پاورپوینت کامل مفتاح سعادت ۲۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مفتاح سعادت ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفتاح سعادت ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مفتاح سعادت ۲۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۰
علم ظاهر و باطن
سیّد انبیا صلی الله علیه و آله بیان فرمود که: مرد، بی بدرقه علم، راه سعادت نتواند رفت و علم بی عمل بر مرد،
وَبال است و عَمَلِ بی اخلاص به کار نیاید هر که دعوی طریقت و حقیقت کند که راه بر او علم
نباشد، به حقیقت مغرور است.
اوّل درجه از درجات طریقت و اوّل منزلْ راهِ حقیقتْ علم است و این علم بر دو نوع است:
علمِ ظاهر و علمِ باطن. علمِ ظاهر آنست که علماء شرع بدان مشغولند تعلّق به اَوامر و نواهی دارد
و علمِ باطن آنست که مشایخ طریقت بدان مشغولند. و علمِ ظاهر بی علمِ باطن حاصل آید امّا علم
باطن بی علم ظاهر حاصل نیابد.
و هر علمی را استادی مرشد بباید که مرد بی دلیل در راه سرگردان و حیران بماند و شرط
استقامت، اقتدا و متابعت است.
رسول علیه السلام روزی می آمد و سنگی بر شکم بسته از گرسنگی و می گفت: «بسا که در دنیا در ناز و
نعمت بود در قیامت برهنه و گرسنه خواهد بود. و بسا که در دنیا برهنه بود و در قیامت سیر و
پوشیده بود و بسا که تن خود را در دنیا عزیز و گرامی دارد و آن تن در قیامت خوار بود و بسا کسا
که در دنیا تن خود را خوار دارد و آن تن در قیامت عزیز بود و بسا آرزویِ یک ساعته که اندوهِ همه
عمرست.» رسول علیه السلام درین خبر بیان کرد که هرکه در دنیا به درجه ای می رسد از درجاتِ سعادت،
به ریاضت و مجاهدت و مخالفتِ هوی و شهوت می رسد.
ریاضت
ریاضتْ مفتاحِ همه سعادت هاست و کیمیای همه دولت ها، از بهر آنک حق سبحانه و تعالی آدمی
را از دو جوهر ترکیب کرده است: یکی جسم، دیگر روح، یکی ظاهر یکی باطن، یکی لطیف یکی
کثیف، یکی عُلوی یکی سُفلی، یکی آنک تَغَیُّر و تَلَوُّن بدو راه یابد، دیگر آنک از دستِ حوادث و
آفاتْ مسلّم است، یکی همه ظلمت، یکی همه نور، یکی معجون شهوات و آفاتِ مذموم چون
بخل و حسد و غضب و نفاق و عداوت و غیر این که این صفات اصل همه محنت هاست و قاعده
همه وحشت ها، و امّهاتِ صفاتِ مذموم هفت است و دَرَکاتِ دوزخ هفت. و این دیگر جوهر
قانونِ مناقب است و اساس خیرات و کیمیای فضائل و منبع خصالِ حمیده و صفاتِ شایسته
چون اخلاص و صدق و صبر و سخا، و این صفاتْ هشت است و دَرَجات بهشتْ هشت. و هر
صفتی ازین به درجه ای تعلّق دارد و خداوندِ آن صفت ساکنِ آن دَرَجه است از بهشت.
* * *
چون مرد، قدم در راهِ مجاهَدَت و ریاضت نهد هر صفتی از صفاتِ مذموم که به توفیق حقّ و
به واسطه مجاهدت برمی دارد به دل وی خصلتی از خصال حمیده بنشیند و هر حجابی که
برمی خیزد نوری از انوارِ روح ظاهر می شود و درجه ای که بدان حجاب بود بدان نور کشف
می افتد. هم چنین منزل به منزل می گذرد تا آن گاهی که به کلّیّت از صفاتِ مذمومْ اخلاص یابد و از
خواصّ حضرت باری تعالی شود. و این ریاضت به توفیق حق تعالی پیوسته بود، چنانک
رسول صلی الله علیه و آله وسلم گفت: «اِذا ارادَ اللّه بِعَبْدٍ خیرا یُوَفَّقُهُ لِلعَمَلِ الصالِح» و نیز در ریاضت خصائص است که
فهم از ادراک آن قاصر است. و پیغامبر علیه السلام ، به نور نبوّت آن بدید و امّت را بدان فرمود و شرح و
بیان این قاعده، اطنابی و تطویلی دارد، غرض آن است تا بدانند که تا راه نرود به منزل نرسد. و این
نوعْ ریاضت به آدمی مخصوص نیست بلکه حیوانی که طبیعت او قابل ریاضت بود در حدّ خود
بدان ریاضت به درجه ای تمام رسد چون باز که طبعِ او قابلِ ریاضت است لاجرم قیمت یک هزار
درم بود و جای وی دستِ ملوک بود و زَغَن که در صنعت صیّادی هیچ به از وی نیست، لکن چون
قابلِ ریاضت نیست بی قیمت و مقدارست و جای و مسکن وی خرابه ها بود. غرض ازین مثال،
کشفِ این قاعده است.
حکایت
بوذر روایت می کند که یک روز رسول علیه السلام مرا بفرستاد و گفت: «امیرالمؤمنین علی را بخوان». من
به در سرای وی آمدم و آواز دادم. هیچ کس جواب نداد، و آواز دستاسی آمد. زیر در نگریستم
دستاسی می گشت و هیچ کس نبود آنجا. دیگر بار آواز دادم امیرالمؤمنین علی از اندرون سرای
بیرون آمد. گفتم: رسول خدایت می بخواند. پیش رسول آمد با وی سخنی بگفت که من فهم
نکردم. امیرالمؤمنین برفت. رسول در من نگریست و من در وی. گفت: «یا اباذر! چه می نگری؟»
گفتم: «در سرایِ امیرالمؤمنین دستاسی می گ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 