پاورپوینت کامل هجوم به خانه فاطمه (علیها السلام)در منابع روایی اهل سنت ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هجوم به خانه فاطمه (علیها السلام)در منابع روایی اهل سنت ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هجوم به خانه فاطمه (علیها السلام)در منابع روایی اهل سنت ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هجوم به خانه فاطمه (علیها السلام)در منابع روایی اهل سنت ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
>
فضایل فاطمه زهرا دختر پیامبر، بر هیچ کس پوشیده نیست. اهل سنت همانند بسیاری دیگر از مسلمانان به فضایل او معترف اند و وی را ستوده اند. اما روشن نیست با وجود اعتراف به این فضایل، هجوم به خانه وحی به وسیله خلیفه اول و دوم را چگونه توجیه می کنند؟ مگر نه اینکه به اعتراف خود آنان، خداوند به خشم فاطمه، خشمگین و به خشنودی او، خشنود می شود؟ مگر اعتراف نکرده اند که در جریان بیعت برای خلیفه غاصب، فاطمه از آنان ناخشنود گشت و وصیت کرد شبانه او را غسل دهند و دفن کنند و حتی اجازه نداد یکی از آنان بر جنازه اش حاضر شود و بر او نماز بخواند؟!
در این مقاله به بررسی همین مطلب پرداخته ایم و قضاوت نهایی را به عهده خوانندگان محترم می گذاریم.
برخی از فضایل فاطمه زهرا(علیها السلام)
ابتدا نگاهی می کنیم به برخی از فضایل حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) که در منابع اهل سنت آمده است:
۱. عن حذیفه: قال رسول الله:« نزل ملک من السماء… فبشرنی ان فاطمه سیده نساء أهل الجنه[۱]؛ حذیفه از قول رسول خدا نقل کرد که فرمود: فرشته ای از آسمان نازل شد… و از جانب خدا، مرا بشارت داد که فاطمه سرور زنان اهل بهشت است.»
۲. عن علی(ع):« سمعت النبی یقول إذا کان یوم القیامه نادی مناد من وراء الحجاب: یا اهل الجمع غضوا ابصارکم عن فاطمه بنت محمد حتی تمرّ[۲]؛ از امام علی(ع) نقل شده است که فرمود: از پیامبر شنیدم که می فرمود: در روز قیامت، ندا دهنده ای از پشت حجاب ندا دهد: ای اهل محشر! چشمانتان را بپوشانید تا فاطمه دختر محمد عبور کند.»
۳. عن علی(ع):« قال رسول الله لفاطمه: انّ الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک[۳]؛ از امام علی (ع)نقل شده است که پیامبر(ص) به حضرت فاطمه (علیها السلام)فرمود: همانا خداوند به خشم تو، خشمگین و به رضایت تو، راضی می شود.»
۴. فقال (ع):« انما فاطمه بضعه منی فمن آذاها فقد آذانی؛[۴] پیامبر(ص) فرمود: فاطمه پاره تن من است. هر که او را اذیت کند، مرا اذیت کرده است».
۵. عن ابن بریده عن ابیه قال:«کان احب النساء إلی رسول الله(ص) فاطمه و من الرجال علی بن ابی طالب[۵]؛ ابن بریده از پدرش نقل می کند که گفت: محبوب ترین زنان نزد پیامبر(ص)، فاطمه و محبوب ترین مردان، علی (ع)بود.»
۶. قال رسول الله:« اول شخص یدخل الجنه فاطمه[۶]؛ پیامبر(ص) فرمود: اولین کسی که وارد بهشت می شود، فاطمه است.»
۷. قال رسول الله(ص):« فاطمه بضعه منی یقبضنی ما یقبضها و یبسطنی ما یبسطها و ان الانساب تنقطع یوم القیامه غیر نسبی و سببی و صهری[۷]؛ پیامبر(ص) فرمود: فاطمه پاره تن من است. هرچه او را ناراحت کند، مرا هم ناراحت کرده و هرچه او را شاد کند، همان باعث شادی من است. همانا همه نسب و خویشاوندی ها در روز قیامت قطع می شود، جز نسب و سبب من.»
