پاورپوینت کامل سید جلال الدین اشرف، برادر امام ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سید جلال الدین اشرف، برادر امام ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سید جلال الدین اشرف، برادر امام ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سید جلال الدین اشرف، برادر امام ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۲۷

بارگاه ملکوتی حضرت سید جلال الدین اشرفعلیه السلام [۱] همانند خورشید فروزان بر تارک سرزمین
همیشه سبز استان گیلان می درخشد و هر ساله هزاران نفر از دوستداران خاندان پیامبر۶
از اقصی نقاط کشور جهت زیارت آن سید جلیل القدر می ایند. مرقد منورش در شهرستان
آستانه اشرفیه از شهرهای شرقی استان گیلان واقع شده است. فاصله آن تا رشت ۳۵ و تا
لاهیجان ۵ کیلومتر است.

در عظمت آن امام زاده عظیم الشأن همین بس که بزرگان و مراجع عالیقدر تقلید بالاخص
فقیه اهل بیت ایهالله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی نشان خدمتگزاری و خادمی آن حضرت را
با کمال افتخار به سینه دارند.[۲]

زادگاه

آن بزرگوار در سال ۱۸۰ ق. در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت موسی
الکاظم علیه السلامو مادر پاکدامن و والامقامش «نجمه» است و ظاهراً کوچکترین فرزند از میان
فرزندان امام هفتم به شمار می روند.

در نام مبارک آن حضرت اختلاف است. برخی او را حسن بن موسی الکاظم علیه
السلامو برخی ابراهیم
اصغر معروف به مرتضی، نامیده اند. در هر صورت برادر اعیانی امام
رضا علیه السلام معرفی
کرده اند.

اما ایهالله شیخ محمد مهدوی لاهیجانی مؤلف کتاب «سادات متقدمه گیلان» می نویسد:
«نام سید جلال الدین اشرف، ابراهیم المرتضی اصغر ملّقب به جلال الدین است. او برادر
اعیانی حضرت ولی الله الامام الثامن علی بن موسی
الرضا علیه السلام می باشد برادر اعیانی یعنی
برادر پدری و مادری ثامن الائمه:می باشند.»

لقب جلال الدین

بر مطالعه کنندگان تراجم و انساب و سیر و اخبار معلوم است که عده ای از سادات، به
این گونه القاب ملقب بوده اند چه آنکه یکی از اولاد موسی بن جعفرعلیه
السلام سید حسین ملقب به
«علاءالدین» است که قبرش در شیراز است. پس ممکن است است لقب برادرش جلال الدین باشد
که در بلده آستانه لاهیجان مدفون است.» و اما لقب اشرف را از عموی جدّ پدرش «عمر
الاشرف ابن امام زین العابدینعلیه السلام اتخاذ نموده است. اما در حقیقت اشرف نشانه برتری و
شایستگی او نسبت به سایر برادران و ملاک تمیز او از سایر جلال الدین ها در میان
علویان محسوب می شود.»[۳]

سید جلال الدین اشرف در سه سالگی پدر بزرگوارش را (سنه ۱۸۳ ق.) از دست داد و گرد
یتیمی بر چهره پاک و معصومش نشست. او به مدد و همّت برادرش حضرت
رضا علیه السلام درزادگاهش
پرورش یافت و در سایه تربیت او مراتب فضل و کمال را طی کرد. علاوه بر این، از بس
متقی، پرهیزگار، عالم، فاضل، و دارای اخلاق حسنه بوده که حضرت
رضا علیه السلاموی را بی نهایت
دوست می داشت.[۴]

سید جلال الدین در بغداد

در سال ۲۰۱ ق. در حالی که ۲۱ سال داشت برای دیدن برادرش امام رضا
علیه السلام همانند بسیاری از
سادات و علویان از مدینه به بغداد آمد و تا سال ۲۰۴ در این شهر اقامت داشت. علت
توقف آن حضرت در بغداد معلوم نیست ولی برخی از مورخان معتقدند که وی در بغداد به
امر برادرش امام رضا علیه السلام مشغول به تبلیغ بود، تا این که در سال ۲۰۳ ق. خبر شهادت امام
رضا علیه السلام به او رسید و در این زمان سادات و بزرگان و شیعیان برای عرض تسلیت خدمت او
رسیدند و برای اولین بار در آن مجلس مسأله نهضت و مقابله با حاکم ستمگر زمان مأمون
عباسی مطرح شد و لذا سید اشرف در سال ۲۰۴ ق. وقتی که مأمون از مرو عازم بغداد شد،
آن شهر را ترک کرد و به ایران مهاجرت نمود و همانند اغلب سادات و علویان به نقاط
امن ایران پناهنده شد و به صورت مخفیانه مشغول ترویج و تبلیغ شریعت محمدی و علوی
گردید و مقدمات کار نهضت و قیام را فراهم می ساخت.

