پاورپوینت کامل گوهر معرفت; گفت گو با نفس ۲۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گوهر معرفت; گفت گو با نفس ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوهر معرفت; گفت گو با نفس ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گوهر معرفت; گفت گو با نفس ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۷

عالم صغیر و کبیر

ای نفس! چون به برهان عقلی درست شد که آدمی نسخه عالم است، گوییم: آنچه در انسان
کبیر یعنی عالم مجمل و مفصل است در نشأت آدم که عالم صغیر است هم مفصل یافته شود و هم
مجمل؛ مثلاً اگر در عالم کبیر، آسمان و زمین است، در عالم صغیر، عقل و حس است و اگر آنجا
ملایکه مقدس و ارواح مطهراند، اینجا ملکات فاضله و نفوس کامله اند و اگر آنجا عرش مجید
است، اینجا روح انسانی است که محمول دل است و اگر آنجا کرسی است اینجا روح نفسانی
است که دماغ حامل اوست و اگر آنجا عناصر اربعه و طبایع اربعه اند اینجا اخلاط اربعه و قوای
اربعه اند، و اگر آنجا ازل و ابد است اینجا علم و عمل است، زیرا که انسان، علت غایی است و علم
نیست با وجود غایی، غایی اول باشد و عمل آخر.

حسب و نَسب

ای نفس! پیش اهل تحقیق، صورت را اعتباری نیست، معنی معتبر است و اسمْ معتبر نیست،
صفتْ معتبر است و نسبْ معتبر نیست، حسبْ معتبر است. محمد صلی الله علیه و آله وسلم به نسبِ قریشی محمود
نیست، به حسبِ علم و نفاست نفس محمود است. و ابوجهل به نسبْ مذموم نیست به صفت
جهل و خساست نفس مذموم است. هم چنانکه در انواع حیوانات، سگ و خوک و خر به صورت
مذموم نیستند به صفت درندگی و شره مذموم اند. پس چون این صفات در انسانی یافته شود او را
هم سگ و هم خوک و هم خر توان گفت.

شرافت موجودات

پادشاهی حق تعالی را مرتبه نتواند بود، چه حق جلّ جلاله احد حقیقی است و احد، عدد
نباشد؛ امّا عدد از او مُنتشی شود و در مرتبه محسوب نباشد لیکن وجود مراتب به او متعیّن گردد
از جهت آنکه مرتبه به قیاس وجود اشیاء از او و رجوع با او ظاهر می شود چنانکه هر موجودی را
به حسب قُرب و بُعد از مبدأ نزول و عروج مرتبه ظاهر شود؛ یعنی آنچه نزدیک تر به مبدأ نزول
شریف تر، و آنچه دورتر، خسیس تر و به مرتبه نازل تر؛ و آنچه به مبدأ عروج نزدیک تر،
خسیس تر و به مرتبه نازل تر و آنچه دورتر شریف تر و به مرتبه عالی تر.

پس در مبدأ هیچ موجودی شریف تر و عالی تر از عقل نیست و در معاد هیچ موجود شریف تر
و عالی تر از انسان نیست. و شرف و علو هر دو از قرب حضرت حق تعالی مستفاد است؛ پس عقل
خلیفه خدای است.

مراد از دل چیست؟

ای نفس! مراد از دل، نه دلِ صنوبری است که قاعده او از جانب چپ سینه است، بلکه مراد از
دل، آن حقیقت است که حیوان و نبات و جماد و طبایع و عناصر و افلاک و اجرام را با آن اشتراک
نیست. و این دل محسوس، حامل آن سرّ مطلوب است که مورد خطاب باشد چون امر الهی صادر
شود و مصدر جواب باشد، چون امر وارد گردد و وجه باقی باشد، چون صورت جسمانی فانی
شود و عین فنا گردد، چون بقای خدا ظاهر شود و صلاح رعیت مستلزم صلاح او باشد و فساد
مستلزم فساد، از جهت آنکه عادت وجودی که سنت الهی عبارتی از اوست برین معنی شاهدی
است مُزکّی. «وَ لن تجد لسنه اللّه تحویلا»

روح انسانی

به وجهی دیگر روح انسانی، سلیمان است و روح حیوانی، شادروان او، و نفسْ باد است که
شادروان او برداشته و بر روی هوا می برد و قوت های روحانی و نفسانی و طبیعی دیو و پری که به
فرمان او در اطراف مملکت کارکنان اند و وحوش که اخلاق و اعمال اند و طیور که حقایق و
معارف اند، جمله به فرمان اواند.

و نفسْ بلقیس است که در ملک سبأ دماغ بر عرش روح نفسانی متمکّن است و در مبدأ
فطرت، پرستش آفتاب حیات می کند، نبینی که هر بام از مشرق بیداری طلوع کند و هر شام به
مغرب خواب فرو رود. و فکرْ هدهد است که نامه سلیمان از روزن دل به بلقیس آفتاب پرست
برد و بلقیس چون بر مضمون نامه مطلع شود از راه مطاوعت متوجه حضرت سلیمان گردد. پس
سلیمان را در جام دل بیند که طیور حقایق و معانی بالای سرش صف زده باشند و دیو و پری قوی
و ارواح کمر خدمت بسته، پیرامنش ایستاده و آصف عقل بر یمینش نشسته؛ لاجرم بعد از کشف
ساق و قدم که از علم و عمل است خود را در حباله حکم سلیمان می اندازد.

اقسام نفس

انسان را سه نفس اثبات کنند: روینده و پوینده و گوینده. امّا روینده را نفس نباتی گویند و
پوینده را