پاورپوینت کامل شهدای قرآن (بررسی حادثه رجیع) ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شهدای قرآن (بررسی حادثه رجیع) ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهدای قرآن (بررسی حادثه رجیع) ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شهدای قرآن (بررسی حادثه رجیع) ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
>
درآمد
در طول تاریخ جنایتهای بسیاری از طرف صاحبان قدرت ومفسده جویان انجام گرفته است; اما به نظر می رسد برخی
اتفاقات ازبرخی دیگر غم انگیزتر است. حادثه رجیع یکی از همان حوادث تلخی است که در آن هفت تن از معلمان قرآن و
مبلغان دین به وسیله گروهی از خدا بی خبر به قتل رسیدند، برخی دیگر اسیرگشته در مکه به دار آویخته شدند. در مقاله
حاضر ضمن آشنایی با اصل حادثه،به بررسی عوامل و آثار آن نیز پرداخته می شود.
محدوده رجیع
«رجیع » ، محل شهادت این مبلغان، نزدیک آبی مربوط به قبیله هذیل بود. و این محل نزدیک «هداه یا هده » است و در
بین مکه وطایف قرار دارد.
کیفیت حادثه
این ماجرای غم انگیز، دل رسول خدا(ص)را سخت آزرد و تا یک ماه قاتلان را در قنوت نماز خویش لعنت می کرد.
محمدبن عمر واقدی چنین می نویسد:
چون سفیان بن خالد هذلی کشته شد. قبیله بنی لحیان سراغ قبیله های «عضل » و «قاره » رفتند و برای آنها جوایزی
تعیین کردند تا پیش رسول خدا بروند و از آن حضرت بخواهند بعضی ازیاران خود را برای تبلیغ اسلام نزد آنان بفرستد.
آنها قرارگذاشته بودند گروهی از یاران پیامبر را که در قتل سفیان دست داشتند. بکشند و دیگران را به مکه ببرند و
تسلیم قریش کنند.
می گفتند: از قریش جایزه قابل توجهی خواهیم گرفت; زیرا هیچ چیزبرای آنها ارزنده تر از این نیست که یکی از یاران
محمد را به دست آورند و او را در برابر کشته شدگان بدر بکشند و مثله کنند.
هفت نفر از قبیله «عضل و قاره » که از شاخه های قبیله بزرگ خزیمه اند. در حال که ظاهرا اقرار به اسلام داشتند. حضور
پیامبرآمدند و گفتند: اسلام میان ما آشکار شده است. گروهی از اصحاب خود را نزد ما بفرست تا قرآن و احکام اسلامی را
به ما بیاموزد.
پیامبر(ص)هفت تن را با آنهاروانه فرمود. اینها عبارت بودند از:
مرثدبن ابی مرثد غنوی، خالد بن ابی بکیر، عبدالله بن طارق بلوی، معتب بن عبید، خبیب بن عدی بن بلحارث بن
خزرج، زید بن دثنه از بنی بیاضه و عاصم بن ثابت بن ابی الاقلح.
گفته شده است ده تن بودند و مرثد بن ابی مرثد فرمانده این گروه به شمار می آمد. چون مبلغان و معلمان قرآن به آبی از
قبیله هذیل که نزد هده بود و رجیع نامیده می شد. رسیدند، ناگاه گروهی برایشان یورش بردند و کسانی را که لحیانی ها
آماده کرده بودند به یاری خواندند. یاران رسول خدا(ص)شمشیرهای خود رابیرون کشیدند و برای جنگ به پا خاستند.