مهاجران آل ابی طالبعلیه السلام

خلفای عباسی که با استفاده از شهرت و محبوبیت آل ابی طالب و با طرح شعارهای فریبنده
به قدرت رسیده بودند. از همان ابتدا علویان بالاخص امامان معصوم شیعه را سدّی برای
پیشبرد اهداف و مقاصد خود می دانستند. بنابراین با تمام وجود سعی می کردند که آنها
را از میان بردارند. البته هر وقت که لازم بود و موقعیت ایجاب می کرد، ظاهراً
علویان پسر عموی عزیزشان بودند و هرگاه فرصتی دست می داد آنها را زندانی و شهید
می کردند. مأمون همانند سایر خلفای عباسی وقتی خطر شورش علویان را در اوایل خلافت
خود احساس کرد. جهت فرو نشاندن شورش های آنان، امام رضا علیه السلام را طبق نقشه ای به مرو
دعوت کرد و مقام ولایتعهدی را به ایشان تفویض نمود و برای آن حضرت از مردم بیعت
گرفت و تا حدی با این سیاست به تحکیم و تثبیت حکومت خویش پرداخت. اما افشاگری ها و
مخالفت امام نسبت به اقدامات مأمون موجب شد که این خلیفه ستمگر عباسی چهره واقعی
خویش را نشان داده و امام رضا علیه السلام را به شهادت برساند. از سوی دیگر وقتی خبر
ولایت عهدی حضرت رضا علیه السلامبه مدینه رسید. علویان به شوق ملازمت آن حضرت و به جهت همکاری
و تبلیغ و تحکیم دین مبین اسلام متوجه ایران شدند. اما شهادت حضرت
رضا علیه السلامهمه آنان را
غافل گیر کرد و به دنبال سخت گیری کارگزاران خلیفه عباسی در مناطق مختلف کشور،
متواری و عده ای در نبردی نابرابر به شهادت رسیدند و گروهی از سادات همانند سید
جلال الدین اشرف به کوهستان های گیلان پناهنده شدند و حتی حیله های مرموزانه مأمون
همانند عزاداری، لباس سیاه پوشیدن، و ازدواج دخترش با حضرت جوادعلیه
السلام که به منظور کاهش
عکس العمل های علویان بود، مؤثر واقع نشد و شورش سادات در اقصی نقاط کشور بر علیه
مأمون تداوم یافت.[۵]

علت انتخاب گیلان

گیلان که بخش جلگه ای و نواحی ساحلی دریا را شامل می شد. بخش کوچکی از سرزمین
پرآوازه دیلمان[۶] بود.

پس از روی کار آمدن خلفای اموی و عباسی دیلمیان همواره در حال مبارزه با خلفا و
مورد ظلم و تعدّی آنها بودند. دیلمیان از راه پناه دادن به آل علیعلیه
السلام می خواستند به
هر کیفیت شده خلفا را براندازند و مظلوم را یاری دهند.

از نوشته ابوالفرج اصفهانی، چنین بر می اید علویان که جان آنان از ناحیه خلفا در
معرض خطر بود با راهنمایی و توصیه برامکه به دیلمان پناه می بردند. وی می نویسد:
«یحیی بن عبدالله بن الحسن پس از واقعه فخّ (محلی در نزدیکی مکه که در آنجا میان
حسین بن علی بن الحسن با هادی عباسی در سال ۱۶۹ ق. واقعه مرعوف رخ داد.) مدتی نهانی
می زیست و گمنام در شهرها می گشت. فضل بن یحیی برمکی از مکان او مطلع شد، به وی
پیغام داد که از آن مکان خارج گردد و آهنگ دیلمان بنماید و فرمانی نوشت که کسی در
راه ها متعرّض وی نگردد. یحیی به طور ناشناس به دیلم رفت و او نخستین علوی مشهور از
نواده گان امام حسن مجتبیعلیه السلام بود که به دیلم یا گیلان پناه
برد. اما رواج اسلام در گیلان در زمان وی اتفاق نیافتاد.»[۷]

