پاورپوینت کامل گوهر اندیشه ; فریادهایِ بهاری ۲۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گوهر اندیشه ; فریادهایِ بهاری ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوهر اندیشه ; فریادهایِ بهاری ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گوهر اندیشه ; فریادهایِ بهاری ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۱۴

فریاد بهاریِ یک بنده

ای خدا! ای خدا! بی کمک تو من در قعر این گرداب جان خواهم داد. با دو دست نیرومند خود
دست مرا بگیر و از این گودالِ تیره به روشناییِ روز برسان.

در هر بهاری لطف و نکویی تو دوباره زمین دل ها را خرّم می کند. هر بهار همراه خود برای
همه گل و شکوفه می آورد، امّا برای من جز غمی تازه ارمغان ندارد.

ای خدا! اگر به داد من نرسی، دیگر از من رمقی نخواهد ماند.

خدایا! مگر در مزرع دل من، نباید هرگز گلی بروید؟ مگر برای من حتّی یک بهار نیز نباید
امیدی همراه بیاورد؟ مگر وقتی که همه ارمغان های پر ارزش خود را به تو عرضه می دارند،
درهم ناچیز من نباید به اندازه ذره ای در حساب آید؟ روز و شب رنج می برم، می گریم، اما صخره
استواری که در پیش روی من است هم چنان در جای خود باقی است.

ای خداوند! در جوانی ما، برای ما از اعجاز تو، از توانایی تو، داستان ها می گفتند، می گفتند که
اراده می تواند هر گرفتاری را نجات بخشد، هر نومیدی را امیدوار کند، هر اسیری را آزاد سازد.
حالا من، غرق نومیدی و غم، رو به سوی تو آورده ام، گستاخانه فریاد می زنم به این امید که تو با
لطف خویش گُستاخی مرا خواهی بخشید.

ای خدا! قطره ای از دریای رحمت خود را به روح تشنه من بفرست، شاید دوباره روزنه
اُمیدی به ظلمتکده روح من گشوده شود.

(کلمنس برنتانو)

پرنده بهاری

روی تپه بهار نشسته ام، غرق در رؤیاهای خویش، به آسمان می نگرم و به راهنمایی پرنده بهاری،
با بال های ابر در فضا پرواز می کنیم. می گویم: عشق! بگو کجا خانه داری تا سر بر آستان تو نهم و
همان جا خانه کنم؟ افسوس که تو پرنده بهار و نسیم سحرگاهان، هیچ کدام خانه ندارید.

روح من مثل گل آفتاب گردانی پیوسته رو به سوی آفتاب عشق و اُمید دارد. ای بهار! تو از من
چه می خواهی؟ کی صلح و آرامش را که تشنه آنم به من ارمغان خواهی داد؟ گذر ابرها و
جویباران را می نگرم، دیدار این همه گرد زر که با دست خورشید بهاران به همه جا افشانده شده
مرا محسور می کند. این همه زیبایی، دیدگان مرا در سرمستی و خیرگی فرو می بَرد.

همه جا صدایی چون زمزمه زنبوران عسل می شنوم. اندیشه های پیاپی در سرم می آیند و
می گذرند. احساس می کنم که چیزی می طلبم، چیزی می طلبم که در نیمه راه غم و شادی است. از
دل خود می پرسم: میان درختان که در شاخ و برگ آن ها زرناب و زبرجد در آمیخته اند سراغ چه
می گیری؟ می گوید: سراغ روزهای گذشته را می گیرم، سراغ بهار عمر را می گیرم که دیگر باز
نمی گردد.

(ادوارد موریکه)

خلقت

هر روحی هم چون برگی که در خزان رؤیا از درخت فرو افتد، بر زمین می افتد و سرگردان
می شود. همه این ها، مشتاقانه سراغ کانون حرارتی می گیرند، زیرا اکنون زمستان فصل تیره غم و
رنج فرا رسیده است.

خدایا! چرا مرا به صورت فرشته ای سبک روح نیافریدی تا با بال های زرّین به همه جا پرواز
کنم، هر جا تب آلوده ای بینم دست شفا بخش بر پیشانی او نهم. هر جا صدای آهی بشنوم در
بگشایم و به آنان که در دل به سوی من اِستغاثه می کنند بگویم: «این جایم» چرا مرا آن وجود پنهان
که خواب و اشک و بوسه و خانه و اجتماع همه در دل سراغ او را می گیرند نیافریدی تا به هر خانه
داخل شوم، گرمی آتش هر اُطاقِ سرد باشم. هر زخم را مرهم نهم. هر خفته ای را به خواب آرام
ببرم، اُمید نومیدان شوم و همه جا بر گیسوان خویش ژاله ای را

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.