دشمنان گفتند: ما باشما جنگ نداریم و پیمان می بندیم و خدا را گواه می گیریم که شمارا نمی کشیم. می خواهیم شما را
به اهل مکه تسلیم کنیم و جایزه بگیریم. خبیب بن عدی، زید بن دثنه و عبدالله بن طارق به اسارت تن دادند. خبیب
می گفت: من پیش اهالی مکه حق نعمت دارم. عاصم بن ثابت، مرثد، خالد بن ابی بکیر، و معتب بن عبید امان و پناه
دشمن را نپذیرفتند. عاصم گفت: من نذر کرده ام هرگز پناه و امان مشرکی را نپذیرم. او نخست تیراندازی کرد. وقتی
تیرهایش تمام شد بانیزه جنگید. چون نیزه اش شکست و فقط شمشیرش باقی ماند، گفت:
پروردگارا! من در آغاز روز از دین تو حمایت کردم، تو در پایان روز پیکرم را حمایت فرمای. این بدان جهت بود که دشمن
کشتگان مسلمان را برهنه می کرد. وقتی دسته شمشیرش شکست، همچنان جنگیدتا کشته شد. معتب بن عبید هم
جنگ کرد و برخی از ایشان را زخمی کرد ولی آنها به او هجوم بردند و به قتل رساندند. آنگاه خبیب وعبدالله بن طارق و
زید بن دثنه را با زه کمان محکم بستند و باخود به مکه بردند. چون به ناحیه «مرالظهران » رسیدند، عبدالله بن طارق
گفت: این آغاز نیرنگ شما است. سوگند به خدا همراه شمانمی آیم و رفتار کشته شدگان سرمشق خود قرار می دهم. آنها
با اومدارا کردند، ولی عبدالله نپذیرفت; دست خود را از بند رها کردو شمشیر خود را برداشت. آنها از او فاصله گرفتند، او
به شدت حمله کرد; ولی دشمنان سنگسارش کردند و به قتل رساندند. آنهاخبیب و زید را با خود بردند تا به مکه رسیدند.
خبیب را حجیربن ابی اهاب به هشتاد مثقال طلا یا پنجاه شتر خرید. و زید بن دثنه به وسیله صفوان بن امیه به پنجاه شتر
خریداری شد تا او را به جای پدرش بکشد. چون آن دو را در ماه ذیقعده که از ماه های حرام است. گرفته بودند، زندانی
کردند. حجیر، خبیب بن عد را درخانه زنی به نام ماویه که کنیز بنی عبدمناف بود. حبس کرد وصفوان زید را نزد گروهی
از بنی جمح زندانی کرد.
… چون ماههای حرام سپری شد، خبیب را در حال که به زنجیربسته شده بود بیرون آوردند و به محل «تنعیم » بردند.
زنان وکودکان و بردگان و بسیاری از مردم مکه به تنعیم رفتند. هیچ کس نبود که نرفته باشد. چون او و زید بن دثنه را به
تنعیم آوردند،تیر چوبی بلندی را در زمین نصب کردند. وقتی خبیب را نزدیک آن آوردند، گفت: آیا مرا رها می کنید و
اجازه می دهید دو رکعت نمازبگزارم؟ گفتند: آری. دو رکعت نماز گزارد.
او نمازش را زود به پایان برد و گفت: به خدا سوگند، اگرنمی گفتید از مرگ می ترسم، بیشتر نماز می گزاردم. سپس گفت:
پروردگارا! ایشان را یکی پس از دیگری از میان بردار و هیچ یک از آنان را از نظر خشم خود دور مدار…
چون وی را سمت تیر چوبی بردند، چهره اش را سوی مدینه برگرداندند. سپس او را محکم بستند و گفتند: از اسلام
برگرد تاآزادت کنیم. گفت: هرگز، به خدا قسم دوست ندارم همه آنچه برزمین است از آن من باشد و از اسلام برگشته
باشم. گفتند: آیادوست داری محمد به جای تو بود و تو در خانه ات نشسته بودی؟ گفت:
به خدا قسم، دوست ندارم من درخانه خود باشم و خاری وجودمحمد(ص)را بیازارد. پس آنها گفتند: خبیب! از اسلام
برگرد. گفت:
هرگز برنخواهم گشت. گفتند: سوگند به لات وعزی اگر برنگردی، تورا خواهیم کشت. گفت: کشته شدن من در راه خدا
چیز اندکی است.
آنها چهره اش رابه سمت مدینه برگردانده بودند. خبیب گفت: امااین که چهره ام را از قبله برگردانده اید، مهم نیست;
خداوندمی فرماید:(فاینماتولوا فثم وجه الله…)سپس گفت: پروردگارا!