آل علیعلیه السلام که از اوایل خلافت بنی عباس از ناحیه آنان و عمالشان سخت در رنج و شکنجه
بودند مهم ترین پناهگاهشان در ایران، ناحیه طبرستان و دیلمان بود. به خصوص ناحیه
دیلم که هم صعب العبور بود و هم کوه های بلند و جنگل های انبوه و موقعیت اقلیمی
ویژه منطقه باعث شده بود که جنگ و لشکر کشی و تصرّف آن از سوی دشمنان غیر ممکن باشد
و مردم دیلم نیز از ایشان نگهداری و طرفداری می کردند. پناه بردن سادات علوی در
زمان متوکل عباسی، یعنی در قرن سوم هجری شدت پیدا کرد و عدّه قابل توجهی از آنها
خود را به نقاط امن دیلمان رسانیدند و مردم دیلم خصوصاً سرداران دیلمی که عباسیان
را دشمن می داشتند، علویان را تحت حمایت گرفتند و وسایل زندگی و معیشت آنان را نیز
فراهم ساختند. پناهندگان که به اصول عقاید علوی آشنایی داشتند در تماس و معاشرت با
مردم دیلم، آنها را تحت تأثیر قرار داده و با تعالیم اسلام ناب محمدی آشنا
ساختند.[۸]

سید جلال الدین اشرف دومین چهره علوی مشهور است که بعد از یحیی بن عبدالله وارد
سرزمین گیلان گردید. البته در مسیر راه به گیلان با موانع و جنگ هایی رو به رو بود
که شرح آن خواهد آمد. سال ورود سید اشرف به گیلان را ۲۰۶ و یا ۲۱۰ ق. دانسته اند.

وی در حدود ۲۰ سال در آن سامان حکومت داشته است گرچه برخی ورود سید اشرف را در زمان
حیات امام رضا علیه السلام دانسته اند و می گویند: وی در زمان حیات امام
رضا علیه السلام به عنوان وکیل و
نماینده تام الاختیار حضرت و یا برای تبلیغ به ناحیه دیلم مهاجرت نموده است که این
قول را اکثر مورخان ضعیف می شمارند و اعتقاد دارند که وی بعد از شهادت امام
رضا علیه السلام
به این ناحیه پناهنده شده است.

نهضت سید اشرف

سید جلال الدین اشرف هنگام ورود به دیلمان ظاهراً اولین مقابله و نبرد را در حوالی
زنجان و قزوین که در آن عصر دارالمرز بین اعراب مسلمان و دیلمیان بود با خوارج و
لشکریان خلفای عباسی داشته است. گویا برخی از مأموران حکومتی، آن حضرت را شناسایی
نموده و در صدد دستگیری وی بر می ایند که حضرت با تعدادی از یاران و همراهانش با
آنان درگیر شده و این جنگ به مدت ۴ ماه به طول می انجامد. سرکردگی سپاه عباسی را در
ناحیه زنجان و قزوین و طارم مردی به نام «بابا ملحد» به عهده داشت. حضرت به کمک
قبایل دیلمی و مردان ترک زبان استا جلو موفق گردید زنجان را در ذی الحرام سال ۲۰۶
ق. فتح نماید. در این نبرد قیس فرزند باباملحد به دست سید جلال الدین کشته شد.

مؤلف جنگ نامه سید جلال الدین اشرف می نویسد:

«وقتی دو لشکر در مقابل هم صف آرایی کردند، در این هنگام قیس پسر بابا ملحد به
پیشنهاد پدر به میدان آمد که از هیبت و شکوهش ترسی عظیم در دل مسلمانان راه یافت.
حسن بیک فرمانده حضرت به اذن ایشان به میدان رفت ولی حضرت از او چنین خواست: ای حسن
بیک! تو برو در جای خود باش که کشنده او منم.» اما چون حضرت وارد میدان شد، قیس از
دیدن جمال نورانی و سیمای روحانی اش وحشت کرد. چنان که آهسته جلو آمد و حضرت را به
ترک جنگ و توبه! دعوت کرد. حضرت نیز او را به بیعت با امام محمدتقیعلیه
السلام دعوت کرد که او
نپذیرفت. حضرت نیز تیری در کمان نهاد و سر او را نشانه رفت و با همان تیر او را به
خاک افکند.» لشکریان با دیدن این صحنه پراکنده، عده ای کشته و تعدادی از آنان به
طرف رودخانه «قزل اوزن»[۹] در نزدیکی طارم و رودبار متواری شدند.»[۱۰]

کمک و حمایت دیلمیان در همراهی سید اشرف و تار و مار کردن لشکر کفر و خوارج در
پیروزی نهضت حضرت در فتح زنجان و قزوین، طارم، کوهدم (رودبار) نقش اساسی و کلیدی
داشته است. خصوصاً آنکه در فتح زنجان گروهی از دیلمیان به سرکردگی مردی رشید به نام
«هاشم» شکست لشکر بابا ملحد به حمایت از سید اشرف آمدند و موفق شدند شهر زنجان را
از لوث وجود ناپاکان پا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.