پاورپوینت کامل در مملکتِ وجود ۲۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در مملکتِ وجود ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در مملکتِ وجود ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل در مملکتِ وجود ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۹

مَثلِ مؤمن

بدان که مَثَل مؤمن همچون شهری است و اعضای او همچون قصرها است، و دل او همچون درِ
آن قصرهاست و روح او همچون پادشاه است، و ایمان او مانند جان پادشاه است، و مر پادشاه را
تختی است و مر او را وزیری است و آن عقل است، و مر او را یاری است و آن عمل اوست، و مر
او را یار غاری است یعنی خاصّ پادشاه و آن ذکر اوست، و مر او را محل دار است و آن تصوّر
اوست، و مر او را جاسوسی است و آن تحمّل اوست، و مر او را فراش است و آن علم اوست، و مر
او را ندیم است و آن زهد اوست، و مر او را نمودی است و آن ریاضت اوست، و مر او را چراغی
است و آن حکم و عدل اوست، و مر پادشاه را نقیبی است و آن حقّ اوست، و مر او را رسول است
و آن صدق اوست، و مر او را نقیبی است و آن قرار اوست، و مر او را حبسْ خانه است و آن خوف
و رجای اوست، و مر او را قاصدی است و آن فراست اوست، و مر او را کشیک شاهی و دربانی
است و آن مراقبه اوست، و مر او را لشگر و اصحاب است بی شمار و آن اوصاف حمیده و انواع
محمودات اوست.

خندقِ زهد

پس چون این پادشاه بدین تجمّل مذکورْ فرمان رانَد در مملکت وجود خویش، روا کننده امر و
نهی خود، جاری کننده آسایش خود باشد. پس خوانَد پادشاه سرکرده خویش را و جمع کرد
حَشَم را که اوصاف حمیده است و اعادت کرد خطاب بر ایشان و به حکم لزوم مشورت، پادشاه
گفت: ای وزیر! تو چه می گویی؟ وزیر جواب داد و گفت: ای پادشاه اعظم و سلطان معظّم! بباید
محصور کرد مدینه خویش را با خندقی از زهد و تقوی تا چون دشمن با لشگر خویش بیاید و
حمله کند، باز پس افتد و مدینه را غارت کردن نتواند.

پس شروع کرد و خندق بکند و فکر و اندوه بر آن گماشت و آن دو را با شغل های بی خوابی و
بیداری مدد رساند. ناگاه ندا برآمد که لشگر باطل اقبال کرد و دشمن با سواران و پیادگان آمد.

هوا جانبِ راستای مدینه خیمه های خویش را زد و پراکنده کرد عَلَم های خود و بُوَد لشگر او
ده کس: یکی حبس، دوم سخن، سوم لغو، چهارم تکبّر و تجبّر، پنجم غلّ و غشّ، ششم کبر و
ضرر، هفتم مخالفت حقّ، هشتم حقد، نهم غرور، دهم وسوسه.

گِلِ ظلمات

روایت کرده است ابن عباس از پیغمبر صلی الله علیه و آله که فرمود: آفریده است خدای تعالی هوای نفس از گلِ
ظلمات و تاریکی و مرکّب کرده است آب لعنت خود. پشت او جهل است، و گردن او کِبْر است و
امید دراز است، و روی او ظلم و کار زشت است، و دهن او طعنه است، و دندان او بخل است، و
زبان او دروغ است، و دو دست او جفاست، و انگشتان او جور است و سینه او عُجْب است، و دل
او حسد است، و روح او غفلت است، و شکم او حرص است، و پشت او نا امیدی است، و کمر او
کاهلی و بی خدمتی است، و دو زانوی او فِسق است و شرمگاه او فجور است، و دو ساق او فتوی
است بر ضدّ خدای تعالی، و پای او ناجایْ رفتن است، و دو پای او اسراف کردن است و بالای قد
او رشک است و عقل او شک است.

* * *

پس فرود آمد دوم سر گروه یعنی نفس امّاره، به جانب مدینه که جای چپ دل است و بُوَد
لشگر او ده کس: اوّل حرص، دوم شهوت، سوم سِحْر و غرور، چهارم غیبت در دنیا، پنجم تهمت،
ششم فتوی بر خدا و سختی دل، هفتم طول آرزو، هشتم طمع، نهم بُخل، دهم کاهلی.

پس فرود آمد سوم سر گروهْ یعنی دنیا پیش دروازه های مدینه، یعنی پیش دو چشم و دو گوش
و دو بینی و یکی دهن، و بُوَد لشگر او ده کس: اول ریا، دوم تفاخر، سوم بَطر، چهارم تکاثر،
پنجم لهو، ششم لعب، هفتم زور و تهمت، هشتم کذب و بُهتان، نهم تقصیر در شریعت، دهم
خدیعت و مکر.

پس فرود آمد چهارم ابلیس و فرمود آمد در مدینه با او لش