پاورپوینت کامل امام باقر به روایت اهل سنت (۲) ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام باقر به روایت اهل سنت (۲) ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام باقر به روایت اهل سنت (۲) ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام باقر به روایت اهل سنت (۲) ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

>

امام صادق(ع) می فرماید: «قال أبی أجلَسَنی جدی الحسین بن علی فی حجره و قالی لی رسول الله یقرئک السلام».[۱]

معنای این روایت آن است که امام حسین(ع) حامل سلام پیامبر به امام باقر بوده و یا اینکه در همان لحظه، امام حسین(ع) با چشم دل پیامبر(ص) را دیده و سلام ایشان را به امام باقر(ع) رسانده است.

ابو زبیر می گوید: نزد جابر بن عبدالله انصاری نشسته بودم و امام سجاد(ع) در حالی که همراه فرزندش بود، وارد شد. جابر از امام پرسید: یابن رسول الله! این پسر کیست؟ امام فرمود: نامش محمد است. در این هنگام جابر امام باقر را در آغوش گرفت و گریست، سپس گفت: مرگم نزدیک است، ای محمد! رسول الله به تو سلام رساند. از جابر پرسیده شد: منظورت چیست؟ وی گفت: شنیدم رسول الله رو به حسین بن علی چنین می فرمود: « أنه یولد لابنی هذا ابن یقال له علی بن الحسین، و هو سید العابدین، إذا کان یوم القیامه ینادی منادٍ: لیقیم سید العابدین فیقوم علی بن الحسین، و یولد لعلی بن الحسین ابن یقال له: محمد، إذا رأیته یا جابر فاقرئه منی السلام، یا جابر، اعلم أن المهدی من ولده، و اعلم یا جابر أن بقاءک بعده قلیل».[۲]

فرقه باقریه

باقریه، گروهی از شیعیان اند که معتقد به رجعت امام محمد باقر بودند و ایشان را مهدی منتظر می دانستند و می گویند که از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده که رسول خدا، او را مورد خطاب قرار داد و فرمود:

«انک تلقاه فاقرئه منی السلام؛ همانا تو او را خواهی دید و چون او را دیدی، سلام مرا به وی برسان».

جابر، آخرین فرد از صحابه پیغمبر بود که در سن پیری و در حالت نابینایی درگذشت. وی به دنبال امام باقر(ع) که در آن وقت کودک بود، در کوچه های مدینه می گشت و می گفت:

«یا باقر متی القاک؛ ای باقر! کی تو را خواهم دید».

روزی در یکی از کوچه های مدینه ایشان را دید و او را به سینه خود چسبانید و سر و دستش را بوسید و گفت: «یا بنی جدک رسول الله یقرئک السلام».

گویند: در همان شب پس از دیدار آن حضرت، جابر درگذشت.

باقریه می گویند: چون جابر مأمور رساندن سلام از طرف پیامبر به امام باقر بود، پس آن حضرت مهدی منتظر است!![۳]

به یاد پدر

قیس بن نعمان می گوید: روزی به سمت قبرستان مدینه (بقیع) رهسپار شدم، ناگاه پسر کم سن و سالی را دیدم که کنار قبری نشسته و بسیار می گرید. صورتش به گونه ای بود که نور از آن متشعشع می شد، به سمت او رفته و به وی گفتم: ای پسر! چرا گریه و ناراحتی می کنی؟ چه چیزی باعث شده که پسر کم سن و سالی مثل تو را با مردگان همراه کند و بر اهل بلا بگرید؟ تو هنوز اول راه هستی و ناراحتی و مشغولیات ذهنی نداری؟!

قیس می گوید: سرش را بلند کرد و دوباره سرش را به پایین انداخت و مدتی سکوت کرد و سپس چنین گفت: این چه سخنانی است که می گویی؟ گویا تو دوراندیش و اهل فکر نیستی و قلبت محزون نگشته. آن قدر آرزو و آمال در ذهن خود می پرورانی که گویا از آمدن مرگ و اجل، خود را در امان می بینی. آنچه مرا به خلوت کردن با قبور و اهل بلا کشانده، سخن خداوند است: فاذا هم من الاجداث الی ربهم ینسلون.[۴]

قیس با تعجب و شگفتی بسیار پرسید: قسم به پدر و مادرم! تو کیستی؟ من سخن های زیبایی از تو می شنوم؟! در جواب چنین شنید: از بدبختی اهل بلا، این است که اولاد انبیا را بسیار کم می شناسند. من، محمد بن علی بن حسین بن علی هستم و این، قبر پدرم است. چه انسی بهتر از اینکه نزد او باشم و در جوار او هیچ وحشتی وجود ندارد. سپس شعری در تکریم پدر سرود…

قیس می گوید: پس از این واقعه، زیارت قبور را ترک نکردم.[۵]

گفتگوی امام و هشام

روزی هشام بن عبدالملک وارد مسجد الحرام شد. مشاهده کرد امام باقر(ع) در آنجاست و مردم گرد او حلقه زده اند. هشام پرسید: این شخص کیست؟ به او گفته شد: محمد بن علی بن حسین (امام باقر(ع)) است. پیکی را به سوی او فرستاد که از او راجع به قیامت بپرسد و اینکه در آن روز مردم چه می خورند و چه می آشامند؟ امام به پیک فرمود: به او بگویید که مردم در سرزمینی محشور می شوند که گویا یک قرص نان است و در آن رودخانه هایی جریان دارد. پیک پیام را به هشام رساند. چون هشام خود را مغلوب یافت، بار دیگر پیک را به سمت امام روانه کرد تا از حضرت بپرسد که آن روز و شرایط آن به گونه ای است که از خوردن و آشامیدن بدورند و گویی در فکر آن نیستند. حضرت به پیک فرمود: به او بگویید البته شرایط جهنم و آتش از عرصه قیامت سخت تر است و در عین حال می گویند:

افیضوا علینا من الماء او مما رزقکم الله؛[۶]

«به ما آب یا هر چه که خدا به شما داده است، بخشش کنید».[۷]

این رخداد در طریق دیگر چنین آمده است: «هشام وقتی جمعیت مردم را پیرامون امام باقر(ع) دید، با تعجب گفت: او همانی است که اهل عراق شیفته وی شده اند».[۸]

از این دو نقل، فهمیده می شود موقعیت امام در آن زمان بسیار بالا بوده؛ چرا که در نقل اول راوی می گوید: جمعیت به گونه ای دور امام حلقه زده بودند که دایره مطاف کعبه خالی شده بود! و در نقل دیگر، هشام در مقام تعجب و شگفتی درباره امام می گوید: او همانی است که اهل عراق شیفته وی شده اند!

عبادت امام

عبدالله بن یحیی می گوید: «ابوجعفر محمد بن علی، لباس زرد رنگ می پوشید و شبانه روز علاوه بر نمازهای واجب، پنجاه رکعت نماز می خواند».[۹]

افلح، غلام امام باقر(ع) می گوید: «روزی با محمد بن ع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.