پاورپوینت کامل گوهر ثنا ; در بارگاه کبری ۲۸ اسلاید در PowerPoint
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گوهر ثنا ; در بارگاه کبری ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوهر ثنا ; در بارگاه کبری ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گوهر ثنا ; در بارگاه کبری ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
>
۵
خداوند پاک
| ;نخست آفرین بر خداوندِ پاک | ;که افراشت گردون و بگذاشت خاک |
| ;توانا خدایی که هستی ازوست | ;به هر کار بالا و پستی ازوست |
| ;خداوند روزی دهِ انس و جان | ;که اَمرش دهد الفت جسم و جان |
| ;خدایی که کَوْن و مکان آفرید | ;به یک دم زمین و زمان آفرید |
| ;خدایی که این آسمان برفراشت | ;برو از ستاره صُوَرها نگاشت |
| ;خدایی که او ماه و مهر آفرید | ;چنین بر کشیده سپهر آفرید |
| ;خدایی که شاهان وِرا بنده اند | ;به درگاهِ لطفش سر افکنده اند |
| ;شهان را همه پادشاهی ازوست | ;فزونی ازو هم تباهی ازوست |
| ;نمود از کرم، خاک را ارجمند | ;برآورد از خاک، کوهِ بلند |
| ;یکی نظم هم داده در کارِ کوه | ;که حیران درو مانده دانش پژوه |
| ;ز انسان و حیوان، نبات و جماد | ;بود هم برو جمله را اعتماد |
| ;سزاوار بر هر کسی هر چه دید | ;عطا کرد آن کردگار مجید |
| ;همه خلقْ حیران به کارِ خدا | ;اگر انبیایند اگر اولیا |
| ;برون است خالق ز چون و ز چند | ;مکن اندرین راه خسته سمند |
| ;مزن اندرین رَه دم از بیش و کم | ;که حق است مستغنی از مدح و ذم |
| ;خدایا خدایی سزاوار توست | ;به هر کار چون بنگرم کار توست |
شمع دل
| ;به نام آن که جان را دانش آموخت | ;به نور عقلْ شمعِ دل برافروخت |
| ;از انعامش یکی جانِ عزیز است | ;چه گفتم جان، درین حضرت چه چیز است |
| ;تن هر کس که استعداد جان یافت | ;ازو جان گرامی ارمغان یافت |
| ;دلی در سینه ای بی فکر او نیست | ;که جای حلقه ای بی ذکر او نیست |
| ;صدف را ابرِ جودش پُر گهر کرد | ;دهانِ غنچه پُر لؤلوی تر کرد |
| ;گل رنگین از او بویی گرفته | ;صنوبر هم لبِ جویی گرفته |
| ;نه بلبل در چمن مدحش سُراید | ;که بی ذکرش گُل از گل بر نیاید |
| ;به حکمت کرده سرگردان فلک را | ;موکّل بر بنی آدم فلک را |
| ;دلیل هر که از راهی فتاده ست | ;انیس هر که در چاهی فتاده ست |
سعادت
| ;چو یادش گوشه گیران را انیس است | ;سعادت با محبّانش جلیس است |
| ;وجودی از ثریّا تا ثری نیست | ;که با تقدیس و تسبیحش سری نیست |
| ;در و دیوار حمدش می سرایند | ;زمین و آسمانش می ستایند |
| ;دل و جانم فدای نکته دانی | ;که ذکرش بشنود از هر زبانی |
| ;گدای درگهش را مُلک عقبی است | ;کمینه بخشش او دین و دنیاست |
| ;به آبِ عفو شُسته لوح عصیان | ;کشیده بر جرایم خطِّ نسیان |
| ;مذاق از جود او طعمی چشیده | ;مشام از لطف او بویی شنیده |
| ;بصر را مایه بینایی از توست | ;زبان را قدرت گویایی از توست |
| ;دهان از خوان جُودت چاشنی گیر | ;زبان از حکمتت با حُسن تقدیر |
واقف اسرار
| ;الهی! واقف اسرار مایی | ;شفابخش دلِ بیمار مایی |
| ;نظر در حالِ بی سامان ما کن | ;دوای درد بی درمانِ ما کن |
| ;ز کوی معصیت باز آر ما را | ;اسیر بند غم مگذار ما را |
| ;مقیم برزخ خوف و رجاییم | ;ز خود بیگانه، با خود آشناییم |
| ;پریشان است وقتِ ناخوش ما | ;زِ دست نفسِ تندِ سرکشِ ما |
| ;به حکمتْ مشکل ما جمله حل کن | ;پریشانی به جمعیت بدل کن |
| ;برون بر، یادِ مال و جاهم از دل | ;مگر سازد در او ذکر تو منزل |
| ;پریشان وَقتم و شوریده احوال | ;فرو مانده به کار خود چو اطفال |
| ;چو کودک از بلا در حفظم آور | ;به شیر لطف و احسانم بپرور |
| ;خداوندا! به حقّ راستکاری | ;که رویم سوی راه راست داری |
| ;مرا هیچ آرزو در دل نیاید | ;که از لطف توام حاصل نیاید |
| ;تمنایی که در دل دارم اکنون | ;بود روز جزا دیدار بی چون |
| ;الهی! این امیدم هم وفا کن | ;مرا با حضرت خویش آشنا کن |
صدقِ وعده
| ;تا تو از هستی خود، خود را نگردانی جدا | ;هودج جان چون نهی در بارگاه کبریا؟ |
| ;درکش انگشت از نمکدان جهان تا چون نمک | ;کم شوی از پختگان آتشِ وحدت جدا |
| ;ای زِ بویِ رحمتت دل های درویشان قوی | ;وی ز صدق وعده ات غم های مشتاقان هبا |
| ;لطف توست آن جا که دل زنگار گیرد رَنگ بر | ;فضل توست آن جا که غم آهن شود آهن ربا |
| ;از تو جان ها روی شسته هم چو از باران سمن | ;بی تو دل ها گشته محکم هم چو زوبینی گیا |
| ;هیچ کس در هیچ کس، کم بنده ات یعنی «مُجیر» | ;مانده چون سر گشتگان در بحر حیرت مبتلا |
| ;یا به دست قهر و قدرت رشته جانش ببُر | ;یا به دستش ده ز روی فضلْ سر رشته رضا |
| ;در تو زد دست از جهان یارب تو دارش بهر آن | ;کز دَرِ تو یک بدی را هست صد نیکی جزا |
| ;زین دعا هر چند درگاه تو را زحمت بود | ;از تو جز رحمت چه آید وز ضعیفان جز دعا |
نسیمِ صبح
| ;مژده ای ای دل هان که ما را مژده جان آمده است | ;وز نسیم صبح بوی زلف جانان آمده است |
| ;تن مزن ای دل بزن دستی و جان را بر فشان | ;زان که این خوش مژده در دل از رهِ جان آمده است |
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 