پاورپوینت کامل دختری یتیم از آل محمّد، در شام ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دختری یتیم از آل محمّد، در شام ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دختری یتیم از آل محمّد، در شام ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دختری یتیم از آل محمّد، در شام ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۱

خرابه شام

پس از انتقال اهل بیت به شام، ایشان را در ویرانه ای جای دادند، که باعث وارد آمدن
اذیت های فراوان به ایشان گردید. عموم محدّثان و تاریخ نگاران از این مکان به عنوان
مکانی که موجب ایجاد تغییر در پوست بدن ایشان شد، یاد می کنند که سخنان برخی از
آنها را می آوریم:

۱. شیخ صدوق (متوفّای ۳۸۱ ق.) به سندش از فاطمه بنت علی علیها السلام نقل می کند:

«ثمّ انّ یزید (لعنه الله) أمر بنساء الحسین علیه السلام، فحبسن مع علیّ بن الحسین
علیه السلام فی محبس لایکنّهم من حرّ و لاقرّ، حتّی تقشّرت وجوههم (۱)؛ یزید دستور
داد تا زنان کاروان حسینی را همراه علی بن الحسین علیهما السلام در زندانی جای
دادند که آنان را از گرما و سرما حفظ نمی کرد، تا آنجا که پوست صورت ایشان دگرگون
شد.»

۲. قاضی نعمان (متوفّای ۳۶۳ ق.) پس از ذکر گریه نمایشی یزید، می نویسد:

«و قیل انّ ذلک بعد أن أجلسهنّ فی منزل لا یکنّهنّ من برد و لا حر، فأقاموا شهراً و
نصف، حتّی اقشّرت وجوههنّ من حرّالشّمس، ثمّ أطلقهم (۲)؛ گفته شده: این کار یزید
(گریه نمایشی او) پس از زمانی بود که او ایشان را در منزلی جای داد که آنان را از
سرما و گرما محافظت نمی نمود. آنان یک ماه و نیم در این وضع به سر بردند، تا آنکه
پوست صورت ایشان از حرارت خورشید کنده شد، و پس از آن، اقدام به آزادی ایشان نمود.»

۳. ابن نما (متوفّای ۶۴۵ ق.) می نگارد:

«واسکنّ فی مساکن لاتقیهنّ من حرّ و لا برد، حتّی تقشّرت الجلود، و سال الصّدید(۳)؛
و آنان را در جاهایی قرار دادند که ایشان را از گرما و سرما نگاه نمی داشت، تا
آنگاه که پوست ها کنده شد، و خون جراحات بدن سرازیر گشت.»

۴. سید ابن طاوس (متوفّای ۶۶۴ ق.) می نویسد:

«ثمّ أمر (یزید) بهم الی منزل لا یکنّهم من حرّ و لا برد، فأقاموا فیه حتّی تقشّرت
وجوههم (۴)؛ یزید دستور داد تا آنان را در منزلی جای دادند که ایشان را از گرما و
سرما محافظت نمی نمود، و آنان در آنجا جای گرفتند، تا آنکه صورتشان پوست انداخت.»

نیز همین مضمون را سید محمد بن ابی طالب آورده است.(۵)

از برخی روایات استفاده می گردد که آن مکان به قدری ویران بود که خطر زیر آوار قرار
گرفتن اهل بیت را به همراه داشت.

صاحب بصائرالدّرجات به سندش از محمد بن علی الحلبی، از امام صادق علیه السلام نقل
می کند که وقتی امام زین العابدین علیه السلام و همراهانش را در آن خانه جای دادند،
بعضی از آنان گفتند: «ما را در اینجا جای دادند تا بر سر ما خراب شود، و ما کشته
شویم.»(۶)

و همین مضمون را ابن شهرآشوب آورده است.(۷)

طبری (امامی) به سندش از یحیی بن عمران الحلبی، از امام صادق علیه السلام چنین
روایت می کند:

«أُتی بعلیّ بن الحسین علیه السلام الی یزید بن معاویه و من معه من النّساء أسری،
فجعلوهم فی بیت و وکّلوا بهم قوماً من العجم لا یفهمون العربیّه، فقال بعض لبعض:
انّما جُعِلنا فی هذا البیت لیُهدم علینا، فیقتلنا فیه. فقال علیّ بن الحسین علیه
السلام للحرس بالرّطانه(۸): تدرون مایقول هؤلاء النّساء؟ یقلن کیت و کیت! فقال
الحرس: قد قالوا انّکم تخرجون غداً و تقتلون! فقال علیّ بن الحسین علیه السلام:
کلاّ، یأبی الله ذلک. ثمّ أقبل علیهم یعلّمهم بلسانهم (۹)؛ علی بن الحسین علیه
السلام و زنان همراه را در حال اسارت به نزد یزید آوردند و آنان را در خانه ای قرار
دادند و عده ای را از عجم (رومیان) که آشنایی با زبان عربی نداشتند، به نگهبانی
واداشتند. برخی از اسیران اهل بیت به عدّه ای دیگر گفتند: «ما را در چنین خانه ای
جای دادند تا بر سر ما خراب گردد و ما در زیر آوار کشته شویم.» حضرت علی بن الحسین
علیه السلام رو به نگهبانان نمود و با زبان رومی از ایشان پرسید: آیا می دانید که
این زنان چه می گویند؟ آنان چنین می گویند (و آن حضرت سخنانشان را نقل نمود)!
نگهبانان گفتند: به ما گفته اند که شما را فردا از اینجا بیرون آورده و خواهند کشت!
حضرت علی بن الحسین علیه السلام فرمود: نه، هرگز چنان نخواهد شد و خداوند نخواهد
گذاشت که چنان کنند. آنگاه رو به ایشان کرده و با زبان رومی اقدام به آموزششان
نمود!»

