پاورپوینت کامل حدیث شمع ۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حدیث شمع ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث شمع ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث شمع ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۳۰

اردیبهشت ۵۸، بهار انقلاب در تهران رنگ و بوی دیگری دارد. دامنه های البرز هنوز
پوشیده از برف است. باران بهاری وقت و بی­وقت صورت شهر را خیس می­کند. آسمان که
ابری باشد، دل آرام می­گیرد. چند روز است دلم شور می­زند. دلیلش را نمی­دانم . دست
خودم نیست. نگران اینده هستم. آقا این روزها مهربان تر شده. خنده از لبش دور
نمی­شود. نوه­ها دورش را گرفته­اند. چهره­اش خیلی نورانی شده. گاهی در تنهایی،
آهسته یک بیت شعر ر زیر لب زمزمه می­کند:

آنان که ره درست گزیدند همه

در کوی شهادت آرمیدند همه

وقتی خیلی ناراحت می­شود یا مشکل بزرگی پیدا می­کند، اغلب
رسول اکرم صلی الله علیه و آله را خواب می
بیند، حضرت مشکلش را حل می­کند. این را به تجربه فهمیده­ام. چون بعد خوابش را
برایم تعریف می­کند.

شب از نیمه گذشته. سحر نزدیک است. خوابم نمی­برد. به سقف اتاق خیره شده­ام . به
یاد شهرم می­افتم، حرم امام رضا۷. برای لحظه­ای احساس می­کنم در حرم هستم. در صحن
مسجد گوهرشاد ایستاده­ایم و گنبد طلا را نگاه می­کنم. در همین وقت متوجه آقا می­شوم
از خواب بیدار شده، نشسته و با شوق مرا نگاه می­کند.

– چیزی شده؟ چرا این طور بیدار شدید؟

– خواب عجیبی دیدم! پیامبر صلی الله علیه و آله مرا بوسید. هنوز گرمی لبهای حضرت را روی لبهایم احساس
می­کنم. در کعبه بودم. آقای خمینی هم بود. سمت راست من ایستاده بود. پیامبر از یکی
از درهای حرم وارد شد. به طرف من آمد، به آقای خمینی اشاره کردم و گفتم: آقا از
اولاد شما هستند. حضرت گفت: البته، و بعد شروع به بوسیدن امام کرد. بعد مرا بوسید.
یک ربع ساعت مرا می­بوسید. لب­های ایشان روی لبهای من بود.

– رسول الله کارهای شما را تایید کرده­اند با این خوابی که دیده­اید!

– حادثه­ای برایم اتفاق می­افتد.

علی دانشگاه تبریز درس می­خواند. یازدهم اردیبهشت بدون خبر به تهران می­اید.
می­پرسم :

– به این زودی؟ مگر درس نداشتی؟ تو که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.