پاورپوینت کامل حدیث غدیر در منابع روایی اهل سنت ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حدیث غدیر در منابع روایی اهل سنت ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث غدیر در منابع روایی اهل سنت ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث غدیر در منابع روایی اهل سنت ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۴۹

موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته شده است، کشف تاییدات و تناقضات علمای اهل
سنت درباره حدیث غدیر است. سعی نویسنده در این مقاله بر آن است که برای تایید یا رد
گفتار آنان در حد مقدور از کلمات خود آنان، نه متکلمان شیعه، استفاده کند تا معلوم
شود توجیهات آنان بی اساس و بی پایه است و بر هیچ قانون و قاعده عقلی و نقلی استوار
نیست.

گزارشی از واقعه غدیر

در آخرین سال عمر پیامبر، مراسم حجه الوداع باشکوهی هر چه تمام تر و با حضور
مسلمانان مدینه و سایر نقاط عربستان برگزار شد. در بازگشت از این سفر روحانی با
وجود آفتاب داغ حجاز، به خاطر لذت این سفر الهی گرمای طاقت فرسا در وجود همراهان
پیامبر اثری نداشت. پس از پیاده روی بسیار، کم کم سرزمین جحفه و بیابان های خشک و
سوزان غدیر خم از دور نمایان می شد. اینجا در حقیقت چهارراهی است که مردم سرزمین
حجاز را از هم جدا می کند: راهی به سوی مدینه در شمال، راهی به سوی عراق در شرق،
راهی به سوی غرب و سرزمین مصر و راهی به سوی یمن در جنوب پیش می رود.

روز پنجشنبه سال دهم هجرت بود و درست هشت روز از عید قربان می گذشت. ناگهان دستور
توقف از طرف پیامبر به همراهان داده شد. مسلمانان با صدای بلند، آنها را که در
پیشاپیش قافله در حرکت بودند، به بازگشت فراخواندند و صبر کردند تا عقب افتادگان هم
برسند. مؤذّن با صدای الله اکبر مردم را به نماز ظهر دعوت کرد. مردم به سرعت آماده
نماز شدند، اما هوا به قدری داغ بود که بعضی مجبور بودند قسمتی از عبای خود را به
زیر پا و طرف دیگر آن را به روی سر بیفکنند که در غیر این صورت، ریگ های بیابان و
اشعه آفتاب پا و سر آنها را اذیت می کرد. نماز ظهر تمام شد. پیامبر به مردم اطلاع
داد که همه باید برای شنیدن یک پیام تازه الهی خود را آماده کنند. به خاطر جمعیت
زیاد مردم، منبری از جهاز شتران ترتیب داده شد و پیامبر بر فراز آن قرار گرفت و
نخست حمد و سپاس پروردگار به جای آورد و خود را به خدا سپرد، سپس مردم را مخاطب
ساخته، فرمود:

«من به همین زودی دعوت خدا را اجابت کرده، از میان شما می روم. من مسئولم، شما هم
مسئولید. شما درباره من چگونه شهادت می دهید؟ مردم صدا بلند کرده، گفتند: نشهد أنّک
قد بلغت و نصحت و جهدت فجزاک الله خیراً؛ ما گواهی می دهیم تو وظیفه رسالت را ابلاغ
کردی و شرط خیرخواهی را انجام دادی و آخرین تلاش و کوشش را در راه هدایت به کار
بستی. خداوند تو را جزای خیر دهد».

