پاورپوینت کامل سفر به دیار غربت (پایانی) ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سفر به دیار غربت (پایانی) ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سفر به دیار غربت (پایانی) ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سفر به دیار غربت (پایانی) ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :

>

یک شنبه ۱۰/۴/۱۳۸۶ مسجد جامع اموی

مـسجد امـوی، مـسجدی بزرگ و اعجاب برانگیز است. عظمت آن به گونه ای است که گردش گران فراوان را از سراسر جهان به خود مـی کشاند. مکان این مسجد در چهار هزار سال پیش، معبد آتش پرستان بود. رومیان با سـلطه بر این سرزمین، مـعبد را تـوسعه دادند و آنجا را به محل عبادت خدای خویش(ژوپیتر) تغییر دادند. با گسترش مسیحیت، قسمتی از این معبد به کلیسا تبدیل شد. سال ۷۱ هجری با فتح دمشق به دست مسلمانان، با توافق مـیان مسلمانان و مسیحیان، نیمی از آن به صورت کلیسا باقی ماند و بقیه تبدیل به مسجد شد.

وقتی ولید بن عبد الملک در سال ۶۸ ق. به حکومت رسید،کلیسا و مسجد قبلی را تخریب و مسجد فعلی را بنا کرد. ولیـد بـه مدت هفت سال مشغول ساخت این مسجد بود اما موفق به اتمام آن نشد. تا اینکه پس از مرگ او در سال ۶۹ ق. برادرش سلیمان بن عبد الملک به حکومت رسید و ساختمان مسجد را به پایـان رسـاند. بنابراین اتمام آن به زمان امامت امام باقر علیه السّلام باز می گردد. بنا به روایتی،برای ساخت این مسجد ۵۶۰۰۰۰۰ دینار خرج کردند[۱] و طبق روایتی دیگر، دو برابر این مقدار را هزینه کـردند.[۲] هـر دینار برابر با یک مثقال شرعی است.

می گویند:وقتی از صحن مسجد به ساختمان شبستان نگاه کنی، مجموع آنها شبیه عقاب است؛ لذا گنبد بالای آن، گنبد عقاب نام دارد. اما من هـرچه دقـت کـردم، شباهتی میان آنجا و عقاب نـدیدم. زمـانی چـنین شباهتی قابل قبول است که هرکس ببیند،به یاد عقاب بیفتد؛در حالی که چنین نیست. شاید به مرور زمان،تغییراتی ایـجاد شـده بـاشد.

آثار در جامع اموی

اماکنی را که در مسجد جامع امـوی بـیشتر جلب توجه می کند،معرفی می کنیم. در شبستان بزرگ، این اماکن دیده می شود: منبر سنگی بزرگ و زیبا در سمت قبله و در وسط دیـوار جـنوبی؛مـحل نشستن اسرای کربلا؛ ایوانی با ارتفاع بالا در مقابل منبر کـه می گویند: یزید بر آن می نشسته؛محل دفن سر حضرت خضر علیه السّلام؛ چهار محراب که هر کدام به یـکی از فـرقه های اهـل سنت(شافعی، حنبلی، مالکی، حنفی)اختصاص داشته است؛محل غسل تـعمید مـسیحیان(چاهی آنجا بوده که مسیحیان فرزندان خود را با آب آن غسل تعمید می دادند).

پوشیده نماند که مسجد جـامع امـیو حـدود سی سال پس از واقعهء عاشورا تخریب و با وسعت بشتر ساخته شد. بنابراین مـحل های نـشستن اسـرا و نشستن یزید محل سخنرانی حضرت سجاد علیه السّلام اکنون معلوم نیست و این اماکنی را کـه مـشخص کـرده اند،از این جهت که یادآور آن حادثه است،اهمیت دارند.

می گویند: اتاقی مجاور شبستان، مـحل قـرار دادن سر حضرت سید الشهدا علیه السّلام با ضریحی کوچم و محل نماز خواندن امـام سـجاد عـلیه السّلام است. در وسط صحن مسجد گنبدی بر چند ستون است که می گویند:هابیل قـربانی اش را آنـجا قرار داد و (به تصویر صفحه مراجعه شود) پذیرفته شد و برادرش قابیل به او حسادت کـرد و او را در کـوه قـاسیون به قتل رساند. اما طبق روایات،آنان نذر خود را بالای کوه گذاشتند. بعید نیست بـر فـراز همان کوهی گذاشته اند که اکنون قبر هابیل آنجا است.البته مطالب فـراوان و مـستندی در تـاریخ این مسجد گفته شده است.[۳]

