پاورپوینت کامل حکایاتی از زندگی علم ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حکایاتی از زندگی علم ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکایاتی از زندگی علم ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل حکایاتی از زندگی علم ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۱

شهید ثانی و تلاش برای معاش

شهید ثانی (زین العابدین بن علی بن احمد) از علمای بزرگ شیعه می باشد که در علم و فضل و
زهد و عبادت و ورع و در جمیع کمالات اشهر است، دو هزار کتاب از او به جا مانده که دویست
مجلد از آن ها به خط خودش بود.

شب ها او حماری برمی داشت و بیرون می رفت و هیزم نقل می کرد برای مخارج عیال
خویش و نماز صبح را در مسجد می گذاشت و مشغول می گردید به تدریس و بحث، مانند دریای
بی پایان و غالب اوقات خائف و ترسان و از منافقان و دشمنان پنهان بود.

رؤیای صادقانه

شیخ بهائی نقل کرده که خبر داد مرا والدم که روزی وارد شدم بر شیخ خود، شهید ثانی، و او را
متفکر دیدم، سبب تفکر پرسیدم فرمود: ای برادر! من گمان می کنم که من ثانیِ شهیدَین باشم،
زیرا که دیشب در خواب دیدم که سیدمرتضی علم الهدی مهمانی کرده و جمع کرده در آن مجلس
امامیه را، پس من چون وارد شدم سید برخواست و ترحیب گفت مرا، پس با من فرمود که ای فلان
بنشین پهلوی شهید اول، پس من در جنب او نشستم و چون به جای خود مستقر شدم بیدار
گردیدم و این خواب من دلالت دارد که من تالی او باشم در شهادت.

مکان شهادت

آورده اند که چون شهید ثانی در سفر اول به استانبول رفت، به مکانی رسید که رنگش تغییر کرد،
سبب تغییر حال از او می پرسیدند فرمود که کشته می شود در این مکان شخص بزرگی یا عظیم
الشأنی و اتفاقا چون مأخوذ شد در همان مکان او را به قتل رسانیدند.

شکست نفس

روزی مولانا عبدالله بن حسین تستری (شوشتری) که از فقهاء و محدثین بزرگ دوره صفوی بود
به زیارت شیخ بهائی آمد و مدت یک ساعت نزد شیخ بود تا آنکه مؤذن اذن گفت. شیخ به مولانا
(عبدالله بن حسین) گفت که همین جا نماز بخوانید تا ما هم به شما اقتدا کنیم و به فیض جماعت
برسیم، مولانا تأملی کرد و قبول نکرد که نماز را در منزل شیخ بخواند، بلکه برخاست به س