آن حضرت فرمود: ایا شما گواهی به یگانگی خدا و رسالت من و حقانیت روز رستاخیز و
برانگیخته شدن مردگان در آن روز نمی دهید؟ همه گفتند: آری، گواهی می دهیم. فرمود:
خداوندا! گواه باش. بار دیگر فرمود: ای مردم! ایا صدای مرا می شنوید؟ … گفتند:
آری، و به دنبال آن سکوت سراسر بیابان را فراگرفت و جز صدای زمزمه باد چیزی شنیده
نمی شد. پیامبر فرمود: … اکنون بنگرید با این دو چیز گرانمایه و گران قدر که در
میان شما به یادگار می گذارم، چه خواهید کرد؟ یکی از میان جمعیت صدا زد: کدام دو
چیز گرانمایه یا رسول الله؟ پیامبر فرمود: اول ثقل اکبر، کتاب خداوند است که یک سوی
آن به دست پروردگار و سوی دیگر در دست شماست. دست از دامن آن برندارید تا گمراه
نشوید و اما دومین یادگار گران قدر من، خاندان من اند و خداوند لطیف خبیر به من خبر
داده که این دو هرگز از هم جدا نشوند تا در بهشت به من بپیوندند. از این دو، پیشی
نگیرید که هلاک می شوید و عقب نیفتید که باز هلاک خواهید شد. در این هنگام مردم
دیدند که پیامبر به اطراف خود نگاه کرد. گویا کسی را جستجو می کند و همین که چشمش
به علی افتاد، خم شد و دست او را گرفت و بلند کرد، آن چنان که سفیدی زیر بغل هر دو
نمایان شد و همه مردم او را دیدند و شناختند که او همان افسر شکست ناپذیر اسلام
است. در اینجا صدای پیامبر بلندتر شده، فرمود:

«ایها الناس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم؟؛ ای مردم! چه کسی از همه مردم به
مسلمانان از خود آنها سزاوارتر است؟» گفتند: خدا و پیامبر داناترند. پیامبر فرمود:
خدا، مولای من است و من، مولا و رهبر مؤمنانم و به آنها از خودشان سزاوارترم.

سپس فرمود: «فمن کنت مولاه فعلی مولاه؛ هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست».

و این سخن را سه بار و به گفته برخی از راویان حدیث، چهار بار تکرار کرد و به دنبال
آن سر به سوی آسمان بلند کرده، فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من
احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار؛
خداوندا! دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار، محبوب بدار آن کس را
که او را محبوب دارد و مبغوض بدار آن کس را که او را مبغوض دارد، یارانش را یاری
کن، و آنها را که ترک یاری اش کنند، از یاری خویش محروم ساز و حق را همراه او بدار
و او را از حق جدا مکن».

سپس فرمود: «الا فلیبلغ الشاهد الغائب؛ آگاه باشید، همه حاضران وظیفه دارند این خبر
را به غائبان برسانند».

خطبه پیامبر به پایان رسید، عرق از سر و روی پیامبر و علی و مردم فرو می ریخت و
هنوز صفوف جمعیت از هم متفرق نشده بود که امین وحی خدا نازل شد و این ایه را بر
پیامبر خواند: )الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی …(؛ «امروز ایین شما
را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم…». پیامبر فرمود: «الله اکبر الله اکبر
علی اکمال الدین و اتمام النعمه و رضی الرب برسالتی والولایه لعلی من بعدی؛
خداوند بزرگ است، همان خدایی که ایین خود را کامل و نعمت خود را بر ما تمام کرد و
از نبوت و رسالت من و ولایت علی پس از من راضی و خشنود گشت».

در این هنگام شور و غوغایی در میان مردم افتاد و علی را به این مقام ممتاز تبریک
گفتند و از افراد سرشناسی که به او تبریک گفتند، ابوبکر و عمر بودند که این جمله را
در حضور جمعیت بر زبان جاری ساختند:

«بخًّ بخًّ لک یا بن ابی طالب اصبحت و امسیت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنه؛ آفرین
بر تو باد، ای فرزند ابوطالب ! تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ایمان
شدی».

در این هنگام ابن عباس گفت: به خدا این پیمان در گردن همه خواهد ماند.

