پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; اندر شرایط و آدابِ سلوک ۲۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; اندر شرایط و آدابِ سلوک ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; اندر شرایط و آدابِ سلوک ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; اندر شرایط و آدابِ سلوک ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۷

شرایط سلوک

در شرایط سلوک چند شرط یاد کرده شود:

اول آن که بر تَطرُّق شبهات و تَتبُّع شهوات در سرّ و علانیه از قانون اسلام در جاده شریعت
منحرف نشود و در توجه به حضرت ربوبیت چنان مستقیم باشد که به هیچ وجه به غیر او ملتفت
نشود.

دوم آن که پیوسته با وضو و با طهارت باشد تا به کرامت محبت مخصوص گردد.

سوم آن که خلوت اختیار کند و از جمیع شواغلْ عزلت جسته در خانه تاریک به ریاضت
مشغول گردد، جهت آن که چون طرق حواس ظاهر بر خود ببندد، طرق حواس باطن بر او گشاده
گردد.

چهارم آن که پیوسته ساکت باشد الاّ از ذکر حق تعالی، چه هرگاه زبان گوید، دل ساکت باشد و
چون زبان ساکت گردد دل ناطق شود.

پنجم آن که از مأکول و ملبوس که در آن شبهه باشد هم چو طعام اهل ظلم و فسق اجتناب
نماید.

ششم آن که در اکل و شرب اعتدال نگهدارد.

هفتم آن که دوام ذکر با حضور دل به حیثیتی که جملگی اعضاء بدن به آن مشغول شود و
مستغرق بود، و اَفضل آن، ذکر لا إِله الا اللّه است.

هشتم نفی خواطر و این دشوارترین چیزها است بر سالک.

نهم ربط قلب به شیخ جهت آن که شیخ رفیق اوست.

دهم، تخلیه و تذکیه به واسطه تخلق به اخلاق حمیده و انخلاع از صفات ذمیمه.

یازدهم رعایت آداب سلوک.

دوازدهم تتبع مقامات، و مقامْ به اصطلاح متصوفه عبارت است از مرتبه که سالک بدان رسد و
محل استقامت او گردد و زوال نپذیرد بلکه وجود سالک محل تصرف او بود.

سیزدهم تلقی احوال حال به اصطلاح ایشان عبارت است از واردات غیبی که از عالم علوی
گاه گاه به دل سالک فرود آید و در آمد و شد باشد تا آن وقت به کمند جذبه الهی از مقام أدنی به
أعلی رسد.

آداب سالک

در آداب سالک ادب اول آن است که تا تواند با حق تعالی در سؤال رحمت و مغفرت و عدم
تعذیب و معصیت خطاب به امر و نهی اقدام ننماید.

دوم آن که اگر بر سرّی از أسرار ربوبیّت وقوف یابد و محل امانت و مستودع اسرار شود
افشای آن به هیچ وجه جایز نشمرد، و إلا از مرتبه قرب دور افتد.

سوم آن است که هم چنان که حق تعالی را پیوسته بر جمیع احوال خود ظاهر و باطن واقف و
مطلع بیند، رسول صلی الله علیه و آله را نیز بر ظاهر و باطن خود مطلع و حاضر داند و از مخالفت او سرا و اعلانا
شرم دارد و هیچ دقیقه از آداب صحبت او فرو نگزارد.

چهارم آن که در خواطر خود مجال ندهد که هیچ آفریده را آن کمال منزلت و عُلّوِ مرتبتی که او
را بود ممکن باشد، و هیچ سالک به حضرت عزّت بی دلالت او راه تواند یافت، و هیچ دلی را قوت
تکمیل و ارشاد او تواند بود.

پنجم آن که در متابعت سنّت او غایت جهد مبذول دارد و اهمال در آن جایز نشمرد و به یقین
بداند که درجه محبوبی نتواند یافت، الا به مراعات سنن او و طاعت او را به حکم، أطیعوا اللّه و
اَطیعوُا الرَّسول، به اطاعت حق مقرون داند.

ششم آن که هر که به او نسبت دارد به صورت یا معنی هم چو سادات و علما و مشایخ که ورثه
علم اویند همه را از برای محبّت او دوست دارد و تعظیم و احترام ایشان واجب داند و رعایت این
چهار ادب به نسبت با حضرت رسالت است.

هفتم آن که حدّ مرتبه خود نگاه دارد و در چیزی که نه مقام او بود و نه حال او سخن نگوید چه
شاید که در آن مضرتی باشد.

شفاعتِ شیخ

وقتی یکی از مشایخ پیش والی زمان قبولی داشت و گاه گاه بعضی از ارباب حاجات به جهت
قضای حوایج به جاه او توسل جستندی و او به واسطه آن پیش والی تردد کردی تا تردد او بسیار
شد و والی ملول گشت. روزی به شفاعت یکی پیش او رفت. او مسموع نداشت چون بازگشت
در راه صاحب حاجتی دیگر پیش آمد و او را به شفاعت بازگردانید. چون پیش والی آمد و آن
قضیه رفع کرد والی در خشم رفت و گفت: چند نوبت آمدی و شفاعت تو مقبول نیفتاد. چرا
آبروی خود را می ریزی؟ شیخ گفت: به این آبرو زراعتی یا آسیابی نخواهم ساخت، من آن چه کار
خود است می کنم تو اگر خواهی قبول کن و اگر نخواهی مکن، این سخن در والی کارگر آمد و از
گفتار خود پشیمان شد و عذر خواست و تمامت حاجات او را قضا کرد.

توبه

بدان که اساس جمله مقامات سالک و اصل همه منازلات و معاملات قلبی و قالبی او توبه است و
معنی توبه شرعا رجوع است از معصیت به طاعت.

ارکانِ توبه

اما ارکان پنج گانه که بنای توبه بر آن اس