پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; گنجِ عشق ۲۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; گنجِ عشق ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; گنجِ عشق ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; گنجِ عشق ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۸

* ای که دایم به خویش مغروری گر ترا عشق نیست معذوری
گِرد دیوانگان عشق مگرد که به عقل عقیله مشهوری
مستی عشق نیست در سر تو رو که تو مستِ آب انگوری
روی زردست و آه دردآلود عاشقان را دوای رنجوری
* با مدّعی مگویید اسرار عشق و مستی تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی
* عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
* گنج عشق خود نهادی در دلِ ویران ما سایه دولت درین کُنج خراب انداختی
هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت زان میان پروانه را در اضطراب انداختی
* در مصطبه عشق تنعّم نتوان کرد چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی
* ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابیّ و زر شوی
* از من جدا مشو که توام نور دیده ای آرام جان و مونس قلب رمیده ای
از دامن تو دست ندارند عاشقان پیراهن صبوری ایشان دریده ای
مَنْعَم کنی ز عشق وی ای مفتی زمان معذور دارمت که تو او را دریده ای
* حافظ شب هجران شد بوی خوش صبح آمد شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
* ای دل به کوی عشق گذاری نمی کنی اسباب جمع داری و کاری نمی کنی
* گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد بالله کز آفتاب فلک خوب تر شوی
* ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم وز بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
رهرو منزل عشقیم وز سر حدّ عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
* قدح درکش که من در دولت عشق جوانبخت جهانم گرچه پیرم
* در راه عشق وسوسه اهرمن بسی است پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن
بر هوشمند سلسله بنهاد دست عشق خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن
* تا جمالت عاشقان را زد به وصل خود صلا جان و دل ها اوفتاد از زلف و خالت در بلا
* حافظ به راه عشق وی از جان بشوی دست دل در هوای یار چو بر باد داده ایم
در ره عشق از آن سوی فنا صد خطرست تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رَستم
* عهد الست من همه با عشق شاه بود وز شاهراه عمر بدین مهر بگذرم
بر گلشنی اگر بگذشتم چو باد صبح نی عشق سرو بود و نه شوق صنوبرم
نامم ز کارخانه عشاق محو باد گر جز محبّت تو بود کار دیگرم
ای عاشقان روی تو از ذرّه بیشتر من کی رسم به وصل تو کز ذرّه کمترم
* صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
* عاشق از قاضی نترسد می بیار بلکه از یرغوی سلطان نیز هم
محتسب داند که حافظ عاشقست و آصف ملک سلیمان نیز هم
* فرو رفت از غم عشقت دمم دم می دهی تا کی دمار از من برآوردی نمی گویی برآوردم
* سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد تا روی بدین منزل ویرانه نهادیم
* ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد پایان
* عشق دُردانست و من غوّاص و دریا میکده سر فرو بُردم در آنجا تا کجا سر بر کنم
لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام عشق داوری دارم بسی یا رب کرا داور کنم
عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
* من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر حور با خاک کوی دوست برابر نمی کنم
شیخم به طیره گفت برو ترک عشق کن محتاج جنگ نیست برادر نمی کنم
* روز نخست چون دَم رندی زدیم و عشق شرط آن بود که جز ره این شیوه نسپریم
* جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی که سلطانی عالم را طفیل عشق می بینم
* مِیْ ده که عاشقی نه به کسب است و اختیار این موهبت رسید ز دیوان قسمتم
به غیر آنک بشد دین و دانش از دستم بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم
چو ذرّه گرچه حقیرم ببین به دولت عشق که در هوای رُخَت چو به مهر پیوستم
* خنده بر گریه عشّاق نباشد انصاف می سرایم به شب و وقت سحر می مویم
* در ره عشق ز سیلاب بلا نیست گذار کرده ام خاطر خود را به تولاّی تو خوش
پیش چشم تو بمیرم که بدان بیماری می کند درد مرا از رخ زیبای تو خوش
* باز آ و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
* چو پیر سالک عشقت به می حواله کند بنوش و منتظر رحم خدا می باش
* ساقیا در گردش ساغر تعلّل تا به چند دور چون با عاشقان افتد تسلسل یابدش
* غیرت عشق زبان همه خ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *