پاورپوینت کامل درپی خورشید از نیشابور تا مرو(۲) ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درپی خورشید از نیشابور تا مرو(۲) ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درپی خورشید از نیشابور تا مرو(۲) ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درپی خورشید از نیشابور تا مرو(۲) ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۸

هنگام ورود امام به نیشابور دو حافظ قرآن به نام های «ابوزرعه رازی» و «محمد بن
اسلم طوسی» همراه تعداد بی شماری از جویندگان دانش و معرفت سر راه امام ایستاده
بودند تا دیدگانشان به جمال آن خورشید امامت روشنی گیرد. مردم بسیاری به استقبال
آمده بودند، برخی فریاد می زدند، عده ای از شدت شادمانی جامه می دریدند و یا بر روی
زمین می غلتیدند، گروهی پاهای استر امام را در آغوش می کشیدند، پاره ای نیز
گردن ها را به سوی سایبان محملش کشیده و هر کسی به نحوی احساسات خود را بروز
می داد. روز به نیمه رسید و از چشمان مردم همچنان اشک شوق سرازیر بود. سرانجام چند
تن از راهنمایان فریاد برآوردند که: ای مردم! سکوت اختیار کنید و گوش فرادهید، رسول
اکرم(ص) را با گردآمدن در اطراف فرزندش میازارید.

آن جناب که با سیمایی نورانی و جذاب در حالی که گیسوانش مانند موهای خاتم رسولان
بود، بر مردم آشکار گردید، ناگهان با صدایی بلند و شمرده حدیث تهلیل یا سلسله الذهب
را بیان فرمود:«…سَمِعْتُ ربُّ العِزَّه سُبحانَهُ و تعالی یقوُلُ: کلمه لا اله
الاّ الله حِصنی وَ مَن دَخَلَ فی حِصنی اَمِنَ مِنْ عذابی؛ ]از پدرانم[ شنیدم که
حضرت رب العزّه منزه و بلند مرتبه می فرماید: کلمه لا اله الاّ الله، حصار من است.
پس کسی که ]با اخلاص آن را بگوید[ در قلعه من آمده است، و کسی که به آن وارد شود،
از عذابم در امان است».

اسحاق بن راهویه که در جمع نویسندگان حدیث بوده است، می گوید: امام پس از این
بیانات اندکی راه پیمود و آن گاه فرمود: «بشروطها و اَنا من شروطها؛ یعنی این ایمان
به خداوند که امنیت می آورد، شرایطی دارد و پذیرش ولایت و امامت از شروط آن است».
سپس پرده انداخته شد و موکب حضرت به راه خود ادامه داد. در آن روز بیست هزار نفر
قلم و دوات برداشتند که حدیث امام را یادداشت کنند.[۱]

بانویی که حضرت رضا(ع) در خانه جدش وارد شده بود، می گوید: امام در محله غربی
نیشابور در ناحیه ای به نام لاشآباد در منزل جدّم به نام پسنده وارد شد و از این
نظر او را بدین عنوان نامیدند که امام مأوایش را پسندید و به خانه اش رفت. وی اضافه
می کند: در گوشه ای از این منزل، به دست مبارک امام، بادامی کاشته شد و از برکت آن
در طول یک سال درختی شد و بارآورد و مردم به این درخت شفا می جستند و هر بیماری که
از آن به قصد شفا می خورد، بهبود می یافت.[۲]

نیز نقل کرده اند: امام در محله ای به نام فروینی فرود آمدند. در این موضع حمامی
بود که امروزه آن را با نام گرمابه امام رضا(ع) می شناسند. در آنجا چشمه ای وجود
داشت که از آب اندکی برخوردار بود. لذا کسی برخاست از چشمه آبی بکشد و حوضی را که
کنارش ساخته بودند، پر کند. حضرت داخل حوض رفته، غسل کرده، خارج شدند و نماز ظهر را
در مجاورت آن اقامه فرمودند. مردم از آن پس گرداگرد حوض را گرفتند و در آن غسل
کردند و از آبش هم نوشیدند و بر آن تبرک جستند و در اطرافش دست به دعا بر داشتند و
حاجت خود را برآورده ساختند، آن چشمه به کهلان موسوم است.[۳]

در ۲۵ کیلومتری نیشابور منطقه ای به نام قدمگاه امام رضا(ع) وجود دارد که می گویند
حضرت چون از نیشابور بیرون آمدند، در راه به چشمه آبی رسیدند. در کنار این چشمه،
سنگی است که حضرت بر رویش ایستادند و نماز خوانده اند که نقش قدم مبارک بر آن سنگ
ظاهر گشت و بعدها آن قطعه سنگ را بریدند و بر دیوار نصب کردند و بقعه ای بر آن
ساختند،[۴] در همین حوالی، مردی که قدرت تکلم خود را از دست داده بود، با طبابت و
کرامت امام رضا(ع) شفا یافت.[۵]

در مسیر راه نیشابور به طوس، ده سرخ یا قریه الحمراء قرار دارد که بنا بر روایت
عبدالسلام بن صالح هروی، حضرت رضا(ع) در این مکان فرود آمدند و چون آبی در اختیار
نداشتند، با دستان مبارک زمین را حفر کردند، در این حال آب از آن جوشیدن گرفت که
حضرت و همراهان از آن وضو ساختند و اثر آن آب باقی است.[۶]

هنگامی که حضرت به طوس رسیدند، امیران و بزرگان و حتی خود مأمون برای استقبال آمدند
و آن حضرت را با عزّت و تکریم به شهر آوردند. موسی بن سیار می گوید:

با حضرت همسفر بودم، وقتی به دیوارهای طوس رسیدیم، صدای شیونی شنیدیم و در این حال
جنازه ای دیدیم. امام از مرکب خویش پیاده شدند و بر بالین آن فرمودند: «هر که جنازه
دوستی از احبّای ما را مشایعت کند، از گناهان خویش مانند زمانی که از مادر زاده
می گردد، پاک می شود». چون جنازه را نزدیک قبر نهادند، امام(ع) مردم را کنار زد و
دست مبارک را بر پیکر متوفّا نهاد و فرمود: «تو را بهشت گوارا باد و بعد از این
برایت وحشتی نیست».

