پاورپوینت کامل مناظرات علمی اهل بیت(ع) ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مناظرات علمی اهل بیت(ع) ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مناظرات علمی اهل بیت(ع) ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مناظرات علمی اهل بیت(ع) ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

>

یکی از پرشورترین و پررنگ ترین مصادیق بارز احیا و تبیین معارف اسلامی به وسیله اهل بیت(ع)، توجه وِیژه آنان به تشکیل جلسات رسمی و غیررسمی مناظره و احتجاج بود. این بخش از فعالیت آنان به اندازه ای در تاریخ اسلام، انعکاس شفاف داشته است که می توان چندین جلد کتاب قطور در این زمینه گردآورد. برای آشنایی اجمالی خوانندگان گرانقدر با این گونه مناظرات، پاره ای از آنها را نقل می کنیم.

۱. احتجاج امام علی(ع) با مرد یهودی

ابوطفیل عامر بن وائله می گوید: آن گاه که لقب «امیرالمؤمنین» برای خلیفه دوم تثبیت گردید، روزی نزد او نشسته بودیم که مردی یهودی از اهل مدینه وارد شد. وی بر این باور بود که از نوادگان هارون، برادر حضرت موسی است! نزد خلیفه ایستاد و به وی گفت: ای امیرمؤمنان! کدام یک از شما آگاه تر به دانش پیامبر و کتاب پروردگارتان هستید تا من از او آنچه را می خواهم، پرسش کنم؟! خلیفه اشاره ای به سمت علی بن ابی طالب(ع) کرد، مرد یهودی گفت: آیا چنین است ای علی!؟ امام فرمود: آری، هر چه می خواهی بپرس. مرد یهودی گفت: از تو درباره سه مطلب پرسش می کنم، بعد از سه مطلب و سپس از یک مطلب. امام علی(ع) فرمود: برای چه نمی گویی از هفت مطلب از تو پرسش می کنم؟!

یهودی گفت: زیرا سه مطلب از شما می پرسم، اگر پاسخ صحیح دریافت کردم، از سه مطلب دیگر سؤال می کنم، و اگر جواب صحیح دادید، مطلب آخر را می پرسم؛ اما اگر در سه مطلب اول خطا کردید، دیگر از شما سؤالی ندارم. فرمود: تو از کجا می دانی که جواب های من به شما صحیح است یا خطا؟در این هنگام، مرد یهودی از جیب لباس خود کتاب کهنه ای را خارج کرد و گفت: این کتاب را که من از پدران و اجدادم به ارث برده ام، املای حضرت موسی و دست خط هارون است. در این کتاب مطالبی که می خواهم بپرسم، وجود دارد.

امام علی(ع) فرمود: پس باید در صورتی که جواب صحیح به تو دادم، به سرعت اعتراف کنی. مرد یهودی گفت: به خدا سوگند! اگر جواب مرا به شکل صحیح بدهی، حتماً در جلوی چشمان شما تسلیم خواهم شد. امام فرمود: پس بپرس. مرد یهودی گفت: به من بگو اولین سنگی که بر زمین قرار گرفت، کدام بود؟ اولین درختی که بر زمین رویید، چه بود؟ اولین چشمه ای که بر زمین جوشید، چه نام داشت؟

امام علی(ع) فرمود: ای یهودی! اولین سنگ روی زمین، حجرالأسود بود که خداوند آن را همراه حضرت آدم در بهشت قرار داد، سپس آن را به عنوان رکن بیت خود (خانه کعبه) قرار داد؛ به گونه ای که مردم آن را مسح کرده، می بوسند و عهد و میثاق خود را با پروردگار خویش با آن سنگ تجدید می کنند؛ اگر چه یهودیان بر این باورند که اولین سنگ، همان صخره ای است که در بیت المقدس وجود دارد. مرد یهودی با شنیدن اولین پاسخ، بلافاصله گفت: خدا را شاهد می گیرم که درست گفتی.

امام علی (ع) فرمود: اما اولین درختی که روی زمین رویید، درخت خرمایی بود که میوه ای به نام عَجوَه داشت و خداوند آن را در بهشت با حضرت آدم قرار داد؛ اما یهودیان بر این باورند که آن درخت، درخت زیتون است. مرد یهودی با شنیدن این پاسخ، گفت: خدا را شاهد می گیرم که درست گفتی. امام فرمود: اما اولین چشمه ای که روی زمین جوشید، چشمه حیاتی است که یار همراه موسی در آن، ماهی شور را از روی فراموشی جا گذاشت و وقتی آب چشمه با آن ماهی تماس پیدا کرد، ماهی زنده شد و حرکت کرد. مرد یهودی گفت: خدا را شاهد می گیرم که بی گمان درست گفتی.

