پاورپوینت کامل غرق شدن در دریای محبت ۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غرق شدن در دریای محبت ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غرق شدن در دریای محبت ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل غرق شدن در دریای محبت ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۷

در راه سلوک

رونده، روی به کمال دارد یعنی سالک تا در سلوک است امیدوارِ کمالیت است. سالک
آن باشد که او راه رود. هرگاه که سالک را در طاعتْ سستی افتد، چنان که از ذوقِ طاعت
بماند، او را وقفه باشد. اگر رود دریابد و توبه کند، باز سالک تواند بود.

عاشق و معشوق، مستغرقِ محبتِ یکدیگرند. درین میان اگر از عاشق حرکتی یا قولی یا
فعلی در وجود آید که نه پسندیده ی دوست او بود، آن دوست از او اِعراض کند یعنی روی
بگرداند پس عاشق را واجب است که در حال به استغفار مشغول شود و به معذرت پیوندد تا
دوست از او راضی شود و آن اندک اعراض ناچیز گردد.

اما اگر عاشق هم بر آن خطا اصرار کند و عذرِ آن نخواهد، آن اعراض به حجاب کشد و
معشوق، حجابی در میان آرد.

حیات واقعی

حیات واقعی آن است که درویش به ذکرِ حق مشغول باشد. بزرگی بود که او را امیرِ
گرامی می گفتند. درویشی در آرزوی آن شد که به زیارتِ او آید و این درویش را کرامتی بود
که هر خواب که دیدی، راست بودی و تعبیر آن خواب عین آن بودی که دیده بودی. او روان
شد به جایی که امیرِ گرامی بوده است. در بین راه به منزلی نزول کرده بود و در خواب شده
بود. در خواب شنیده بود که امیر گرامی مُرد. چون بامداد شد برخاست و گفت: دریغ که
چندین راه به امید او سپردم و او بمرد. اکنون چه باید کرد؟ پس باید بروم به موضعی که گورِ
اوست.

چون برسید به جایی که امیر گرامی بود، از هر کسی پرسیدن گرفت که گورِ آن کجاست؟

همه گفتند: او زنده است، گور او چه می پرسی؟ این درویش حیران بماند که خواب من
چرا دروغ شد؟ الغرض به خدمتِ امیر گرامی در آمد و سلام کرد. او علیک داد و گفت: ای
خواجه! خواب تو به معنی راست بود، زیرا که من پیوسته مشغولِ یادِ حق می باشم. آن شب
به غیر او مشغول شدم. این ندا به عالم در دادند که امیر گرامی مرده است.

ادب

ادب آن است که چون در مجلسی درآیند، هر جای که مقام خالی بینند بنشینند. یعنی
چون به خدمتِ بزرگی درآیند، در بندِ آن نباشند که بالا و فرود بینند. هر جا که بینند، بنشینند
که جای آینده همان باشد. وقتی رسول صلی الله علیه و آله به مقامی نشسته بودند و یاران حلقه کرده گردِ او
نشسته، سه کس بیامدند. یکی در آن دایره، جایی یافت و فورا بیامد و آن جا نشست. دومی
در آن حلقه جایی خالی نیافت و پشتِ آن دایره نشست. سومی روی از آن جا بتافت و برفت.

ساعتی شد و پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: این ساعت، جبرییل علیه السلام بیامد و مرا خبر کرد که خدای
تعالی می فرماید که آن کس که بیامد در دایره جای یافت