پاورپوینت کامل خون نوشته های کربلایی ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خون نوشته های کربلایی ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خون نوشته های کربلایی ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خون نوشته های کربلایی ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۹

قیامت دنی

پناه می برم به عظمت و بزرگی خداوند، چه حادثه و شورش قیامت است که برپا شد؟!
بزرگی آن را کسی غیر خدا نمی داند. مصیبتی برپا شد که خدا صاحب عزا و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم۷۹ و
علی علیه السلام مجلس نشین او هستند. مصیبتی که کوه و دشت از آن متزلزل و مضطرب شدند. هر
موجودی از موجودات، در عالم خود ماتمزده و گریانند. گویا آن مصیبت این است که فرزند
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حضرت سیدالشهدا علیه السلام را با لب تشنه، سر از بدن جدا کردند. نمی دانم چه
مصیبت واقع شده که جمیع مردم فریاد می زنند و ناله می کنند. گویا آتش در قلب های مردم
افتاده که ناله های آن ها مثل شعله های آتش می ماند که در آن شعله ها، شعله های دیگری
باشد. بلی، چگونه فریاد نکنند و ناله ننمایند؟! فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سیدالشهدا علیه السلام به
منزله ی جان آن هاست؛ پس گویا جان از تن آن ها بیرون رفته.

غوغای قیامت

ای دوستان! برای شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام چه شده که چشمه های اشک از چشم های
آن ها ریزان است .

آیا چه واقع شده که مردم نوحه می کنند و فریاد می زنند، که نوحه و فریادشان دل ها را
می شکافد و جگرها را می سوزاند؟! و چیست این صداها که به یک دفعه بلند می شود که
نزدیک است آسمان ها را از هم بشکافد و زمین را بدراند؟!

گویا نفخه ی صور واقع شده، حضرت اسرافیل در صور دمیده که مردم یک دفعه
مضطربند. غوغای قیامت است که برپا شده، یا هلال محرم از افق دمیده و ایام عاشورا
شده؟! کاش در این ماه، هلال مستور و مخفی می ماند و شیعیان این ماه را نمی دیدند.

روز چون شب تار

چه ماهی است این ماه محرم که به مصیبت انداخت جن و انس را و به غم و اندوه
انداخت بزرگ و کوچک را و ما را بی آقا و مولا کرد؟! عترت نبی در این ماه بود که کشته
شدند و اهل بیت در همین ماه بود که اسیر و دستگیر شدند و در همین ماه بود که روز
شیعیان چون شب تار ظلمانی شد و کلام الله مجید بی مفسِّر و احکام خدا بی رونق شد.

لرزه ی عرش

چگونه بیان نمایم روزی را که در آن زمین به لرزه آمد؟! نه زمین تنها، بلکه آسمان ها در
آن روز به لرزه درآمدند و نزدیک شد که آسمان ها از هم بپاشند.

روز عاشورا بود. عرش خدا با آن عظمت، از وحشت و حیرت به لرزه آمد. اگر نه این بود
که خداوند عالم به قدرت خود نگاهداری نمود، برپا نمانده بود و ساقط شده بود.

سزاوار بود که از این مصیبت، جمیع روح ها از جسم ها مفارقت نمایند و بدن های خود را
خالی بگذارند.

آیا سزاوار بود کسی که در زمان طفولیتِ او جبرییل خادم او باشد و گهواره جنبان و هم
صحبت او باشد، فرقه ی اشقیاء بدون جرم و گناه سر از بدنش جدا نمایند، عیالش را اسیر
نموده، شهر به شهر و دیار به دیار بگردانند؟!

مصیباتی که بر اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم وارد آمد از گروه بی شرم و حیا، اگر دل انسانی
از سنگ باشد، بلکه از سنگ هم سخت تر باشد و صلابتش بیشتر، از برای حقیرتر
[کوچک ترین] آن مصایب، از هم می شکافد و پاره پاره می شود.

عزاداری ملایکه

این مصیبت، مصیبت شهیدی است که بی گناه او را مظلوم شهید کردند و نه در زمین تنها
عزاداری او هست، بلکه در آسمان های بلند، ملایکه به عزاداری او مشغولند و اقامه ی
تعزیه ی آن سرور را می نمایند.

قسم به خدا، آن بزرگوار، شرافت و بزرگی و نجابتی داشت که رفعت او بزرگ تر از افلاک
بود. چگونه نباشد و حال آن که افلاک و هرچه در آن ها و مادون آن ها هست، همه از طفیل
وجود آن حضرت است و قتل آن حضرت، افلاک را به لرزه و اضطراب آورد و بنای شرف و
اساس مجد و بزرگواری را خراب کرد….

جان عالم به فدای مهمانی که وارد زمین کربلا شد و مهمان داری کردند او را به این که آبی
که بر همه کس مباح بود، حتّی جانوران صحرا از آن می خوردند، بر روی او و عیالش بستند و
شهید کردند او را در حالتی که تشنه بود و جگرش از شدت عطش می سوخت.

باران بخشش

ای حزن و اندوه! زیاد شو بر صاحب شرافت و حَسَب و نسبی که در مقام جود و بخشش،
زیادتی داشت بر بارانی که از ابر ببارد و آن بزرگوار با آن جود و بخشش، انگشتر مبارک خود
را در دهان گذارد، از شدت عطش می مکید و هیچ کس آن مظلوم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.