پاورپوینت کامل در پرتو حق ۱۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در پرتو حق ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در پرتو حق ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل در پرتو حق ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۱۱

روز حسین

از حضرت صادق علیه السلام روایت است که روزی امام حسن علیه السلام نشسته بود که امام حسین علیه السلام به
مجلس اندر آمد. چون چشمش برمجتبی افتاد بگریست. فرمود: یا اباعبداللّه ! این گریستن را
سبب چیست؟ گفت: از آنچه می بینم که بر حضرت تو از این مردمان همی رود.

مجتبی علیه السلام گفت: بر من زیاد از آن ستم نشود که زهری بنوشانند و شهادت یابم و لیکن یا
اباعبداللّه ! هیچ روزی، روز تو نباشد که سی هزار کس به قتل تو مبادرت نمایند که خود را مسلمان
و امّت جدّ تو شمارند تا خون تو بریزند و حُرمت تو ندارند، دختران و خانواده ات به بردگی برده.
آن گاه غضب و لعنت خداوندی بر بنی امیه فرود آید و آسمان خون و خاکستر ببارد و هر آفریده
حتی وحوش و سباع بیابان ها بر تو بگریند.

آزاد کرده خد

طبری از حضرت رضا علیه السلام روایت نمود: که امام حسین علیه السلام روزی به محلی رفت. لقمه نانی بر
زمین افتاده دید. برگرفته به غلام داده گفت: نگاهدار تا بیرون آیم. غلام آن لقمه بخورد، امام که آن
نان پاره بخواست، غلام حال بگفت. فرمود: من از رسول اللّه شنیدم آن که لقمه نان بر زمین افکنده
بیند، گرد از او بِزُداید و شُسته بخورد، خداوندش از آتش دوزخ آزاد کند، امام فرمود: من هرگز
آزاد کرده خدای به بندگی نگیرم.

شفاعت حسین در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم

یکی را در خدمت رسول گناهی افتاد. روی پنهان نمود. روزی حسنین علیه السلام را بر دوش نشانیده
به حضور خاتم النبیین صلی الله علیه و آله وسلم آمد. گفت: من به خدای پناه برده و به اینها متوسّل شده، حالیا به
حضرت تو شفیع آورده ام. رسول تبسم کرده فرمود: از جریمت تو درگذشتم که آزاد کرده اینانی
و من شفاعت اینها در حقّ تو بپذیرفتم.

فقیرنوازی

آورده اند که مردی شبانگاه به مدینه آمد و در برزن ها همی گردید تا به در سرای خامس آل عبا
رسید در بکوفت و شعری خواند.

حضرت سیدالشهدا که در نماز بود، این بشنید و سلام داده و به در سرای آمد، درویشی برهنه
دید که به انتظار ایستاده فرمود: هم بر جای باش تا بیایم. نزد غلام آمده دو هزار