در جوار مسجد اموی

مسجد اموی در محلهء قدیمی دمشق قرار دارد و دولت کـوشیده اسـت تـا بافت قدیمی آن را حفظ کند. هنگام خروج از در جنوبی مسجد، اندکی پس از گذر از بـازار، بـه کاخ عظم رسیدم. این که زیبا را اسعد پاشاحاکم دمشق در سال ۱۱۶۳ ق. با سنگ ساخته است. در هـر اتـاق با مجسّمه، برخی حرفه های قدیمی یا کارهایی که در کاخ صورت می گرفته بـا ابـزار و آلات قدیمی به نمایش گذاشته اند. برخی اتـاق ها بـه ایـن امور اختصاص دارند:

مکتب خانه، سالن استقبال از مـهمانان،ابـزار جنگ، شیشه گری، بافندگی،موسیقی، چرم سازی و….حمام آن دوران دیدنی است؛ به حمام فـین کـاشان شباهت دارد اما بزرگ تر. در قسمتی کـالسکه ای قـدیمی به نـمایش گـذاشته اند. از ایـنکه برای ورود به مسجد اموی و این کـاخ بـلیط نمی خواهند،برایم جالب بود.

پس از خروج از کاخ، چند کوچه جلوتر به مـسجدی کـوچک و قدیمی برخوردم که نمای مسجد نـداشت. پلاک ۲۶. قبر معاویهء صغیر در آنـ بـود. قبر آن قدر ناشناخته است کـه وقـتی از چند مغازه دار در اطراف مسجد اموی آدرس خواستم، اظهار بی اطلاعی کردند. ترجمهء تابلوی کوچک بـر سـر در مسجد چنین است:در این مـسجد، قـبر مـعاویهء صغیردوستدار اهـل بـیت رسول خدا صلّی اللّه عـلیه و اله واقع است. سال ۳۴ ق. تولد یافت و در سال ۴۶ درگذشت.

بر قبر صندوقی است که بـا پارچـه ای سبز رنگ آن را پوشانده اند. معاویهء صغیر پسـر یـزید بن مـعاویه اسـت امـا شخصی زاهد و دوستدار اهـل بیت علیهم السّلام بود. پس از یزید چند روز یا چند ماهی بیش خلافت نکرد. بر فراز مـنبر بـا سخنانی آتشین،پدر بزرگش معاویه را به دلیـل نـسپردن خـلافت بـه امـیر مؤمنان علی عـلیه السـّلام نکوهش کرد. سپس پدرش یزید را به شدت مذمت کرد و او را لایق حکومت ندانست. پس از آن به شدت گریست و گفت:بـیعتم را از شـما بـرداشتم و هرکس را می خواهید،به عنوان حاکم انتخاب کـنید. بـعد از سـخنرانی،مـادرش او را سـرزنش کـرد. بنی امیه سراغ معلم معاویه رفتند و به اتهام اینکه او بر معاویه تأثیر گذاشته،وی را زنده به گور کردند.[۴]

معاویه بن یزید از شخصیت های شگفت تاریخ است. کسی که بـا اقدام انقلابی خود، خاندان بنی امیه را رسوا کرد و نقش مهمی در برچیده شدن حکومت این دودمان ایفا کرد. آباد کردن این مزار، شعار مهمی را در جامعه به ویژه در سوریه در پی خواهد داشت.قـبر او را در قـبرستان باب صغیر هم گفته اند. مناسب است تحقیق لازم در محل دفن او صورت گیرد. پیام این مکان به قدری است که اقتضای آباد کردن آن را دارد، هرچند این مکان از اعتبار صد درصد برخوردار نـباشد. قـبر صلاح الدین ایوبی(م ۵۸۹ ق. ) فاتح بیت المقدس در مدرسهء عزیزیه است. هنگام خروج از در شمالی مسجد اموی در سمت چپ، بیست متر با در مسجد فاصله دارد.

دمشق

شـهر بـاستانی دمشق،آثار کهن و پرارزشی را در خـود جـای داده که حکایت از تمدن درخشان آن پیش از اسلام و پس از آن دارد. یکی از بهترین منابع تحقیق در مورد سابقهء این شهر،کتاب «تاریخ مدینه دمشق»تألیف ابن عساکر (م ۵۷۱ ق. ) اسـت کـه محل تولد و وفات نـویسنده در هـمین شهر است و در قبرستان باب صغیر دفن شد. او در جلد دوم به تفصیل از گذشته و از اوضاع شهر در زمان تألیف سخن گفته است.