من چیزی جز چهره دشمن نمی بینم، خدایا در این جا کسی نیست که سلامم را به رسولت ابلاغ کند، خودت سلامم را به
او برسان …
آنگاه فرزندان کسانی را که در بدر کشته شده بودند، فراخواندند. در مجموع چهل نوجوان یافتند. به هریک نیزه ای
دادند وگفتند: این کسی است که پدران شما را کشته است. آنها با نیزه های خود ضربتهای خفیفی به او زدند. او بر روی
چوبه دار گشتی زد وچهره اش به سو کعبه برگشت و گفت: خدای را سپاس که چهره ام به سوی قبله برگشت… . مردی از
بنی عبدالدار که نامش ابومسیره بود.
آنقدر به وی نیزه زد تا به شهادت رسید… .
برای زید بن دثنه هم یک چوبه دار بر پا کردند. او گفت:
می خواهم دو رکعت نماز بگزارم. چون نماز گزارد، او را به چوبه دار بستند و گفتند: از آیین خود برگرد و از آیین ما
پیروی کن تا آزادت کنیم. گفت: سوگند به خدا، هرگز از دین دست برنمی دارم.گفتند: اگر محمد دست ما بود و تو در
خانه ات بودی،خوشحال نمی شدی؟
گفت: به خدا اگر من سلامت باشم و خاری محمد(ص)را بیازارد،خشنود نخواهم بود. ابوسفیان گفت: هرگز ندیده ایم
کسی چون یاران محمد به رهبرشان محبت داشته باشند.
ویژگیهای شهدای رجیع
قابلیت های بالای این مربیان قرآن و مبلغان دین، پیامبر را برآن داشت تا آنها را به فرماندهی مرثدبن ابی مرثد همراه
افرادی از عضل و قاره به منطقه اعزام کند تا از وجود این عزیزان درراه پیشبرد و اعتلای اسلام و مسلمانان بهره ببرند.
تاریخ نویسان ویژگیهای این بزرگان را چنین نگاشته اند:
۱- آشنایی به قرآن و احکام اسلام
همان گونه که از شکل دعوت حضوری عضل و قاره برمی آید، آنهاافراد ورزیده و آشنا به قرآن و احکام اسلامی
می خواستند. بدین جهت، عرضه داشتند: ای پیامبرخدا! قلوب ما به سوی اسلام متوجه شده و محیط برای پذیرش وحی
آماده گردیده است. گروهی از یاران خود را همراه ما اعزام فرمایید تا در میان قبیله ما تبلیغ کرده، قرآن را به ما بیاموزند و
ما را از حلال و حرام خدا آگاه سازند. پیامبر(ص)در پاسخ به ندای آنها این هفت تن را روانه کرد.
۲- دلیران جبهه و جنگ
از خصوصیات روشن این گروه، حضور مستمر آنان در جبهه های حق علیه باطل بود. آنها در جنگ بدر شرکت کردند و
برخی بزرگان قریش و نیز حارث بن عامر بن نوفل را به قتل رساندند. این گروه درجنگ احد و برخی از سریه ها نیز شرکت
فعال داشت. ابن اثیر می نویسد:
خالد بن بکیر از افرادی بود که پیش از جنگ بدر پیامبر او راهمراه عبدالله بن جحش و گروهی از مهاجران فرستاد تا راه
را برکاروان تجارتی قریش ببندند.
۳- رزمجویان کار آزموده
از ویژگیهای برخی از این شهدای نکونام، این بود که کاملا بافنون نظامی و آرایش جنگی آشنا بوده و نحوه جنگیدن آنها
موردتایید پیامبر(ص)بود. آن حضرت فرمود: هرکه می خواهد بجنگد، روش عاصم را پیش گیرد. ابن حجر عسقلانی
می نویسد:
گویند: در شب بیعت عقبه یا بدر، پیامبر به یارانی که همراهش بودند، فرمود: اگر در برابر دشمن قرار گرفتید چگونه
می جنگید؟
عاصم بن ثابت از جای برخاسته، در حالی که تیر و کمانش را دردست گرفته بود، گفت: اگر دشمن در فاصله دویست ذراع
باشد، فقطتیراندازی می کنیم و اگر آنقدر نزدیک باشد که نیزه ها به آنهابرسد، با نیزه به آنان حمله ور می شویم. هرگاه
نیزه ها شکست، آن را کنار گذارده و دس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 