پاورپوینت کامل خاطرات شاهزاده قاجاری ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطرات شاهزاده قاجاری ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطرات شاهزاده قاجاری ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطرات شاهزاده قاجاری ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۹

هزار افسوس

من چون سواد فارسی و عربی به قدر کفایت ـ بلکه زیادتر از لَلِه و وزیرم ـ داشتم و قدری هم
بزرگ شده بودم، لَلِه و وزیر و معلم، زیاد پای درس و مشق من نبودند. فقط در همین یک فقره
مختصر خطایی کردند که کمتر مواظب درس و مشق من بودند. فقط قدری کاهلی کردم. من هم به
ملاحظه جوانی و شکار و طفره از کار، یکی از خبط های بزرگی که کردم این است که دنبال
کمالات نرفتم و عمر عزیز را به لهو و لعب و تنبلی و شکار گذرانیدم.

افسوس، افسوس، هزار افسوس.

مواجب حاکم

مواجبی که دولت به من می داد عبارت بود از بیست و پنج هزار تومان. اختیار این مواجب با وزیر
بود. تمام لوازمات من را او تدارک می کرد؛ حتی لباس و غیره. فقط ماهی سیصد تومان از این پول
را به من می داد. چون من در بچّه گی که در خانه پدر و مادر بودم، شکل پول را جز در دست آن ها،
جایی دیگر ندیده بودم و اختیار یک شاهی را نداشتم، و این ماهی سیصد تومان برای من فوز
عظیم بود. خودم را اردشیر این زمان و قارون گذشته تصور می کردم. خیلی این پول پیش من
جلوه می کرد و قدر و قیمت داشت.

سور چرانی

در این چهار سال، نقطه[ای] از نقاط مازندران نماند که من مکرر گردش نکردم. تقریبا تمام
در حرکت بودم. در هیچ نقطه، چهار ماه توقف نکردم. میل غریبی، وزیر من به سور و سات
چرانی و مهمان شدن به مردم و گردش داشت. یک بهانه کرده، مرا برمی داشت و به بلوک
گردی مشغول می شد. چون این کار با جوانی من و شکار دوستی من و طفره از تحصیل و
دیدن صورت ملاباشی بود، من خیلی راضی بودم و محرک حضرت وزیر می شدم. تقریبا
دایم در سفر بودم.

دامن شیبَک خان

گویند: محمد روز افزون حاکم شهر [ساری] بود. همیشه در مقام تمرّد به شاه اسماعیل صفوی
می گفت: دست من است و دامن شیبَک خان ـ پادشاه خراسان و ماوراء النهر از قوم ازبک ـ . وقتی
که شاه اسماعیل در جنگ محمودیّه مرو به شیبک غلبه کرد و او را بکشت، دست او را بریده،