۸. عن عایشه قالت:« اذا دخلت فاطمه علی النبی (ص)قام إلیها فقبلها و اجلسها فی مجلسه؛[۸] عایشه می گوید: هرگاه فاطمه بر پیامبروارد می شد، پیامبر پیش پای او برمی خاست، او را در آغوش می گرفت و می بوسید و به جای خود می نشانید.»
هجوم به خانه وحی و ماجرای بیعت
این فصل شاید برای آنان که تعصب خاصی به رهبران خود دارند، ناگوار باشد، اما حقیقت همیشه پوشیده نمی ماند. اگر بتوان با جعل حدیث، یا نابود کردن احادیث پیامبر در ارتباط با فضایل اهل بیت، مدتی بر مسند خلافت دنیوی نشست و فضایل و ارزش ها را زیر پا گذاشت، ولی نمی توان برای همیشه حقایق را مخفی کرد. اینک پس از گذشت بیش از ۱۴۰۰ سال از وفات پیامبر، با تأمل و تحقیق در کتب کسانی که خلافت را برای آن سه نفر جایز می دانند، حقایقی روشن می شود که از شدت وضوح، نیازی به رجوع به کتب پیروان حق ( شیعیان ) نیست. با این حال، همچنان تعصبات بی جا مانع از اعتراف به حق و حقیقت می شود. در این فصل، برخی از این حقایق روشن می شود.
چون پیامبر وفات یافت، گروه اندکی که بزرگ ایشان علی(ع) بود، مشغول به کفن و دفن بدن مطهر او شدند. این در حالی بود که جماعت بسیاری در «سقیفه بنی ساعده» جمع شده و مشغول انتخاب خلیفه بودند. گویی اگر جنازه پیامبر روی زمین هم رها می شد، برایشان مهم نبود. ابوبکر و عمر چون شنیدند در سقیفه بنی ساعده، دنیاپرستان برای رسیدن به مقام در حال مذاکره اند، به سرعت خود را به ایشان رساندند تا در امر رسیدن به خلافت، از دیگران عقب نمانند. پس از آن جریان کذایی که در کتب به تفصیل ذکر شده، ابوبکر به خلافت رسید و اولین کسی که با او بیعت کرد، عمر بود و بیعتش به آن علت بود تا خلافت خود را پس از ابوبکر تثبیت کند. در این بین، جماعتی از مهاجران و انصار مخالفت خود را با بیعت ابوبکر، با گردهمایی در خانه فاطمه و علی (ع)اعلام کردند. به همین دلیل، عمر برای بیعت گرفتن از ایشان رو به خانه اهل بیت (ع)آورد و مرتکب آن عمل زشتی شد که همه خوانده ایم و می دانیم. اما اهل سنت در این زمینه چه گفته اند؟
در کتاب « الامامه و السیاسه» و همچنین « زندگینامه عمر بن خطاب» عبدالرحمن احمد البکری- که این نویسنده در مقدمه کتاب خود یادآور شده که تمام نوشته های کتابش را از منابع اهل سنت برداشت کرده است- ماجرای بیعت گرفتن از علی (ع)به طور کامل و این چنین تعریف شده است:
«کیف کانت بیعه علی( کرّم الله وجهه) قال إبن قتیبه: و إن أبابکر( رض) تفقد قوماً تخلفوا عن بیعته عند علی( کرّم الله وجهه)، فبعث الیهم عمر، فجاء فناداهم و هم فی دار علی. فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب و قال: والذی نفس عمر بیده لتخرجن أو لاحرقنها
علی من فیها. فقیل له: یا ابا حفص ان فیها فاطمه….
فقالت: «نشدتکما الله الم تسمعا رسول الله یقول: رضاء فاطمه من رضای، و سخط فاطمه من سخطی، فمن أحب فاطمه إبنتی فقد احبنی، و من ارضی فاطمه فقد ارضانی، و من اسخط فاطمه فقد اسخطنی؟
قالا: نعم سمعناه من رسول الله.