حسان بن ثابت، شاعر معروف، از پیامبر اجازه خواست که به این مناسبت اشعاری بسراید،
سپس اشعار معروف خود را آغاز کرد که ترجمه اش چنین است:

«پیامبر آنها در روز غدیر در سرزمین خم به آنها ندا داد و چه ندا دهنده گران قدری!
فرمود: مولای شما و پیامبر شما کیست؟ و آنها بدون چشم پوشی و اغماض صریحاً پاسخ
گفتند: خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی و ما از پذیرش ولایت تو سرپیچی
نخواهیم کرد. آن گاه پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: برخیز، زیرا من تو را بعد از خودم
امام و رهبر انتخاب کردم و سپس فرمود: هر کس من مولا و رهبر اویم، این مرد مولا و
رهبر اوست. پس شما همه از سر صدق و راستی از او پیروی کنید. در این هنگام، پیامبر
عرض کرد: بارالها! دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار».[۱]

حدیث غدیر در آثار اهل سنّت

بزرگان اهل سنت به طریق مختلف حدیث غدیر خم را نقل کرده اند. در ذیل به بعضی از
مهم ترین کتب ایشان که بر این حدیث مهر صحت گذاشته و آن را تایید کرده اند، همراه
با حدیث اشاره می شود.

۱. سنن ترمذی: زید بن ارقم عن النبی(ص) قال: من کنت مولاه فعلی مولاه.[۲]

۲. مصنف ابن ابی شیبه: حدثنا مطلب بن زیاد عن عبدالله بن محمد بن عقیل عن جابر بن
عبدالله قال: کنّا بالجحفه بغدیر خم إذا خرج علینا رسول الله فأخذ بید علی فقال: من
کنت مولاه فعلی مولاه.[۳]

۳. المعجم الکبیر للطبرانی: عن أبی إسحاق الهمدانی قال سمعت حبشی بن جناده یقول:
سمعت رسول الله(ص) یقول یوم غدیر خم: اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من
والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اعن من اعانه.[۴]

همچنین وی حدیث مذکور را به همین طریق از زید بن ارقم، ابو ایوب انصاری و بریده نقل
می کند.

۴. تفسیر ابی السعود و تفسیر اللباب لابن عادل: در این دو کتاب در تفسیر ایه )سأل
سائل بعذاب واقع( [۵] وارد شده است: می گویند سائل، حارث بن نعمان فهری بود و علت
نزول ایه این است هنگامی که قول پیامبر مبنی بر اینکه هر که من مولای اویم پس علی
مولای اوست به گوش او رسید، سوار بر ناقه خود شد و پیش پیامبر آمد و گفت: ای محمد!
امر کردی ما را که شهادت بدهیم خدایی جز خدای واحد نیست و اینکه تو فرستاده از جانب
اویی و ما آن را پذیرفتیم. امر کردی پنج بار در روز نماز بخوانیم و زکات اموالمان
را بدهیم و ما قبول کردیم. امر کردی که در هر سال یک ماه روزه بگیریم و حج بگزاریم
و ما پذیرفتیم؛ ولی به اینکه پسر عمت را بر ما برتری دهی، هیچ گاه راضی نمی شویم.
ایا آنچه گفتی، از جانب خودت بود یا از جانب خدا؟ پیامبر فرمود: به آن خدایی که کسی
غیر از او خدا نیست قسم که آن را از نزد خداوند گفتم. پس در این وقت حارث می گوید:
خدایا! اگر آنچه محمد می گوید، حق است، از آسمان بر ما سنگی فرود آر یا عذابی بر ما
نازل کن!

پس به خدا قسم، به ناقه اش نرسید، مگر اینکه خدا سنگی به جانبش پرتاب نمود که از
مغز سرش وارد شد و از دبرش بیرون آمد و کشته شد.[۶]

۵. الدر المنثور عن ابی هریره: لما کان یوم غدیر خم و هو یوم ثمانی عشر من ذی
الحجه قال النبی(ص): «من کنت مولاه فعلی مولاه فانزل الله الیوم اکملت لکم
دینکم».[۷] شگفت اینکه صاحب این کتاب پس از نقل این یک حدیث، آن را ضعیف و غیر قابل
اطمینان دانسته است و ما در فصل بعد، راویان حدیث غدیر را از نگاه خود ایشان مورد
بررسی قرار می دهیم.