از مجموعه مطالبی که گفته شد، چند نکته برداشت می شود:

۱. یزید به قصد وارد آوردن فشار روحی و جسمی، اهل بیت علیهم السلام را در جایی
بسیار نامناسب قرار داد که به هیچ وجه، ایشان را از گرمای روز و سرمای شب محافظت
نمی کرد. لذا اثر گرما بر بدن مطهّرشان نمایان گردید؛ به نحوی که پوست چهره ایشان
دگرگون شده، خشک گردیده و کنده شد. از آنجا که آنان در این مکان تحت نظر بودند، در
واقع آنجا برایشان زندان بود.

۲. یزید قصد کشتن امام سجادّ علیه السلام و چه بسا دیگر اسیران را داشت، همان طوری
که از این روایت و دیگر روایات فهمیده می شود؛ ولی تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی به
واسطه نقش امام زین العابدین علیه السلام و حضرت زینب علیها السلام و دیگر اسیران
اهل بیت علیهم السلام، مانع از اجرای این نقشه گردید، که همه اینها با اراده الهی
انجام پذیرفت تا حجّت خداوند محفوظ ماند، و سلسله حجج الهی استمرار یابد.

۳. امام زین العابدین علیه السلام با آنکه در شرایط دشوار به سر می برد، از فرصت
استفاده نمود و با زبان رومی اقدام به تعلیم و آموزش نگهبانان رومی – که از حقائق
دین و واقعیت های روز چیزی نمی دانستند – نمود.

رقیّه بنت الحسین علیها السلام

یکی از مشکلات موجود در تاریخ، به دست آوردن خبر در مورد رقیّه بنت الحسین علیها
السلام است که ماجرایی بس حزن انگیز دارد.

قدیمی ترین منبعی که در این زمینه در دست است، کتاب کامل بهایی، اثر شیخ عمادالدّین
حسن بن علی بن محمد بن علی طبری آملی است. او که از معاصران خواجه نصیر طوسی است،
کتاب را به دستور وزیر بهاءالدّین محمد، فرزند وزیر شمس الدّین جوینی صاحب دیوان و
حاکم اصفهان در دولت هولاکوخان نگاشته و از این رو، به کامل بهایی شهرت یافته است.
نام دیگر این کتاب، کامل السّقیفه است. این کتاب در دو جلد و در مدّت ۱۲ سال نگارش
یافته است. تاریخ پایان تألیف کتاب، سال ۶۷۵ ق. است. مؤلّف این کتاب، آثار دیگری
چون: مناقب الطّاهرین، معارف الحقائق و اربعین البهائی از خود به یادگار گذاشته
است.(۱۰) از مجموعه این آثار به خوبی می توان فهمید که وی دانشمند شیعی و تاریخ
نگاری متعهّد است.

عماد الدّین طبری نیز ماجرا را به نقل از کتاب الحاویه نقل می کند، که متأسّفانه
اثری از این کتاب در دست نیست!

وی می نویسد:

«در حاویه آمد که زنان خاندان نبوّت در حالت اسیری، حال مردان که در کربلا شهید شده
بودند، بر پسران و دختران ایشان پوشیده می داشتند و هر کودکی را وعده ها می دادند:
که پدر تو به فلان سفر رفته است، باز می آید. تا ایشان را به خانه یزید آوردند،
دخترکی بود چهار ساله، شبی از خواب بیدار شد و گفت: «پدرم حسین کجاست؟ این ساعت او
را به خواب دیدم سخت پریشان.» زنان و کودکان، جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان
برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحّص کرد. خبر بردند که: حال چنین
است. آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند.
مَلاعین سر بیاورده و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسید: این چیست؟ ملاعین
گفتند: سر پدر تو است. آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز،
جان به حق تسلیم کرد.»(۱۱)

بر اساس نقل طبری، استفاده می گردد که امام حسین علیه السلام دختری چهار ساله داشت
که در فراق پدر، در شام پرپر گردید؛ ولی از نام او سخنی به میان نیامده است و تاریخ
نگارانِ پس از او نیز این جریانِ جان گداز را با اختلافی اندک و برخی اضافات که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.