پاورپوینت کامل وقوع غزوه ی بنی قریظه (۱۰ ق) ۲۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وقوع غزوه ی بنی قریظه (۱۰ ق) ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وقوع غزوه ی بنی قریظه (۱۰ ق) ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل وقوع غزوه ی بنی قریظه (۱۰ ق) ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۸۹

۹ بهمن ۱۳۸۱

۲۵ ذیقعده ۱۴۲۳

۲۰۰۳ ۲۹ Jan

یک روز پس از فرار لشکر کفار از مدینه و پایان جنگ خندق، سیّد بازَِ مدینه آمد و سلاح
از خود باز کرد و بنشست و لشکر اسلام، سلاح از خود باز کردند و بنهادند.

چون وقتِ نماز پیشین (ظهر) بود، جبریل بیامد و سلام کرد و گفت: یا محمد! سلاح
بنهادی؟! و ما که جمع فریشتگانیم هنوز از بهرِ دشمنانِ تو سلاح ننهاده ایم و این ساعت از
طلب ایشان می آییم. تو چرا سلاح بگشودی؟ زودِ زود برخیز که حق تعالی تو را می فرماید
که سلاحْ دربَند و به جنگ یهود بنی قِریظه رو. از بهر آن که عهدِ تو بشکستند و مخالفتِ تو
نمودند و لشکرِ کُفر بر سرِ تو آورده اند.

و چون جبریل برفت، سیّد در حالْ برخاست و سلاح در پوشید و بفرمود تا ندا کردند که:
«هر کس که مطیع امر خدای و پیغامبر است، باید که سلاح برگیرد و نمازِ پَسین (عصر) به دَرِ
حِصنِ (قلعه) بنی قِریظه بروَد زود.»

و مرتضی علی علیه السلام برخواند و سلاح به وی داد و گفت: تو از پیشِ لشکر برو.

و مسلمانان چون ندای سیّد شنیدند، جمله سلاح در پوشیدند و روی در محاصره ی
بنی قریظه نهادند و گروه گروه می آمدند و نمازِ دیگر (عصر) به در حصار می گذاردند.

پس مرتضی علی علیه السلام از پیش برفت و چون به نزدیک حِصن جهودان رسید، جهودان از
بام حِصن، سفاهت می کردند و سیّد را دشنام می دادند و مرتضی علی علیه السلام از آن برنجید.

* * *

و سیّد بیست و پنج روز، حصار بنی قریظه بداد. بعد از آن جهودان به طاقت رسیدند و
حق تعالی، ترسی در دلِ ایشان افکند. پس چون به یقین بدانستند که سیّد بر ایشان ظفر
خواهد یافتن، کعب بن اسد ـ که رییس قبیله ی بنی قُریظه بود ـ جمله ی جهودان را جمع کرد و
با ایشان مشورت کرد و گفت ایشان را: حال چنین است که می بینید؛ اکنون چاره نخواهد
بودن. اکنون من شما را مُخیّر کردم در میانِ سه کار، هر کدام که خواهید، کنید.

ایشان گفتند: بگوی!

گفت: یا راضی شوید تا برویم و مُتابِعَت محمد بکنیم و به دین محمد در شویم که ما را
معلوم است که وی پیغامبرِ خدای است به حقّ و در تورات، نَعت و صفتِ وی دیده ایم و از
علمای خود شنیده ایم. جهودان گفتند: لا و اللّه که ما از دین موسی برنگردیم.

کعب ابن اَسعد گفت: اگر این نمی کنید، بیاید تا زنان و فرزندانَ خود بکشیم و آن وقت،
مردانِ مجرّد بازمانیم و به یکبار شمشیرها برکشیم و روی در محمد نهیم. تا اگر ما کشته
شویم، ما را غمِ زن و فرزند نبود و اگر ما را ظفر بود، دیگر بار طلبِ زن و فرزند کنیم.

گفتند: چون زن و فرزند ما کشته شوند، پس ما عمر و زندگانی خود کجا بریم و آن گاه، ما
را چه راحت بود از زندگانی خود؟ این خود، محال است.

کعب گفت: چون از این هر دو هیچ اختیار نمی کنید، امشب شبِ شنبه است، اگر موافقت
کنیم و ما بیرون برویم و لشکر محمد از ما فارغند و خفته باشند. ما برویم و بر ایشان زنیم.
باشد که فرصتی توانیم یافتن و کاری توانیم کردن.

جهودان گفتند که: این نیز ممکن نیست، چرا که [حرمت] شنبه نتوانیم شکستن که آنان که
پیش از ما بودند، [حرمت] شنبه بشکستند و خودْ معلوم است که چه بر سرِ ایشان فر