بسیاری از ایرانیان اهمیت دمشق را منحصر به دفن چند امامزاده ای می دانند که اعـتبار عـده ای از آنها زیر سؤال است. لذا برخی مردم سفر به این شهر را مهم نمی دانند. با برنامهء کاروان های مسافرتی،ویژگی تاریخی این شهر به شایستگی معلوم نمی شود. مناسب است علاوه بر مسجد امـوی،دیـدار از بعضی امـکان باستانی مهم دیگر نیز جزء برنامه های کاروان ها باشد یا اینکه مدیر یا روحانی کاروان، زائران راراهنمایی کنند تـا علاقه مندان خودشان به آن اماکن بروند.

امروزه دمشق شهری شلوغ است. بـا خـیابان های کـثیف و خاک آلود که رعایت بهداشت در آن نمی شود و برگ درخت ها نیز غبار گرفته اند؛ این اوضاع با آن سابقهء تمدّن ناهماهنگ اسـت. مـیادین شهر و بیشتر بلوارها نیز مانند ساختمان ها از زیبایی بی بهره اند.

به نظرم مشکل اصلی را بـاید در سـردمداران جـستجو کرد. مشکل نازیبایی میادین و بلوارها یا کم بودن سطل های زباله در معابر عمومی،به مسئولان بـرمی گردد. لازم است مسئولان با سفر به کشورهای پیشرفته با اموری از این دست آشنا شـوند. گویا یکی از علل پیـشرفت کـشورهای اروپایی،سفرهای زیاد آنها به کشورهای مختلف است. آنها امتیازات دیگر کشورها را کسب و در وطن خود به اجرا درمی آورند. من تا پیش از این سفر،جزو منتقدان دولت ایران بودم که براس سفرهای خـارجی مسئولان تراز اول، بودجه تعیین کرده اند. در اینجا نظرم عوض شود.

آب لوله کشی،آشامیدنی نیست. مدیر سفارش کرد که تنها از تانکری که در محل اقامت است،آب برداریم و در یخچال نگهداری کنیم.پلیس ها با لباس خاکی رنگ و کـلاه سـفید، باتونم به دست،ماشین ها را هدایت و گاه جریمه می کنند. ندانستم باتوم برای چیست؟شاید نقش نیزوی انتظامی هم دارند.در دمشق همه نوع اتومبیلی دیده می شود. مدل های بالا و پایین و در انواع گوناگون؛مانند ایران.

عـکس شـخصیت ها

تصاویر بشّار اسد رئیس جمهور سوریه فراوان دیده می شود واین حکایت از محبوبیّت او در میان مردم دارد. نصب عکس ها در میادین، ممکن است از سوی نهادهای دولتی باشد اما عکس های فراوان او در مغازه ها و ماشین ها، نـشانهء مـحبوبیت وی است. و در آنجا از چند سوریه ای و ایرانی مقیم در این مورد پرسیدم. گفتند: بشّار اسد از محبوبیت مردمی بالا برخوردار است.

مردم سوریه به ایران و مقام معظّم رهبری و نیز به حزب اللّه لبنان،بـه ویـژه شـخص حجت الاسلام سید حسن نـصر اللّه خـیلی علاقه مندند. بلوزهایی با تصاویر سید حسن نصر اللّه در اطراف حرم حضرت زینب علیها السّلام می فروشند.مغازه ای پشت مرقد حضرت زینب علیها السـّلام عـکس مـی فروشد. به غیر از عکس معصومان علیهم السّلام،تنها تـصاویر ایـن شخصیت ها را برای فروش،نصب کرده بود:امام خمینی، آیت اللّه خامنه ای،بشّار اسد،سید حسن نصر اللّه و محمود احمدی نژاد.

سـاختمان ها

آپارتـمان های فـراوان در دمشق به چشم می خورد. و در ابتدا تصور می کردم نماکاری نشده اند امـا پس از دقت معلوم شد بسیاری از انها با سیمان سیاه یا سفید پوشیده شده اند که به مرور غبار، دود و باران، زیـبایی را از آنـها گـرفته اند. هرچند بسیاری از آنها اصلا نما ندارند. به ندرت برخی اآنها بـا سـنگ و با کیفیت خوب نما شده اند. در ساختمن ها آجر و تیرآهن به کار نمی رود بلکه بتونی است. به جـای آجـر از بـلوک های سیمانی استفاده می کنند؛ بلوک های کوچک تر از بولک های ایران. نمای داخلی ساختمان ها در ایران از گـچ اسـت. امـا در دمشق از سیمان است و روی آن را رنگ زده اند. این شیوه سبب می شود که دیوارها دیرتر پریدگی پیـدا کـنند. بـنابراین ساختمان ها از سفت کاری تا نازک کاری سیمانی است.

