پاورپوینت کامل در ساحلِ معرفت ۲۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در ساحلِ معرفت ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در ساحلِ معرفت ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل در ساحلِ معرفت ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۲

تجربه امور دنیا

بدانید ای برادران من! من تجربه کردم امور دنیا را، و امتحان کردم ظلمت و نور را، شروع کردم که
استماع حدیث کنم، و شنیدم از مشایخ و بزرگان زیادی که در خراسان و عراق و خوارزم بودند و
دور زدم و سیر کردم در تمام شهرهای شاماتْ و از مجالست با آنان، حاصل شد یک جمله که آن
این بود: «هیچ چیز در نفسم ندیدم مگر روی آوردن به حطام دنیاوی».

خدا مرا از این روی آوردن باز داشت. شروع کردم به خواندن علم فقه و لغت و نحو، و حفظ کردم
مقداری از آن علوم را که به درد اهل زمان می خورد. در این هم چیزی ندیدم مگر آن که با مردم عامی
مشترک شدم. پس خداوندْ به فضل خویش این علوم را از من سلب کرد. بعد از آن مسافرت کردم، بیست
و پنج سال، که حالا نیز در مسافرت هستم باز هم ندیدم مگر میل و هوی. پس تصمیم گرفتم بر ترک آن
هوی بعد از همه آن ها، چیزی نیافتم که شخص را به خدای متعال نزدیک کند، مگر دوستی پیغمبر صلی الله علیه و آله و
آل پیغمبر صلی الله علیه و آله . بعد از آن تسلیم و صفا پیش گرفتم و ترک امور دنیاوی و تدبیرات عقلی گفتم.

انبیا و اولیا

انبیا محل وحی اند و معجزات، و اولیا محل الهام اند و کرامات.

انبیا واضعان گنج اند در طلسمات، اولیا مستخرجان گنج اند از طلسمات. انبیا ساتران اند، اولیا
کاشفان اند، انبیا خلق را از دنیا به عُقبی می خوانند، اولیا از عقبی به مولی می خوانند، انبیا راه
نمایند، اولیا رهروانند.

نور یقین

چون جان خلایق به رنگ جسم برآید و همچون بهایم گردند و در شهوات و لذات قائم گردند، و
از شنیدن کلام حق نایم شوند، شمس ایقان و امام زمان از ظلل و غمام بیرون آید و از مغرب فنا به
مشرق ظهور آید. نقاب کفر براندازد و حجاب شرک بیندازد و طلسمات شک بر هم شکند. و نور
یقین ظاهر گرداند، تا کعبه یقین به قوت متین و قدرت امن ظاهر گردد و کابوس گم گردد و
ناموس پیدا شود و طاغوت رود و ناسوت برآید.

قلبِ انسان

و آن شنیده ای که بر مناره اسکندریه آیینه ای جهان نما بود، و هر وقتی که در جزایر بیگانگان شکل
برانگیختندی، و استعداد راست کردندی و قصد آن کردندی که بیایند و اسکندریه فرو گیرند و
تصرّف آغاز کنند و ملک بگیرند،

عکسِ حرکات ایشان در آینه پدید آمدی. ناظران و حاضرانْ آن را دریافتندی و خبر به اهل
بلد رسانیدندی، و به دفع آن قیام می نمودندی.

به حقیقتْ آن مناره قالب انسان است. و آن آینه، هر آینه، قلب انسان است که در جوف نهاده
آمده است. وقتی که نفس اماره، جنود ابالسه و شیاطین، که آن وسواس و هوا جس نامعلوم و
منکور و مجهول است، برانگیزد و ولایت فرو گیرند و اغرا و فضول آغاز کنند و ظلمت و کفر و
شرک پدید آورند، هر عمل که دیده به آن بند است، لشکر انوار علوم برانگیزند تا به نور علم،
لشکر ظلمات جهل را منهزم گرداند. به تیغ عدل گردن ظلم را بزند و به فکرْ پرده کفر را بدَرَد. و
لشکر شرک را به توحید رساند.

تجلیِ جمال

صور و اشکال، موجب انقطاع و خیال اند و علم و معانی، واسطه دوام و اتصال اند به محوّل احوال.
آن محوّل که او راست جلال و جمال و مشاهده کمال و تجلی جلال بر عالم جبروت است، و
تجلّی جمال در عالم مُلک و تجلّی کمال از قدس لاهوت.

آبِ حیات

آب حیاتْ معنی باشد و ظلمت، صور و اشکال. تا صور و اشکال را خواهانی، در تمنّا و خیالی،
چون به معنی رسی، در صفا و وصالی.

اصل در معنی عیسی است و اصل در صورت دجّال. معنی عیسی همه روح است و معنی
دجّال همه جسم است. و دعوی هر نفس که بر وی دعوی دخل و محبّت دنیا، و میل به جسم و
جسد و قالب و جرم و کُندی و بی فهمی و بی حسّی و عدم ادراک باشد، پیشه دجال بود، و خیال در
او بیشتر بود و دجّال یک چشم دارد از برای آن که چشم او منحصر است بر دیدن جسم، از جان
خبر ندارد و از دل اثری نه، کثافت و غِلَط بر وی مستولی است، بلکه همه وجود او کثافت است و غِلَط.

عیسی و دجّال

و هر نفسی که معنی بر وی غالب است و روحانیّات و ذوق و شوق و محبّت و لطافت و نظافت و
طهارت و دریافتن رفیق و دقیق، و میل به اعلی بر وی غالب است نسبت عیسی در وی بیشتر
است. و دجّال صورت حیرت است و عیسی صورت حیات. اقتضای حیات، حرکت است و
انتشار میل به حکمت و اسرار و بر گذاشتن از تعیّنات جسمانی و رسیدن به عالم روحانی، و چون
به عالم