پاورپوینت کامل شهید ثالث، شهید راه فضیلت ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهید ثالث، شهید راه فضیلت ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهید ثالث، شهید راه فضیلت ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شهید ثالث، شهید راه فضیلت ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۴

حاج ملا محمد تقی برغانی

عالم و فقیه عادل و جامع مجامع و جوامع علوم، نحریر فاضل، حاج ملا محمد تقی برغانی
قزوینی، ایشان که به شهید ثالث معروف است، نماز جمعه می خواند و در مجلس وعظِ او علما و
طلاب بسیار می نشستند و تقریرات وعظ او را می نوشتند.

عبادت آن جناب چنان بود که از نصف شب، علی الدوام تا طلوع صبح صادق به مسجد خود
می رفت و به مناجات و ادعیه و تضرع و زاری و بی قراری و گریه و ناله اشتغال داشت و مناجات
خمسه عشر را او بر می خواند و بر این سجیّه و شیوه سنیّه استمرار داشت تا همان شب که شربت
شهادت نوشید.

شهید ثالث در مجالس و محافل، حاضر جواب و خوش بیان بود. در سفر جهاد با روس، آقا
سید محمد نماز جماعت می نمودند و پادشاه حکم نمود که هر یک از شاهزادگان سجاده یکی از
فضلا را بیندازند و خدمات او را متصدی باشند؛ از آن جمله محمد شاه که در آن وقت «محمد
میرزا» نام داشت، محکوم شد که جای نماز حاجی ملا محمد صالح را داشته باشد.

شهادت

از جمله کرامات آن بزرگوار شهادت او بود که به امیر مؤمنان علیه السلام تأسی نموده در مسجد میان
محراب، در میان دو سجده خون مبارکش را ریختند. در سال آخر به حمایت شیوع مذهب باب
آن جناب غالبا بر بالای منبر به وعظ اَنام اشتغال داشت و مردم را از سوء حال باب تحذیر و آن
طایفه را تکفیر می فرمودند.

میرزا جواد ناجی که اصل او از عرب و مسکنش در قزوین بود، گوید: چند روز پیش از
شهادتش به خدمت آن بزرگوار رسیدم، آن جناب فرمودند: التماس دعا دارم.

عرض کردم: خداوند عالم، نعمت های دنیا و آخرت را به شما کرامت فرمود. از عزت و
ثروت و اولاد و علم و نشر شریعت و تألیف در علوم، اکنون برای شما چه آرزو مانده؟

فرمود: آرزوی من شهادت است. عرض کردم: شما همیشه در شهادت بلکه برتر از آن مایه
دارید؛ زیرا به نصّ خبر، مداد علما بهتر از دماء شهد است.

آن جناب فرمود: بلی چنین است، ولیکن من شهادت به معنی در خون آغشته شدن را
می خواهم و در همان شب که شربت شهادت را نوشید، چون نیمی از شب گذشته، خواست که به
مسجد رود، به عادت مستمره دیرینه به عبادت مشغول شود، عیالش به او گفتند شما امشب و یا
این شب ها رفتن به مسجد را ترک کنید. فرمود: مگر می ترسید مرا بکشند؛ من بسیار طالب
شهادتم ولیکن این سعادت دور است که مرا م