آسانسورها دو اختلاف با ایران دارند؛ یکی اینکه در سـوریه تـاقک آسانسور در پایین ترین طبقه کنار سکویی توقف می کند و از آنجا باید سه، چهار پله پایین رفـت و ایـن سـکو ایجاد مزاحمت می کند. در نجف و کربلا هم به همین صورت بود. اما در آسانسورهای ایران چـنین سـکویی در طبقهء پایین نیست و اتاقک هم طراز کف، توقف می کند. مشکل اصلی آن است که زیـر اتـاقک در طـبقهء پایین باید هفتاد،هشتاد سانتی متر خالی باشد. در ایران با کندن زمین، این فضا را ایجاد کـرده اند امـا در سوریه و عراق به جای ندن زمین،سکو ساخته اند.تفاوت دیگر آن است کـه بـا آسـانسورهای سوریه می توان تا پشت بام رفت برعکس آسانسورها در ایران.. .

حجاب در سوریه

برخلاف آنچه در ایران شنیده بـودیم و بـرخلاف انـتظار،زنان بی حجاب در سوریه اندک اند. از میان این زنان،عده ای گردشگر هستن و آنان کـه اهـل سوریه اند،برخی شان غیر مسلمان اند. گاه دختران بی حجاب زیر پانزده سال همراه زن بزرگ تری که حجاب کـامل دارد،تـردد می کنند.

نباید شگفت زده شد؛اهل سنت سن بلوغ در دختران را نیز پانزده سـال مـی دانند. کمی بی حجاب ها سبب شد پسرم از من بـپرسد:بـابا!ایـن زن ها از رفت و آمد میان این همه بـاحجاب خـجالت نمی کشند؟!

به هرحال سفارش آقای اشعری به مردها در جلسهء معارفه در قم،چندان کاربرد ندارد. یـک روز دو،سـه همسفر ماشینی را دربست به صـد دلار کـرایه کردند تـا آنـها را کـنار دریا ببرد و برگرداند،با این خـیال کـه آنجا خبری است. اما در آنجا تنها چند زن ایرانی را با حجاب کامل در آب دیـده بـودند و با دماغ سوخته برگشتند!

بی حجاب ها لبـاس زننده نمی پوشند. در غیر ایـن صـورت،مزاحمت ها سبب رنجش خودشان مـی شود. و در طـول اقامتم در سوریه،با اینکه تردد اصلی ما در دمشق پایتخت سوریه بود،شاید حـدود سـی زن بی حجاب در غیر اماکن توریستی دیـدم. بـه نـظرم دلیل این هـمه مـحجّبه بودن رعایت «حجاب» در بـرابر نـامحرمان است. بارها اتفاق افتاده که زنان خارجی هنگام سفر به ایران،در مدت اقامتشان نـاچار بـه رعایت حجاب بوده اند و پس از بازگشت به کـشورشان،تـا مدت ها تـمایل بـه مـراعات آن داشته اند. در ترکیه و سـوریه،پدیدهء بدحجابی نیست؛یا حجاب کامل یا بدون حجاب،یا این طرف یا آن طـرف.

دوشنبه ۱۱/۴/۱۳۸۶ آخـرین زیـارت

امـروز آخـرین روز اقـامت ما در سوریه اسـت. آخـرین بار به بارگاه حضرت زینب علیها السّلام مشرّف شدم. فرصتی دست داد تا از حجت الاسلام اصغر احـدی مـدیر مـرکز پاسخگویی به سؤالات دینی سؤالات متعدد در مـورد سـوریه و مـردم آن و بـرخی زیـارتگاه ها بـپرسم. ایشان با روی باز به سؤالاتم جواب می داد و برخی صحبت ها را در لابه لای این سفرنامه می آورم. آنچه بیشتر از جواب ها برای من ارزش داشت، شیوهء پاسخگویی ایشان بود. وی گاهی با مـوبایل از افراد مطّلع می پرسید و گاه به کتاب مراجعه می کرد. دقّت و زحمت ایشان برای جواب دقیق،جالب و ستودنی بود. در اینجا زا ایشان تشکر می کنم.