قالت:
«فانی اُشهدالله و ملائکته انکما اسخطتمانی و ما ارضیتمانی، و لئن لقیت النبی لاشکونکما الیه»[۹]؛
ابن قتیبه می گوید: ابوبکر، عمر را به سوی گروهی فرستاد که از بیعت تخلف کرده و در خانه علی (ع)جمع شده بودند. پس عمر به خانه علی رسید و ایشان را ندا داد تا خارج شوند و با ابوبکر بیعت کنند، ولیکن هیچ یک خارج نشد. عمر مقداری هیزم طلبید و گفت: به آن خدایی که جان عمر به دست اوست! یا خارج شوید یا خانه را با کسانی که در آن هستند، به آتش می کشم. به او گفته شد: آیا با حفص! در خانه، فاطمه هست. گفت: باشد( مهم نیست). بعد از این حرف، همه بیعت کردند الا علی(ع). عمر به سوی ابوبکر بازگشت و به او گفت: آیا قصد نداری این متخلف از بیعت را دستگیر کنی؟ پس ابوبکر به غلامش قنفذ گفت: به سوی علی(ع) برو و او را نزد من بیاور. قنفذ نزد حضرت رفته، گفت: خلیفه رسول خدا، تو را می خواند. علی (ع)فرمود: چه زود بر رسول خدا دروغ بستید. قنفذ بازگشته، کلام حضرت را به گوش ابوبکر رساند. ابوبکر گریه بسیاری کرد( پس از آن، عمر چون شرایط را مناسب ندید) گفت: این متخلف از بیعت را فرصت نده( و او را بازداشت کن). پس ابوبکر به قنفذ گفت: به سویش برو و به او بگو: خلیفه رسول خدا، تو را می خواند تا با او بیعت کنی. چون قنفذ کلام ابوبکر را رسانید، علی (ع)فرمود: سبحان الله آنچه را که شایسته آن نیستند، ادعا می کنند.( چون حضرت نیامد) عمر همراه جماعتی به منزل فاطمه آمدند. وقتی فاطمه صدای این جماعت را شنید، با صدای بلند فرمود:« ای پدر، ای رسول خدا! بعد از تو ما از دست عمر و ابوبکر چه کشیدیم؟» چون آن جماعت آن را شنیدند، برخی از آنها بازگشتند. پس عمر با گروهی دیگر، علی(ع) را برای بیعت نزد ابوبکر آوردند و به او گفتند: بیعت کن. فرمود: اگر بیعت نکنم، چه می کنید؟ گفتند: به خدا قسم! گردن تو را می زنیم. فرمود: آیا بنده خدا و برادر رسول خدا را می کشید؟ عمر گفت: اما بنده خدا، آری ولی برادر رسول خدا، خیر. و ابوبکر ساکت بود و حرفی نمی زد…( پس از مکالماتی) فاطمه فرمود: شما را به خدا قسم! آیا نشنیدید که رسول خدا
فرمود:« رضایت فاطمه، رضایت من و خشم او، خشم من است. هرکه فاطمه دخترم را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر که فاطمه را راضی کند، مرا راضی کرده و هرکه او را خشمگین کند، مرا خشمگین کرده؟»
گفتند: آری، همه را از رسول خدا شنیدیم.
آن گاه فرمود:«من، خدا و ملائکه را شاهد می گیرم که شما، مرا به خشم آوردید و راضی ام نکردید. و چنانچه پیامبر(ص) را ملاقات کنم، از شما به او شکایت خواهم کرد.»
غیر از آنچه ذکر شد، در دیگر منابع اهل سنت نیز گاهی با صراحت و گاهی با کنایه، این داستان نقل شده است؛ از آن جمله موارد زیر است:
در تاریخ یعقوبی آمده است:
«بلغ ابابکر و عمر، أن جماعه من المهاجرین و الانصار قد اجتمعوا مع علی بن ابی طالب فی منزل فاطمه بنت رسول الله، فأتوا فی جماعه حتی هجموا الدار، و خرج علی و معه السیف فلقیه عمر. فصارعه عمر فصرعه، و کسر سیفه، و دخلوا الدار فخرجت فاطمه فقالت:« والله لتخرجن أو لاکشفن شعری و لاعجن الی الله!» فخرجوا و خرج من کان فی الدار و اقام القوم ایاماً. ثم جعل الواحد بعد الواحد یبایع، و لم یبایع علی إلا بعد سته اشهر و قیل اربعین یوماً؛[۱۰] به ابوبکر و عمر خبر رسید که جماعتی از مهاجران و انصار با علی بن ابی طالب در منزل فاطمه جمع شده اند. پس با جماعتی آمدند تا به خانه فاطمه ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 