پاورپوینت کامل از گذشته های دور ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از گذشته های دور ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از گذشته های دور ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل از گذشته های دور ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۰۴

اسم آدم

جمعی از اهل تفسیر و جمعی از علما فرموده اند که آدم اسمی است عجمی، مانند آذر و سالخ، و آن را
اشتقاق نیست و فرقه ای از عبداللّه بن عباس نقل نموده اند که چون جسم شریف آدم از ادیم ارض
یعنی روی زمین مخلوق گشت موسوم به این اسم شد. و زمره ای گویند: خلیفه اعظم را آدم گفتند.

[حضرت آدم وقتی] به اکل شجره ممنوعه مبادرت نموده از بهشت بیرون افتاد و مدت هزار
سال عمر یافته، صنعت رشتن و بافتن و استخراج آهن و فن هندسه و به قولی علم طب و موسیقی
در ایام حیات آن جناب سمت اختراع پذیرفت و به روایتی خانه کعبه را آدم علیه السلام بنا کرد.

و ابو البشر از عالم رحلت ننمود تا عدد اولاد و احفاد او به چهل هزار نرسید. اما فرزندان
صُلبی او، بیست پسر و نوزده دختر بودند و بعضی بر آنند که بیست و یک پسر و بیست دختر از
صلب آدم علیه السلام به وجود آمد.

بهشت نادیده

[گویند شدّاد] در اثناء راهی، آهویی در نهایت زیبایی به نظر او درآمد. شدّاد به طمع صید، اسب
برانگیخت. چون از سپاه خود دور افتاد، سواری مهیب دید که متوجه اوست. شدّاد متوهم گشته،
سوار نزدیک رسیده، پرسید که به سبب این عمارت که ساختی از چنگ اجل امان یافتی؟

شداد از مهابت این سخن بر خود بلرزید و گفت: تو کیستی؟ جواب داد: ملک الموتم و به
قبض روح تو آمده ام. شداد گفت: مرا چندان امان ده که یک نظر بر این گلستان بهشت نشان
اندازم. گفت: رخصت نیست. آن گاه شداد از اسب افتاده فارِس روحش از مرکب تن پیاده گشت.

ترحّم عزراییل

نقل است که نوبتی از عزراییل پرسیدند: [در مدت اشتغال به قبض ارواح] بر هیچ کس ترحّم
نموده ای؟ جواب داد: بلی مرا بر عجز و بیچارگی دو کس رحم آمد. اول طفلی که در کشتی متولد
شد و همان لحظه سفینه غرق گشته، آن کودک بر تخته پاره ای ماند. باد مخالفت هر نَفَس او را به
طرفی می برد و دیگر بر شدّاد که مدت پانصد سال زحمت کشیده چنان گلستانی ساخت و بع