آخرین زیارت را انجام دادم. نظر به اینکه حضرت زینب عـلیها السـّلام زیارتنامه ای از معصومان علیهم السّلام ندارد،به تلاوت آیاتی از قرآن بسنده کردم و به نیابت از کسانی که خواهان «زیارت نیابتی»بودند،زیارت کردم.تابلوهای بزرگ در جوار بارگاه نشان می دهد که طـرح تـخریب و نوسازی اطراف حرم را در دست دارند. امید است در سفر بعدی،شاهد عملی شدن این طرح بزرگ باشیم.

عملکرد روحانی

از روحانی کاروان در این سفر بـهره های خـوبی بردیم. گاهی آداب سفر را گوشزد مـی کرد؛ مـثلا هنگام حرکت اتوبوس،آیه الکرسی را با بلندگو می خواند و بقیه زمزه می کردند. کشور سوریه و شهرهای مهم حلب و دمشق را معرفی می کرد. پیش از رسیدن به زیارتگاه ها،بـه مـعرفی آن اماکن می پرداخت. ذکر مـصیبت در اتـوبوس و در زیارتگاه ها، برنامهء دیگر ایشان بود. گاه به بیان احکام شرعی مهم و شرح حدیث و تذکرات اخلاقی می پرداخت. در اوقات نماز،اگر زمینهء برپایی نماز جماعت بود،به اقامهء آن مبادرت می کرد.

گـزیده گویی و کـم حرفی، از ویژگی های خوب ایشان بود. همیشه صحبت ها حدود یک ربع ساعت به طول می انجامید،مختصر و مفید؛اجازه نمی داد سخنانش ملال آور شود. در مورد آن به من گفت: هنگام سخنرانی،در چند دقیقهء اول،هم گـوینده و هـم شنونده مـتوجه صحبت ها هستند. پس از آن، گوینده متوجه می شود چه می گوید اما شنونده متوجه نمی شود. بعد از آن،نه گوینده می داند چه مـی گوید و نه شنونده متوجه است چه می شنود.

برخی کاروان های سوریه،روحانی نـدارند!در ایـن مـوارد، زائران از بسیاری اطلاعات محروم می مانند. شاید آنان که پی به اهمیت این سفر نبرده اند،کسانی هستند که بدون هـمراهی روحـانی کارون به سوریه رفته اند. مناسب است زائران،کاروانی را انتخاب کنند که روحانی داشته بـاشد.

بـازگشت بـه ایران

حق الزحمهء اتوبوس بابت آورد ن زائران به سوریه و بردن آنها به امکان زیارتی در ایام اقمات و نـیز بازگردان به قم. سه میلیون تومان است. اما با توافقی که صورت گـرفته پس از رساندن زائران به سوریه،اتـوبوس بـه ایران برگشت. ما با اتوبوس های دیگر به امکان زیارتی رفتیم و کرایه ها به عهدهء صاحب همان اتوبوس است. بنا بود امروز به دمشق برسد و عصر حدود ساعت ۳ به سمت ایران حرکت کـنیم اما نتوانست به موقع خود را برساند و ما بلا تکلیف ماندیم. اگر می دانستیم شب می رسد، بار دیگر به زیارت می رفتیم و از فرصت استفاده می کردیم؛اما همچنان انتظار و انتظار.

در نزدیکی محل اقامت،مسجد نـوساز،زیـبا، تمیز و سفیدپوش خالد الحافی قرار دارد. مسجد به اهل سنت اختصاص دارد. یک سال و نیم از افتتاح مسجد می گذرد. نماز مغرب و عشا را در آنجا خواندم. اولین بار ساعت دیجیتالی در اندازهء تقریبی ۰۴ در ۰۸ سانتیمتر دیدم حـه بـر دیوار نصب بود. این ساعت، اوقات شرعی و تاریخ و ساعت را نشان می دهد. با یک بار تنظیم،بقیهء ایام را اتوماتیک نشان می دهد.

از مسجد که آمدم،اتوبوس رسیده بود. پس از صرف شام،سـاعت ۱۰:۳۰بـه طرف ایران حرکت کردیم. عصر ساعت ۳ کجا و شب ساعت ۱۰:۳۰کجا؟!رانندگان،سنّت تأخیر را به بهترین وجه پاس داشتند. روحانی کاروان با بلندگوی اتوبوس، سه بار آیه الکرسی را خواند و مسافران زمـزمه کـردند.شـب ساعت ۱۱:۳۰به مزار حجر بـن عـدی و چـند تن از اصحاب امام علی علیه السّلام رسیدیم. به دلیل دیروقت بودن، در آن بسته بود.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.