پاورپوینت کامل گنجینه معرفت ; درس عاشقی ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گنجینه معرفت ; درس عاشقی ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گنجینه معرفت ; درس عاشقی ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گنجینه معرفت ; درس عاشقی ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۷

سؤال و جواب

* پرسیدند که درویشی چیست؟ گفت: دریایی است از سه چشمه: یکی پرهیز، دوم
سخاوت و سوم بی نیاز بودن از خلق خدای عزّ و جلّ.

* پرسیدند که وسواس از چه خیزد؟

گفت که: مشغولی دل از سه چیز خیزد: از چشم و گوش و لقمه.

به چشم چیزی بینی که نباید دل را مشغول کند و به گوش چیزی شنوی که نباید دل را
مشغول کند و لقمه حرام، دل را بیالاید و وسواس پدید آید.

* روزی شیخ از صوفی ای پرسید که: دوست داری با خضر علیه السلام دوستی داری؟ گفت:
دارم.

گفت: سال تو چند است؟ گفت نود و هفت.

گفت: نان خدایی که نود و هفت سال خورده ای بازده، نیکو نبود که نان خدای خوری و
صحبت (دوستی و هم نشینی) با خضر داری.

* شیخ گفت: مؤمن را همه جایگاه مسجد بُوَد و روزش همه آدینه بود و ماهش همه ماه
رمضان بود. هر کجا باشد در زمین چنان زید که در مسجد، و همه ماه ها را چنان حرمت دارد
که ماه رمضان را و در همه روزها چنان نیکویی کند که روز آدینه.

* پرسیدند از قدم مردان.

گفت: اول قدم آن است که گویند: خدای و دیگر نه، قدم دوم اُنس است، سوم سوختن …

* گفت: هر که سفر زمین کند، پای آبله شود و هر که سفر آسمان کند دل آبله شود.

در وعظ و نصیحت

* خداوندان دل (صاحبدلان) کسانی اند که دل نگاه دارند و بی دلان کسانی اند که اندیشه
دلِ ایشان همه یاد خداوند بود جلّ جلاله و چه خوش تر از آنکه خداوند می بیند که بر دل
وی جز یاد حق نباشد و هر چه ما دون اوست بر دل او نگذرد.

* خداوند خلقی را به دوستی گرفته است و بر اسباب یاری نشانده و فرموده که داد
خلقان بدهید و گروهی را به دوستی گرفته است و به یار فرستاده و گفته است که انصاف
خلقان بدهید. و گروهی را به دوستی گرفته است و به دشت فرستاده و گفته است با خلق من
خیانت مکنید، و گروهی را به دوستی گرفته است و در زاویه (کنجِ عبادت) نشانده است و
گفته است در من همی نگردید. ای بسیار کسانی بر پشت زمین زنده می دانیم و ایشان
مردگانند و ای بسیار کسانی که در شکم زمین مرده می دانیم و ایشان زندگانند

* همه یک بیماری داریم، چون بیماری یکی بود، دارو یکی باشد. جمله بیماری غفلت
داریم، بیایید تا بیدار شویم.

* اگر آتشی از تنور تو در جامه تو افتد زود کوشی تا بکُشی (خاموش کنی) روا داری که
آتش کبر و حسد و ریا در دل تو قرار گیرد؛ این که این آتشی است که دین تو را بسوزد.

* چنان که وقت ناآمده از تو طاعت نخواست تو نیز روزیِ فردا که ناآمده است امروز
مخواه.

اندام مؤمن

شیخ گفت: پیوسته باید که از اندام مؤمن یکی به خداوند جلّ جلاله مشغول باشد. یا به
دلْ او را یاد می کند، یا به زبانْ ذکر او همی گوید، یا به چشمْ دیدار وی می بیند، یا به دستْ
سخاوت می کند، یا به قدمْ زیارت مردان همی رود و یا به سرْ خدمت مؤمنان همی کند، و یا
از ایمان یقین بدارد و یا از خردْ معرفت همی ورزد و یا از کارْ اخلاص همی ورزد و یا از
قیامت حذر می کند. این چنین کس من کفیلم (تعهّد می دهم، مطمئن هستم) که چون سر از
گور بر کند، کفن کشان می رود تا به بهشت.

خطاب معشوق

* خداوند جلّ جلاله بر دل من ندا کرد که: بَنده من! این ها که دست در تو می مالند و پس
مرگ تو به گور تو زیارت می آیند، هشیار باش که ایشان را با من، تو را باید میانجی کردن.

* مولی بر دل من ندا کرد و گفت: هر کجا نیاز است مراد منم و هر کجا دعوی است مراد
خلقانند.

* خداوند جلّ جلاله بر دل من ندا کرد که: بنده من! مهمان مرا حق بگزار. گفتم: الهی! من
ندانم که حقّ مهمانان تو چگونه گزارم. گفت: کسانی که به سلامی مهمانی تو آیند باید که
علیک السلام بیابند و کس بود که مرا دوست دارد، از دوستی من وی را آرزوی تو کند و کس
بود که خود آمده بود تا با تو اندوه وَرزد و کس بود که با من به چیزی درمانده بود و کس بود
که من وی را از وی گرفته باشم، آمد و شد وی خود معلوم نباشد و لکن مهمان من بود و کس
بود که این جهانی چیزی بخواهد از تو. پس خداوند تعالی مرا گفت که: هر چه بینی که من با
تو کردم با خلق من آن کن. گفتم: الهی! من با خلق تو آن نتوانم کرد. گفت: از من یاری خواه

* مولی تعالی بر دل من ندا می فرمود که: بنده من! مرا با تو مخاطبه به چهار چیز است: به
دل و تن و زبان و مال. دو به من می دهی و دو باز می گیری، یعنی به تن طاعت می کنی و به
زبان قرآن می خوانی، دل و مال به من نمی دهی، و مرا خودْ کار با این دو بیش است، اگر
خواهی این دومی دیگر به تو بگذارم.

مجاهده

جهد مردان چهل سال است. ده سال رنج باید بردن تا زبان راست شود، و به کمِ ده سال
زبان راست نشود، و ده سال رنج باید برد تا این گوشت حرام که به تن ما برُست از ما بشود. و
ده سال رنج باید بردن تا دل با زبان راست شود. هر که چهل سال قدم چنین زند، امید باشد
که از حلق وی آوازی برآید که در وی هوی نبود.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.