پاورپوینت کامل وقایع پس از مشروطیت ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وقایع پس از مشروطیت ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وقایع پس از مشروطیت ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل وقایع پس از مشروطیت ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۴۳

شاه سرگردان

از محمدعلی شاه پس از واقعه استبداد صغیر پرسیدند: آیا اعلی حضرت شما می دانستید که بعد
از التجاء به سفارت روس بالطبیعه تخت و تاج را از دست خواهید داد یا نه؟ محمدعلی شاه از این
سئوال بر خود لرزید و گفت: به عکس من گمان می کردم که وقتی خود را در تحت حمایه روس و
انگلیس قرار دادم بهتر می توانم تخت سلطنت را نگاه داری نمایم، ولی حالا می بینید تصورات
من خطا بوده، بالفعل محبوس هستم.

وضع ایران

محمدعلی شاه در جواب سئوال که آیا وضع ایران بهتر خواهد شد جواب داد: خیر! زیرا تمام
آنهایی که جانشین من خواهند شد همه فدای دسایش و دستخوش نفوذ و اقتدار سفارت روس و
انگلیس می شوند، شاید بدانید ما ایرانی ها وطن خودمان را دوست می داریم؛ اصل مطلب این جا
است که ما رأی مستقل و آزادی نداریم که بتوانیم با کمال نفوذ به مصلحت وقت خویش رفتار
کنیم و به عبارت اخری، در این مملکت ما حکومت نمی کنیم بلکه سایرین ما را اداره می کنند.

یپرم خان ارمنی

احتشام الدوله قسم می خورد با مظفرالدین شاه که به سمت گیلان می رفتم که او فرنگستان برود.
در انزلی یپرم خان را دیدم خشت مالی می کرد: دیگران هم در راه شوسه قزوین و گیلان دیده اند
عملگی می کرد. از اینها هم که حالا ادعا می کنند رعیت ایران است، باز بعضی سلماسی، برخی
جلفائی، جمعی ارومیه ای می گویند. اصل و نسب، شغل و کسب او یکی از اسرار شده احدی سر
در نبرده، شاید خودش هم نداند.

آرزوی مرگ

به [پس از مشروطیت، فقر در جامعه بی داد می کرد] شخصی در مسجد خازن الملک به رفیقش
می گفت: این قبا مال پارسال من است، درست امشب که آمدم تنم کنم یک وجب گشاد شده بود.
دیگری می گفت: وقتی که ما به این دنیا رجعت کنیم، تمام معاملات با صلوات است؛ یکی گفت:
ای برادر چیزها که ما در این عهد دیدیم هرگز خیال رجعت را نداریم. بس است همین یک مرتبه
و این عمل قلیل، و اِلاّ تمام مردم آرزوی مرگ می کنند.

کاروان سه هزار شتری

[بعد از مشروطه به علت نبود امنیت و فقر و گرسنگی، غارت کاروان ها خیلی رواج داشت[
مدت ها بود تمام مال التجاره که از هندوستان و انگلستان حمل می شد در شهر یزد ماند