پاورپوینت کامل گنجینه اندیشه ; روح جهان ۱۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گنجینه اندیشه ; روح جهان ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گنجینه اندیشه ; روح جهان ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گنجینه اندیشه ; روح جهان ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۵

کمال

بدن مرد و زن، در رنگ دو دال (یک دانه نخود) مخلوق شده است. تا مرد تنهاست،
نصف نخود است، هرگاه با زن یک جا شود، نخود تمام شود.

نام نیک

پرسیدند هنگامی که آدمی بمیرد، آن چیست که مُرده را [تنها] نمی گذارد؟

نام [است]؛ چه نامْ مرده را [تنها] نمی گذارد ـ چنان چه نام ها بی نهایت اند و فرشته ها هم
بی نهایت ـ هرکه این را بداند بر عالَم های بی نهایت ظفر یابد… نیکوکار، بسته عمل های نیک
می باشد و بدکار، بسته عمل های بد.

آتما (روح جهان)

همه چیز را به نظر می توان دید، هرگاه او بیناییِ بینایی ها باشد، او را به نظر چون توان
دید؟

و همه چیز را به شنوایی می توان شنید و او که شنوایی شنوایی هاست او را به شنوایی
چطور توان شنید؟

به اندیشه دل همه چیز را می توان فهمید و او که اندیشه اندیشه هاست، او را به چه چیز
می توان اندیشید؟

و به علمْ همه چیز معلوم می شود و او که علمِ علم هاست، او را به چه علم توان دانست؟

پس به یقین بدان که این چنین آتمایی که بیان کرده شد، متصرّف همه است، همین آتمای
توست و سوای این، همه فناپذیر است.

پیدای پنهان

آگاه باش که در این عالَم، هرچه دیده می شود، بازی اوست و صورت ها و یقین های این
عالم که پیشِ تو به راستی و هستی جلوه گرند، نیستِ صرف و اعتبارِ مَحض اند و آن ذات به
صرافتِ خود، اصل همه چیز را می بیند و هیچ کس او را نمی بیند و آن چه می بیند، همه آثار و
ظهوراتِ اوست.

بی آرزویی

آن شخص که خواهش ندارد، نشکام (= بی خواهش) است و سببِ بی خواهشی او آن که
آرزو از دلش محو گشته و سببِ محو گشتن آرزو آن که او تمام خواهش های خود را یافته
است؛ زیرا که چون او آتما را بیافت، آن چه به او و در اوست، همه را یافت و چیزی نیست که
در آتما نباشد، پس فی الحقیقه همه را یافت.

راه نیل به حق

و راه رسیدن به آن آتما از هرچه که باریک تر و از هرچه که قدیم است، قدیم تر است. من
آن آتما را یافته ام و من رسیده ام به آن آتما. و من نتیجه یافتن او را خوب دانسته ام و همه
عارفان و موحّدان به همین راه رفته و عین نور ذات می شوند و تا از قیدِ بدنِ موهوم خلاص
نمی گردند، به او نمی رسند.

رنگِ خدا

و آن نور ذات را بعضی می گویند که سفید رنگ است و بعضی می گویند که آبی رنگ
است و بعضی می گویند که سبز رنگ است و بعضی می گویند که سرخ رنگ است. و آن،
راهی است که دانندگان و عارفان و موحّدان به همین راه رفته، عین نور ذات می شوند و
هرکسی که عمل های نیک کرده است و رنگ نور ذات را به خود نشان داده است، بر همین
راه گام زن است.

عارف را با بهشت چه کار؟

عارفان پیشین بعد از شناختِ این آتما، خواهشِ زن و اولاد نکردند