پاورپوینت کامل در محضرِ دوست ۱۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در محضرِ دوست ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در محضرِ دوست ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل در محضرِ دوست ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۱

الله یکی است

گفتن و دانستن که «الله یکی است» چه سود؟ چون تو در پیشِ هزار صنم سجود می کنی. علم
بی عمل، وبال است و قول بی فعل، نکال است.

اگر می خواهی که توحیدِ تو مستجاب شود، قبله دلْ یکتا کن و از غیر ما تبرّا کن تا فعل تو
مُصدِّق قول تو شود.

مریدْ مجاهده نو آغاز نهد و به دفع و قطع علایق مشغول شود و در جدّ و تمشیت هیچ تأخیر و
تقصیر روا ندارد. تا به مدد عنایت و حُسنِ کفایت غیبت همه آرزوها از فرو ریزد و التفات به ما
سِوَی اللّه از او بیفتد و دل او مجرَّد و یکتا گردد و مدح و ذمّ و ردّ و قبول خلق به نزد او یکسان شود.

مناجات

خداوندا! عزیزانی را که روی در این راه دارند مدد فرست تا به منتهای این دولت برسند و شرّ
اِخْوانُ الشّیاطین از روزگار ایشان دور دارد. وکیل ایشان در همه کاری و همه حالی تویی ـ و نعم
الوکیل ـ وکیلِ ایشان در دفع تفرقه بی خبران هم تو باش.

غایب قُرب

چون شمعی در خانه ای آری که پر از باد است، نور شمع در همه خانه منتشر شود بی آن که باد را
بیرون باید شد. بدانستیم که نور را در میان باد مکانی دیگر است لطیف تر از مکان باد و هرگز باد
در آن مکان نتواند رفت به سبب کثافت نسبی؛ و نه در مکانِ باد تواند آمد به سبب لطافت بر تقدیر
خلوِّ مکانِ باد. و لیکن از غایت قربْ این دو مکان را از یکدیگر تمیز نتوان کرد و باز نتوان
شناختن، چه به براهین عقلی و مکاشفاتِ قلبی و مشاهداتِ سرّی و معاینات روحی روشن است.

آری جانا تا کی گِردِ عالم پویی، و از زیر و بالا سخن گویی؟ خلاصه وجود تویی، و چشمه
شهود تویی، در خود بنگر ـ «وَ فی أنْفُسِکُم أَفَلا تُبصِرُونَ» ـ هر چه در کلّ عالم اثبات کردی در خود
عیان ببین، که فتوح و دولتِ تو این جا است. به وفای مسلمانی بر تو که این فصل را مسلمان وار بِنیُوش، و
حُلّه حرمت و حضور درپوش، تا بدانی، بلکه ببینی که آن که ناگذرانِ توست در میان دل و جان توست.

فریاد از نزدیکی

با همه بی همه، بی همه با همه. از همه دور، به همه نزدیک. ای در میان دل و جان و از دل و جان
پنهان! و ای نور دیدگان و دیده از تو بی نشان! ای حاصل دل و دل از تو بی حاصل! ای نزدیک نه
متصل و دور نه منفصل! همه جایْ هستی و نمی دانم که کجا جویم؟ هر چه هست، نشانِ توست و
نمی دانم که از کجا نشانت جویم؟ فریاد از نزدیکی تو و دوری بنده، فریاد فریاد از حاضری تو و
غائبی بنده، فریاد فریاد از جمال بِه کمال تو و نابینایی بنده، فریاد فریاد که هزار جانم فدای تو باد، فریاد!

کبریای تو

بارگاهِ عشق