۶. تفسیر ابن کثیر: در شأن نزول ایه )یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک…( می گوید:
و قد روی ابن مردویه من طریق ابی هارون عن ابی سعید خدری انها نزلت علی رسول
الله(ص) یوم غدیر خم حین قال لعلی: «من کنت مولاه فعلی مولاه» ثم رواه عن أبی هریره
و فیه انه الیوم الثامن عشر من ذی الحجه یعنی مرجعه من حجه الوداع.[۸]

۷. تفسیر آلوسی: در شأن نزول همین ایه می گوید: عن ابن عباس (رضی الله تعالی عنه)
قال: نزلت هذه الایه فی علی (کرم الله وجهه) حیث امر سبحانه ان یخبر الناس بولایته
فتخوف رسول الله أن یطعنوا فی ذلک علیه فاوحی الله تعالی الیه هذه الایه فقام
بولایته یوم غدیر خم و أخذ بیده. فقال (علیه الصلاه و السلام): «من کنت مولاه فعلی
مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛[۹] این ایه زمانی نازل شد که خداوند
ابلاغ ولایت علی به مردم را به پیامبر امر فرمود و آن حضرت از طعن مردم بر این خائف
بود. پس این ایه نازل شد و پیامبر در روز غدیر امر حق تعالی را به اجرا رساند و
فرمود: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست…».

۸. فتح القدیر: قال رسول الله(ص) إلی بریده: یا بریده ألست بالمؤمنین من أنفسهم؟
قلت: بلی یا رسول الله. قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه».[۱۰]

۹. تفسیر رازی: نزلت الایه فی فضل علی بن ابی طالب(ع) و لما نزلت هذه الایه أخذ
بیده و قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». فلقیه
عمر فقال: هنیئاً لک یا بن ابی طالب أصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه. و هو قول
ابن عباس و البراء بن عازب و محمد بن علی.[۱۱]

۱۰. امالی، المحاملی: قال سعید بن جبیر عن ابن عباس: قال رسول الله(ص) : «من کنت
مولاه فعلی مولاه».[۱۲]

۱۱. الکنی و الاسماء للدولابی: عن زید بن ارقم قال: کنا مع رسول الله(ص) بین مکه و
المدینه إذا نزلنا منزلاً یقال له غدیر خم فنودی أن الصلاه جامعه فقام رسول الله(ص)
فحمدالله و اثنی علیه ثم قال: «اَلستم تعلمون انی أولی بکلّ مؤمن من نفسه». قالوا:
بلی نشهد انک أولی بکلّ مؤمن من نفسه. قال: «فانی من کنت مولاه فهذا مولاه» و اخذ
بید علی.[۱۳]

حاصل اینکه زید بن ارقم می گوید: با رسول خدا(ص) بین مکه و مدینه در غدیر خم بودیم
که ندای نماز جماعت داده شد، پس از نماز رسول خدا برخاست و پس از حمد و ثنای الهی
فرمود: ایا نمی دانید که من به جان هر مؤمن از خودش اولی هستم؟ همه گفتند: بله، یا
رسول الله! تو از نفس هر مؤمن به او سزاوارتری. آن گاه فرمود: «هر که من مولای او
هستم، پس این مولای اوست»، درحالی که دست علی را بالا گرفته بود.

۱۲. شرح مذاهب اهل السنه: عن زید بن ارقم و البراء قالا: کنّا مع رسول الله(ص) یوم
غدیرخم و نحن نرفع غصن الشجره عن رأسه فقال:«ألا ان الله ولیی و أنا ولی کلّ
مؤمن، من کنت مولاه فعلی مولاه» و فی غیر هذه الروایه: «اللهم وال من والاه و عاد
من عاداه».<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.