امام علی(ع) به او فرمود: بپرس! یهودی گفت: به من بگو آیا در امت اسلامی بعد از پیامبرشان پیشوای عادلی وجود دارد؟ به من بگو منزلگاه ابدی محمد کجاست و او در کجای بهشت جای دارد؟ همچنین چه کسانی با او در آن منزلگاه ساکن و محشورند؟

امام علی(ع) فرمود: ای یهودی! برای این امت بعد از پیامبرشان دوازده پیشوای عادل مقرر گردیده که مخالفت مخالفان و دشمنان آنان، بدان ها هیچ ضرری نمی رساند. یهودی با شنیدن این جواب مجدداً پاسخ را تصدیق کرد. امام فرمود: اما منزلگاه محمد(ص) در بهشت، همان بهشت عدنی است که در وسط بهشت قرار داشته، نزدیک ترین نقطه به عرش الهی محسوب می گردد. یهودی گفت: راست گفتی.امام فرمود: اما کسانی که با محمد(ص) در بهشت فوق محشور می شوند، همان دوازده پیشوا هستند. یهودی گفت: خدا را شاهد می گیرم که درست گفتی.

امام علی(ع) فرمود: بپرس! یهودی گفت: از وصی محمد(ص) برایم بگو که از خانواده و اهل او محسوب می گردد، چقدر بعد از وی در دنیا زندگی می کند؟ آیا با مرگ طبیعی از دنیا می رود یا کشته می گردد؟امام علی(ع) فرمود: ای مرد یهودی! او بعد از پیامبر، سی سال زندگی می کند. بعد امام اشاره ای به سر خود کرده، فرمود: سر او با خون خضاب می گردد! مرد یهودی این کلام امام علی(ع) را نیز تصدیق کرد و بلافاصله گفت: «اشهد ان لا اله الاّ الله و أنّ محمداً رسول الله و أنّکَ وصیّ رسول الله».[۱]

۲. مناظره امام حسن(ع)

در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: هنگامی که به پادشاه روم، فرمان امیرمؤمنان علی(ع) و فرمان معاویه بن ابی سفیان ابلاغ گردید و خبر رسید که دو سفیر از طرف آنان به دیدار پادشاه می آیند تا فرمان یادشده را پی گیری کنند، پادشاه گفت: آنان از چه سمتی خارج می گردند؟ به او گفته شد: مردی از کوفه و مردی دیگر از شام. پادشاه به وزرای خویش گفت: ببینید آیا کسی از تجار عرب آن دو نفر را می شناسد؟

دو نفر از تجار شام و دو نفر از تجار مکه احضار شدند. پادشاه از آنان درباره خصوصیات آن دو سفیر پرسش کرد و آنان نیز توضیحاتی دادند. سپس پادشاه به خزانه داران اموال خود گفت: برای من مجسمه ها را بیاورید. آنها را آوردند. نگاهی به آنها انداخت و گفت: شامی، گمراه و کوفی، هدایت شده است.بعد برای معاویه نوشت: آگاه ترین فرد خانواده خود را به سوی من بفرست. به امیرمؤمنان(ع) نیز نوشت: برترین و آگاه ترین اهل بیت خود را به سوی من بفرست تا سخنان هر دو را بشنوم و در انجیل نگاه کنم و به شما بگویم کدام یک از شما به این امر (خلافت) سزاوارتر است.

معاویه، فرزند خود یزید را فرستاد و امیرمؤمنان(ع)، فرزند خود امام حسن(ع) را. هنگامی که یزید بر پادشاه وارد شد، پادشاه دست او را گرفت و صورتش را بوسید و یزید نیز متقابلاً بر سر پادشاه بوسه ای زد. بعد امام حسن(ع) داخل شد و فرمود: «حمد و سپاس خدایی را که مرا یهودی، نصرانی، مجوسی، خورشیدپرست، ماه پرست، بت پرست، گاو پرست، و از مشرکان قرار نداد، بلکه مرا مسلمان قرار داد…». بعد بر جای خود نشست و چشم خود را نیز به سوی بالا انداخت.

پادشاه روم به هر دو نفر نگاهی افکند و سپس آن دو را از یکدیگر جدا ساخت. اول یزید را احضار کرد و سیصد و سیزده صندوق آماده ساخت که در آنها تماثیل انبیا وجود داشت… سپس مجسمه ای را خارج کرد و به یزید نشان داد. یزید آن را نشناخت، این کار را درباره مجسمه ای دیگر نیز انجام داد، اما یزید نتوانست هیچ کدام را شناسایی کند و از ارائه پاسخ درمانده گردید. بعد پادشاه از او درباره «روزی خلایق» و مکان «ارواح مؤمنین و کفار» بعد از مرگ پرسش کرد که یزید به هیچ یک از سؤال ها نتوانست پاسخی بدهد.

سپس حسن بن علی(ع) را فراخواند و گفت: اول از یزید بن معاویه آغاز کردم تا بداند تو آگاهی بر آنچه او آگاه نیست و پدر تو آگاه است به آنچه پدر او نمی داند. به درستی که پدر تو و پدر او از پیش معرفی گردیده اند. من در انجیل نظر افکندم و دیدم محمد(ص)، رسول خدا و وزیر او، علی(ع) است. در بین اوصیا نگاه کردم و دیدم پدر تو وصیّ محمد(ص) است. حسن بن علی(ع) به

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.