پاورپوینت کامل درس هایی از علم ۲۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درس هایی از علم ۲۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درس هایی از علم ۲۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل درس هایی از علم ۲۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۰۹

اُجرت فهم

قاضی ابوسعید ابوالخیر ـ که یکی از مُرتاضان و معاصر با شیخ رئیس بود ـ روزی در حمام با
یکدیگر ملاقات نمودند. قاضی ابوسعید از شیخ سؤال کرد که شما می گویید که جسم ثقیل، میل
به مرکز خود می کند، آیا مسلم است یا نه؟ شیخ گفت: بلی این جمله از مسلّمات است. قاضی
طاس حمام را به هوا انداخت و در هوا ماند و به شیخ گفت که چرا جسم ثقیل میل به مرکز نکرد؟
شیخ گفت که قاسر و مانع دارد. قاضی گفت: قاصر کدام است؟ شیخ گفت: نفس توست. قاضی
گفت: تو نیز نفس خود ا کامل تا به این مرتبه برسی. شیخ گفت: تو به منزله اجیری. کاری کردی،
مزدی به تو دادند. من به زور فهم خود، ادراک معقولات نمودم.

زیدی یا مهدوی؟

گویند: شخصی از اهل همدان [بر قبر ابوعلی] فاتحه نمی خواند و او را زیدی مذهب می دانست.
تا اینکه شبی در عالم رؤیا دید که جناب ختمی مآب نشسته و شیخ الرئیس در پهلوی او نشسته.
این شخص از جناب رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال نمود که بوعلی، با این که زیدی مذهب بود، چرا تقرب
آن یافت که در پهلوی شما نشسته است؟ پس جناب ختمی مآب و یا شیخ الرئیس در جواب گفت:
تو با این گردن شکسته دانستی که زیدی مذهب، فاسد العقیده است و بوعلی فساد آن را نفهمید؟ از آن
پس، آن شخص به شیخ معتقد گشت و همیشه به مزارش می رفت و به فاتحه ای او را یاد می نمود.

آیات رهایی

حسن بن یوسف بن مطهر حلّی مشهور به علامه در بیست و نهم ماه مبارک رمضان سال ۶۴۸
قمری [به دنیا آمد]. از کثرت کرامت و فضیلت، آن بزرگوار را آیت اللّه فی العالمین نامیده اند. در
ایام طفولیت در نزد خال خود تلمّذ می کرد. گاهی می گریخت. محقق (دایی علامه) از عقب او
می دوید که او را بگیرد. چون به نزدیک می رسید، علامه آیه سجده را تلاوت می نمود، پس محقق
به سجده می رفت و علامه فرصت به در کرده و به در می رفت.

زیارت حسین علیه السلام

گویند: علامه [حلّی] را پس از رحلت او، در خواب دیدند. از او سؤال کردند که پس از مردن با
شما چگونه معامله نمودند؟ در جواب فرمود که: «لَولا الاَلَفین و زیارَه الحُسَین لَهَلَکَتنی الفَتاوی»
یعنی اگر کتاب اَلفین [نمی بود] و زیارت حسین نمی شد، هر آینه فتاوای من، مرا هلاک
می نمودند.

شرحی که سلطان نوشت

آقا حسین بن جمال الدین محمد خوانساری [که] علمای اعلام، آن والا مقام را تعبیر به استاد الکُلّ
فِی الکُلّ می نمایند در علم و حکمت وحید عصر خود بود. سلطان آن زمان از او خواهش نمود که
کتابی تألیف نماید و مخارج او را متکفل شد. پس آقا حسین شروع نمود که شرحی بر دروس
بنویسد… دو ورق دروس را به قدر هجده هزار بیت شرح نوشت، که در این وقت سلطان از دار
دنیا رحلت نمود. آقا حسین نوشتن آن شرح را ترک نمود. از سبب آن سؤال کردند. جواب گفت:
این شرح را سلطان می نوشت نه من.

یک منازعه یک قضاوت

گویند که: روزی خواستند زین بر پشت اسبْ سیدمرتضی بگذارند. شیخ مفید فرمود که: من
دیدم سگ بر روی زین بول کرده است. سید فرمود: اعتباری به این [سخن] نیست. زیرا قول یک
نفر در نجاست قبول نمی شود. چون منازعه به طول انجامید، عریضه نوشتند و بر بالای ضریح
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گذاشتند. صبح دیدند که بر پشت رقعه نوشته است: «الحق مع ولدی و
الشّیخُ مُعتَمدی» و در بعضی از کتب معتبره به نظر رسید که شیخ در عالم رؤیا دید که حضرت
فرمودند: «یا شیخی و معتمدی! الحق مع ولدی».

وظیفه ای برای دانسته ها

محمدبن حسین خوانساری ملقب به جمال الدین و معروف به آقا جمال است.

… هر سال چهار هزار تومان از خزانه شاهی به او می دادند که متوجه مرافعات باشد و قضاء
حوایج مردم کند. وقتی یکی از اعیان دولت سلطان در مجلس حضور داشت، شخصی از آقا
جمال مسأله ای پرسید. گفت: نمی