پاورپوینت کامل شرایط استاد سیر و سلوک ۳۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شرایط استاد سیر و سلوک ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرایط استاد سیر و سلوک ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شرایط استاد سیر و سلوک ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۶۷

جذبه و سلوک و عروج

ای عزیز! بدان که مقامات استادی و شرایط آن به حد و حصر در نیاید، امّا باید که چند صفت
در او موجود بود که اگر یک صفت از این صفت ها ناقص باشد، به قدر آن خلل و نقصان در مقام
استادی باشد.

اول باید که سالک باشد، زیرا که اهل معرفت سه چیز را به غایت اعتبار می کنند: اول جذبه،
دوم سلوک، سوم عروج. جذبه عبارت از کِشش است و سلوک عبارت از کوشش است و عروج
عبارت از بخشش است. جذبهْ فعل حق تعالی است که بنده را روی به خود می کشد. بنده روی به
دنیا آورده دل به دوستی مال و جاه بسته، عنایت حق تعالی در می رسد و روی دل بنده را بر
می گرداند تا بنده روی به خدا می آورد. «یک جذبه از سوی حق با عمل جن و انس برابر می کند».

آن چه از طرف حق است، نامش جذبه است و آن چه از طرف بنده است، نامش میل و اراده و
محبّت و عشق است. توجّه بنده هر چند زیاده می شود، نامش دیگر می شود تا به جایی می رسد که
سالک به یک بار ترک همه چیز کند و روی به خدا آورد. آنگه به مرتبه عشق رسیده است.

و چون این مقدمات معلوم شد بدان که چون یکی را جذبه حق در رسد و آن کس در دوستی
خدا به مرتبه عشق در رسد، بیشتر آن باشد که از آن مرتبه باز نیاید و در همان مرتبه عشق زندگانی
کند و در همان مرتبه از این عالم برود، و این چنین کس را «مجذوب» می گویند. و بعضی باشند که
باز آیند و از خود باخبر باشند، اگر سلوک کنند و سلوک را تمام کنند و جذبه حق به ایشان نرسد،
این کس را «سالک» گویند.

طلبِ کمال

ای عزیز! چون سالک از نقصان خود خبردار شد و در باطن شوقی به کمال که باعث او باشد بر
طلب کمال پدید آید، پس محتاج شود به حرکتی در طلب کمال. و اهل طریقت این حرکت را
«سلوک» خوانند و کسی که به این حرکت رغبت کند و لوازم وصول به مطلوب را رعایت کند
«سالک» گویند.

شرط دیگر، اعتقاد خوبست. باید که استاد به اعتقاد اهل بیت و ائمه اثنی عشر علیه السلام باشد و الاّ
مُبدِع باشد و مبدعْ مُنجی نباشد، بلکه هالک و در ضلالت باشد «کور را کی رهنما کوری بود؟» از
دیگر صفاتی که در استاد معتبر است، علم است. باید اجتهادا یا تقلیدا مسایلی را که او را ضرور
است یا مرید را احتیاج افتد بداند و کاملْ آن است که اجتهادا بداند. و داود علیه السلام از خلق عزلت
اختیار نموده بود. خداوند به او وحی فرستاد که: به سوی مردم بیرون شو و از آنان دانش بیاموز که
این کار از دنیا و آن چه در آن است برتر است.

از مکارم اخلاق

شرط دیگر، عقل است بایست که با عقلِ آخرت، عقلِ معاش نیز داشته باشد تا در تربیت
مریدان به کمال اقدام نماید.

شرط دیگر سخاوت است، چه هرگاه استادْ سخی باشد به مایحتاج مرید قیام می تواند نمود و
مرید به فراغ بال به کار خود مشغول باشد و دیگر آن که بخیلْ بعید از حق است و دور از صفات
اولیا.

شرط دیگر شجاعت است، و این عبارت از قوّت قلب است که باعث اقدام به ارتکاب افعال
مخوفه می شود، و موصوف به این صفت را شجاع می نامند و شک نیست که در راه سلوک،
مهلکات و مخوفات کثیره می باشد.

و استاد را تا قوّت قلب نباشد، این منازله کثیره الخوف را طی نمی تواند کرد و دستگیری مرید
نمی تواند نمود. و دیگر آن که شجاعت از مکارم اخلاق است و ضدّ او که جبن باشد، مذموم است.

شرط دیگر عفّت است باید استادْ دامن از دنیا به کلّی بر فشانده باشد چنان که با زنان و شاهدان
به جدّ و هزل التفات نکند.

شرط دیگر علوّ همّت است. باید که استاد به دنیا و اهل دنیا بلکه به آخرت و اهل آخرت نیز
التفات نکند، چه آن که در جمع دنیا کوشد! دنیا بی دوستی آن نمی شود.

ای عزیز! استاد در جنّت معنوی است و کسی که در جنّت معنوی است، چگونه به جنّت
صوری التفات می کند؟

شفقت و حلم

شرط دیگر شفقت است بر همه کس و شفقت کردن آن باشد که با خلق خدا چیزی کند و
چیزی گوید که چون مردم به آن عمل کنند در دنیا و آخرت سود کنند. اهل علم نصیحت کنند و
اهل قدرت ادب. پس استاد باید که نسبت به همه عباداللّه مشفق باشد خصوص نسبت به مرید و او
را به تدریج به راه برد و به ذکر مشتاق گرداند و او را زیاده از حوصله و استعدادش تکلیف ننماید
و به کار ندارد که فتور و بی رغبتی از برای مرید دست به هم می دهد و بالاخره اعراض می نماید و
باید که از احوال دین و دنیای مرید غافل نباشد و در هر یک از این ها مددی به وی نماید.

شرط دیگر حلم است. باید که استاد حلیم باشد و زود عقب نرود و مرید را آزرده خاطر
ننماید مگر در مقام تأدیب ضروری. شرط دیگر عفو است. باید که استاد صاحب عفو باشد، و هر
حرکت ناپسندی که از مرید در وجود آید، عفو را کار فرماید و به نصایح حسنه معالج نماید.

جمالِ ولایت پیران

شرط دیگر حُسن خ