پاورپوینت کامل گوهر اندیشه ; فروغ بی پایان ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گوهر اندیشه ; فروغ بی پایان ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوهر اندیشه ; فروغ بی پایان ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل گوهر اندیشه ; فروغ بی پایان ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۰۶

فرود ایمان

نیاز نیست که ایمان را فریاد کنم

این درختان (که با هزار زبان) گنگ و خاموشند

و این خاک پر گل و ریحان

که گوش های دراز علف را هر سو پهن کرده است

خود از هر گوینده ای گویاترند

این ستارگان، با فروغ بی پایان

همه لب فرو بسته اند

و تپه ها و دشت ها دم فرو برده اند

امّا همه بی زبان از خدا سخن می گویند.

تاون

فرزانگی

فرزانگی آن نیست که تنها به خرد بسنده کنیم

و چشم ها را بر شهود درون فرو بندیم

دل را باور کنیم که فرزانگی این است

کریستف کُلُمْب جهان نوینی را کشف کرد

بی هیچ طرح، بی هیچ نقشه، مگر آن چه ایمانش از صفحه رمز آسمان می خواند

دانش و تنها هنرش آن بود که گواهی بی گمان دل را باور داشت

دانش ما مشعلی است با کلاهی از دود

که در پهنه تاریک و وهم انگیز جهان

تنها یک گام فرا روی را روشن می کند

پس فروغ بی پایان ایمان را بخواه تا [چون خورشید] بتابد

و دل را به اندیشه های آسمانی رهنمون شود

یگانه رهنما اوست

(سانتانایا)

سرنوشت

تا آن هنگام که ستارگان می درخشند

جای نومیدی نیست

تا آن هنگام که شب ها بر برگ ها شبنم می نشانند

و آفتابْ چهره صبح را زرّین می کند

جای نومیدی نیست

هرچند که سیل اشک بر گونه ها روان شود

وقتی تو آه می کشی، بادها آه می کشند

و زمستانْ غصه های خود را چون برف

بر گور برگ های پاییزی فرو می بارد

امّا زمین بار دیگر زنده می شود

و سرنوشت تو از کائنات جدا نیست

پس هم چنان در سیر و سفر باش

و اگر چندان شاد و سرخوش نیستی

نومید و دل شکسته نیز مباش.

(برونته)

غروب

ای نرگس زیب

چون می نگرم که چنین با شتاب ما را ترک می کنی

اشک از دیدگانم روان می شود

آخر هنوز خورشید سحرخیز به نمیروز نرسیده است دمی درنگ کن

که این روز شتابنده به ناقوس غروب بپیوندد

تا با هم نماز مغرب به جای آریم و رهسپار شویم

ما نیز چون تو درنگ نخواهیم کرد

بهار ما چون بهار تو کوتاه است

و ما نیز چون تو، با شتابی شگفت، شکفته می شویم

می خندیم

و بر باد می رویم

هچون باران تابستان

یا چون مروارید شبنم صبحگاهی

چشمی به هستی می گشاییم

و برای همیشه از دیده نهان می شویم.

(رابرت هریک)

آسمان آبی

آسمان بسیار زیباست

اما بسی زیباتر است

آن کس که این سایبان آبی را آفرید

(رابرت هریک)

تاج افتخار

ای