پاورپوینت کامل در سایه معصومه ۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در سایه معصومه ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در سایه معصومه ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در سایه معصومه ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۲۲

ترنم اذان صبح از فراز گلدسته های حرم در فضای شهر پخش شد. طلبه جوان از خانه بیرون
آمد. در را آهسته بست تا پیرزن صاحب خانه از خواب بایدار نشود. روز قبل از خمین
برایش میهمان رسیده بود. زائران کریمه اهل بیت بودند. سرپنهای نداشتند. به او پناه
آورده بودند. در تنها اتاقش از آنها پذیریی کرده بود، ولی از بابت صاحب خانه
دل نگران بود. به حرم رسید. نماز جماعت صبح برگزار شد. طلبه جوان نماز صبح حرم را
خیلی دوست داشت و از وقتی به قم آمده بود، در آن شرکت می کرد. پس از نماز و زیارت
رهای خانه شد. چند نان سنگک برشته هم خرید. وارد حیاط که شد، در جا میخکوب ماند.
پیرزن صاحب خانه انتظارش را می کشید. اخم آلود بالی یوان یستاده بود.

ـ شیخ علی اکبر!

ـ سلام حاج خانوم!

ـ ینجا خانه است یا مسافرخانه؟

ـ ین چه سؤالی است می پرسید؟

ـ جواب مرا بدهاید.

ـ خوب معلوم است خانه!

ـ اگر خانه است، چرا گله گله آدم می ید و می رود. مگر من قرار نکردم میهمان
نیاوری. من حوصله خودم را هم ندارم. سر و صدی بچه هایت به اندازه کافی آزار دهنده
است.

ـ حاج خانوم من کسی را دعوت نکرده ام. ینها فامیل من هستند. از خمین آمده اند.
توقع دارند. میهمان حبیب خداست. اصلا زوّار حضرت معصومه۳ هستند. خدا را خوش
نمی ید.

ـ من ین حرف ها سرم نمی شود. آنها را بفرست بروند. چیزی که در قم زیاد است،
مسافرخانه. اگر خیلی میهمان نوازی، برو یک خانه دربست اجاره کن.

طلبه جوان چیزی نگفت . غمی سنگین روی دلش نشست. به اتاق نرفت. نان ها را روی یوان
گذاشت. به سمت در رفت. زنش از اتاق بیرون آمد. سر و صدی پیرزن را شنیده بود.
نان ها را برداشت و شوهرش را صدا زد.

آقا شیخ علی اکبر! آقا شیخ علی اکبر! کجا می روی؟

شیخ علی اکبر صدیی نمی شنید. با سرعت حرکت می کرد. خودش را به حرم رساند. آفتاب
بالا آمده و جنب و جوش روزانه مردم آغاز شده بود. در صحن بزرگ، کنار حوض رو به روی
یوان یینه یستاد.

ـ خانوم جان! دست شما درد نکند! ین طوری میهمان نوازی می کنی. نزدیک است به خاطر
پذیریی از زوّار تو آواره شوم. من سرباز جد شما هستم. یک طلبه ساده، مگر چقدر
شهریه می گیرد؟

ین شهریه کفاف خورد و خوراک ما را نمی دهد. چطور خانه دار شوم؟ با ین شریط غیر
ممکن است. بی بی جان خودت عنیتی کن.

از حرم بیرون آمد. وسط میدان آستانه یستاد. پهایش توان حرکت نداشت. با چه رویی به
میهمانانش بگوید خانه را ترک کنند. اگر به خمین برگردند و بگویند شیخ علی اکبر ما
را از خانه اش بیرون کرد، جواب فامیل را چه بدهد؟ توجهای به اطراف نداشت. ناگهان
دستی به شانه اش خورد .

ـ شیخ علی اکبر حواست کجاست؟

برگشت و نگاه کرد. مرد بنگاه داری بود که اتاق کوچک خانه پیرزن را برایش پیدا کرده
بود. از آن موقع با هم رفیق شده بودند. آدم با انصافی بود، سلام و علیک کردند.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.