موسی بن سیار می گوید: عرض کردم ایا او را می شناسید، در حالی که بر این سرزمین
قبلاً گذر نکرده اید؟! فرمود: «اعمال شیعیان هر صبح و شام بر امامان عرضه می شود.
اگر تقصیری در رفتارشان دیدیم، از خدا می خواهیم عفوشان کند و اگر اعمال خوبی
مشاهده کردیم، از پروردگار خواستار می شویم تا جزای خیر به وی بدهد و خدای را سپاس
می گوییم».[۷]

امام در حوالی جنوب مشهد کنونی، بر کوهی تکیه کردند (کوه سنگی) و از خدا خواستند در
آن خیر و برکت قرار دهد و غذایی را که در ظرف های ساخته شده از این کوه می پزند
(دیزی سنگی)، نافع گرداند و دستور دادند برای طبخ غذا از آن سنگ ظروفی بتراشند.[۸]

حضرت در ناحیه نوقان و دهکده سناباد که از جمله دارایی های حُمَید بن قَحْطبه طائی
بود، وارد گردید و چون داخل باغ و خانه حمید شد، مجاور قبر هارون رفته و با دست
مبارک خطی به سوی آن قبر کشید و فرمود: «این موضع تربت من است و در اینجا مدفون
خواهم شد و به زودی حق تعالی این مکان را محل تردّد شیعیان و دوستان من قرار
می دهد».

منزل بعدی امام در سرخس ، میان مرو و نیشابور بود. امروزه این شهر در حوالی مرز
ایران و ترکمنستان است. موقعی که حضرت به این دیار رسیدند، کرامات فراوانی از خود
ظاهر کردند که این امر بر مأموران مأمون گران آمد و از این روی امام را دربند کردند
و مانع شرفیابی به حضورش شدند. در این میان تنها اباصلت بود که با دادن بخشی از
ثروت خویش به زندان بانان اجازه یافت که در زندان به خدمت امام برسد.[۹] اباصلت
می گوید: وقتی به حضور امام رسیدم، دیدم در مصلای خویش جلوس کرده و همچنان در حال
تفکر است.[۱۰]

در مرکز خلافت مأمون (مرو)

موکب امام از سرخس به حوالی مرو؛ یعنی مرکز حکومت مأمون رسید. به نقلی روز دهم شوال
سال ۲۰۱ هجری بود که چند فرسنگ به شهر مانده، حضرت مورد استقبال شخص مأمون، فضل بن
سهل و گروه کثیری از کارگزاران بنی عباس قرار گرفت و با احترام شایانی به شهر وارد
شد و به دستور مأمون همه گونه وسایل رفاه و آسایش در اختیار حضرت قرار گرفت. وی
دستور داد امام را در خانه ای که مجاور محل اقامت خویش بود و به وسیله دری به هم
ارتباط داشت، فرود آوردند. خدمتکارانی نیز در اختیار حضرت قرار داد، اما امام از
این امکانات و تشریفات استفاده نکرد و به زندگی ساده و زاهدانه ای اکتفا کرد. یکی
از خدمتکاران حضرت می گوید:

با جمعی از کنیزان در کوفه خریداری شدم. ما را نزد مأمون بردند که بارگاهش به لحاظ
خوردنی ها، آشامیدنی ها و ثروت و امکانات فراوان، حکم بهشت را داشت تا اینکه مرا به
امام رضا(ع) بخشید. چون به محل سکونت حضرت منتقل شدم، تمام آنها را از دست دادم.
علاوه بر این، بانویی را بر ما گماردند که شب هنگام بیدارمان می کرد تا نماز
بخوانیم و آن موقعیت برای ما با مشقّت توأم بود.

از گزارش این کنیز استفاده می شود که خانه امام کانون زهد و عبادت و به دور از
تشریفات و وسایل خوش گذرانی بوده است.[۱۱]

پس از چند روز استراحت و رفع خستگی مذاکراتی بین مأمون و حضرت صورت گرفت و چون امام
پیشنهاد وی را مبنی بر پذیرش امر خلافت نپذیرفت، مأمون ولایتعهدی را به ایشان تحمیل
کرد. سپس مجلسی ترتیب داد و کرسی آن حضرت را پهلوی تخت خویش نهاد و بزرگان، اشراف و
علما را جمع کرد. آن گاه به فرزند خود، عباس امر کرد که با حضرت بیعت کند، بعد
سایرین چنین کردند، سپس کیسه های زر آوردند و جوایز فراوان به مردم بخشید. خطبا و
شعرا برخاستند و خطبه و قصائد غرّا در شأن امام خواندند و فرمان داده شد بر سر
منابر نام آن حضرت بلند گردد.[۱۲]

در اواخر ماه مبارک رمضان سال ۲۰۲ هجری مأمون از امام(ع) درخواست کرد که مراسم نماز
عید فطر را انجام دهد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.