گفتی، هیچ
نگفتم، منتظر شدم تا خسته شوی و زبان به
دهان بگیری.
زن، دستش را از زیر چانه اش برداشت.
چارقدش را روی سرش محکم کرد و
پاهایش را به طرف دیوار دراز نمود.
ـ چگونه می توانم حرفی را که چیزی جز
حقّ نیست، بر زبان نیاورم؟!
مرد، دستهایش را زیر سرش قلاّب کرد و
روی حصیر دراز کشید و پلکهایش را روی
هم گذاشت… از زمانی که از قصر متوکّل
بیرون آمده، تمام وقتش را صرف باغ وحش
کرده بود.
دستوری تازه به «نحریر» رسیده بود؛
متوکّل یکی از افراد زندانی را که با او دشمنی
سرسختی داشت، به دست وی سپرده بود تا
فردا او را میان حیوانات درّنده باغ وحش
انداخته و برای همیشه خیال خلیفه عبّاسی را
راحت کند. وجود این زندانی، آرامش روحی
متوکّل را به کلّی گرفته بود. با اتمام این کار،
پاداش هنگفتی انتظارش را می کشید.
چشمانش را باز کرد. زن هنوز داشت حرف
می زد.
ـ تو را به حقّ خدایی که می پرستیش!
ابومحمّد، مردی نیست که تو بخواهی از میان
ببری. او، مرد شریفی است، از اولاد رسول
اللّه است. شرم کن نحریر! از رسول اللّه شرم
کن؛ به خاطر پاداشی ناچیز، دین و ایمانت را
نفروش. فردای قیامت، جواب رسول خدا را
چه می دهی؟ بگذار متوکّل هرکاری که
می خواهد، بکند؛ تو کاری با او نداشته باش.
آرامش را، از زندگیمان نگیر…
حوصله اش از حرفهای زن سر رفته بود،
فریاد بلندی زد:
ـ دستور، دستوره؛ من نمی تونم روی
حرفای مافوقم حرفی بزنم! این اتّفاق باید
بیفته. فردا هنگام طلوع آفتاب، باید ابومحمّد
را میان حیوانات درّنده بیاندازم؛ شاید هم
سرنوشت مولایت چنین بوده باشد!
شلیک خنده اش توی سر زن پیچید. به
تندی از جا بلند شد و جلوی شوهرش به زانو
افتاد. بدنش لرزید و قطرات اشک بر
گونه هایش غلطید.
ـ تو چنین کاری را نخواهی کرد، تو با
فرزند رسول اللّه…
هق هق گریه، اجازه صحبت به زن را
نداد. مرد، گوشه ای از لحاف پشمی را روی
صورتش کشید:
ـ بگذار امشب را به آسودگی بگذرانم؛ با
حرفهای تو شاید فردا، خدا آسودگیم را از من
بگیرد. بلند شو، بلند شو که دیگر حوصله ام را
سر بردی.
زن، دستهایش را روی سرش گذاشت،
احساس کرد تمامی تیرگی های دنیا جلوی
چشمانش تصویر گرفته، خواست باردیگر
التماس بکند و چیزی بگوید؛ بغض، در
گلویش ماند. از وقتی که شوهرش، امام
حسن علیه السلام را به خانه آورده بود، از سر شب
تمامی لحظاتش به اشک و التماس سپری
شده بود. دست روی زمین گذاشت و از جا
بلند شد. قدمی از مرد دور نشده بود که
صدای خُرّوپفش را شنید. سربرگرداند و
دوباره نگاهش کرد. احساس تنفّر، تمامی
وجودش را فراگرفت. بغض، گلویش را
می سوزاند. چقدر دلش می خواست فریاد
می کشید و بلند بلند می گریست! مجبور به
آرام گریه کردن بود. بغضش را فرو خورد و
بی صدا گریست!
* * *
هوای دم کرده و خفه آلود اتاق، کلافه اش
کرده بود. بیرون آمد. به اتاقی که ابومحمّد
حسن بن علی علیهماالسلام در آن زندانی شده بود،
نگاهی انداخت. حلقه های اشک، جلوی
دیدگانش را گرفت. هرگز فکر نمی کرد روزی
برسد که آقا و مولایش در خانه او به عنوان
یک زندانی حضور پیدا کند! قلبش بی تاب بر
در و دیوار سینه اش می کوبید. پاورچین
پاورچین قدم برداشت. جلوی درب اتاقی که
امام در آن حبس شده بود، ایستاد.
صدای آرام و دل نوازی از درون اتاق به
گوش می رسید. همانجا به دیوار کاهگلی خانه
تکیه داد و بر زمین نشست. نگاه به آسمان
دوخت. سوز سردی در بدنش پیچید. لرزه به
اندامش افتاد. احساس کرد توجّه ستاره ها
همه به خانه اوست. نزدیکی خاصّی را به
آسمان احساس می کرد. امام و مولایش چه
زیبا راز و نیاز می کرد و می گریست!
دل زن لرزید. دلش می خواست در چوبی
را بشکنه و جلوی پای مولایش زانو بزند.
دستانش را روی صورتش گذاشت.
شانه هایش لرزید. آرام آرام گریه کرد تا
«نحریر» متوجّه آن نشود.
درباره ابومحمّد بارها شنیده بود. همیشه
از او به درستی و نیکی یاد شده بود. زن، با
خود می اندیشید: آیا ابومحمّد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 