پاورپوینت کامل گوهر اخلاص ; اندر فواید و آفات عُزلت از خلق ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گوهر اخلاص ; اندر فواید و آفات عُزلت از خلق ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوهر اخلاص ; اندر فواید و آفات عُزلت از خلق ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گوهر اخلاص ; اندر فواید و آفات عُزلت از خلق ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
>
سلامتی نفس
در تورات است که چون آدمی قناعت کرد، بی نیاز شد و از خلق عزلت گرفت، سلامت یافت و
شهوت را زیر پای آورد، آزاد شد، و از حسد کردن دست بداشت، مروّتِ وی ظاهر گشت؛ و
روزی چند اندک صبر کرد، برخورداریِ جاودان یافت.
فواید عزلت
بدان که در عُزلت شش فایده است:
۱. فراغت ذکر و فکرت، که بزرگ ترین عباداتْ ذکر و فکرت است در عجایبِ صُنعِ حق تعالی و
در ملکوت آسمان و زمین و شناختن اسرارِ ایزد تعالی در دنیا و آخرت، بلکه بزرگ ترینِ آن است
که همگیِ خود نیز به ذکرِ حق تعالی دهد تا از هر چه به جز وی است بی خبر شود و از خود نیز
بی خبر ماند و به جز خدای تعالی هیچ چیز نماند؛ و این جز به خلوت کردن و عزلت گرفتن راست
نیاید، که هرکه جز حق تعالی است همه شاغل است از حق تعالی، خاصّه کسی را که آن قوّت ندارد
که در میانِ خلقِ با حق بُود و بی خلق بُود چون انبیاء علیه السلام و از این بود که رسول اللّه صلی الله علیه و آله در ابتدای کار
خویش عزلت گرفتن و با کوهِ حرا شد و از خلق ببُرید تا آنگاه که نور نبوّت قوّت گرفت و بدان
درجه رسید که بر تنْ با خلق بود و به دلْ با حق. و مردمان پنداشتند که وی را با هر کسی دوستی
است. و نه عجب اگر اولیا نیز به این درجه رسند که سهلِ تستری رحمه الله می گوید: «سی سال است تا
من با حق تعالی سخن می گویم و مردمان می پندارند که من با خلق می گویم» و این محال نیست که
کس باشد که وی را عشقِ مخلوقی چنان بگیرد که در میانِ مردمان باشد و سخنِ کس نشنود و
مردمان را نبیند از مشغولی. و لیکن هر کسی را بدین غرّه نباید شد، که بیشتر آن باشند که در میانِ
خلق از سر کار بیفتند.
همنشینی با حق
یکی عارفی را گفت: صبوری در تنهایی؟! گفت: من تنها نیستم که همنشین حقّم، چون خواهم که
با وی راز گویم، نماز کنم و چون خواهم که با من راز گوید، قرآن خوانم». و یکی را پرسیدند: این
قوم از خلوات چه فایده برگرفته اند؟ گفت: اُنس به خدای تعالی.
کسی به نزدیک اویس قرنی شد، اویس گفت: به چه آمدی؟ گفت: آمدم تا از تو بیاسایم. اویس
گفت: هرگز ندانستم که کسی باشد که خدای تعالی را بداند و بشناسد و به دیگری بیاساید. و
فضیل گفت: چون تاریکیِ شب درآید، شادی به دل من درآید، گویم: تا روز در خلوت بنشینم با
خدای تعالی، و چون روشناییِ روز پدید آید، اندوه در دل من پیدا شود، گویم که اکنون مردمان
مرا از وی مشغول کنند.
دوری از معاصی
آنکه به سبب عُزلتْ از بسیاری معصیت ها بِرَهَد، و چند معصیت است در مُخالِطَت که از آن هر
کسی نَرهد:
الف ـ غیبت کردن یا شنیدن، و آن هلاکِ دین است.
ب ـ امر به معروف و نهی از منکر، که اگر خاموش باشد یا فاسق و یا عاصی گردد و اگر انکار کند
در بسیاری خصومت و وحشت افتد.
ج ـ ریا و نفاق، که در مخالطتْ آن لازم آید که اگر با خلق مدارا نکند وی را برنجانند، و اگر مدارا
کند زود به ریا افتد که جدا کردن مداهنت و ریا از مدارا سخت دشوار است و اگر با دو دشمن
سخن گوید و با هر یکی موافقت کند دوروی باشد، و اگر نکند از دشمنی ایشان خلاص نیابد؛ و
کمترین آن باشد که هرکه را بیند می گوید که «همیشه آرزومندم» و غالبْ آن بود که دروغ است،
اگر به مثلِ آن نگوید مستوحش شوند و اگر تو نیز گویی نفاق و دروغ باشد؛ و کمترین آن بود که از
هر کسی همی پرسد که تو چگونه ای و قومت چگونه اند؟ و به باطن از اندوه ایشان ـ تا چگونه اند
ـ فارغ باشد، و این محض نفاق باشد.
و چون عیسی علیه السلام را گفتندی: چگونه ای؟ گفتی: آنچه سودِ من در آن است به دست من نیست
و آنچه زیانِ من در آن است بر دفع آن قادر نیستم و من گروِ کارِ خویشم و کارِ من به دستِ دیگری
است، پس هیچ درویشی از من درویش تر و بیچاره تر نیست.
چگونه ای؟
و چون بزرگی را گفتندی: چگونه ای؟ گفتی: ضعیف و گنهکار و اجل در قفا، روزیِ خود
می خورم و رحمتْ چشم می دارم.
و ابو دردا را گفتندی: چگونه ای؟ گفتی: خیر است اگر از دوزخ ایمن شوم.
و اویس قرنی را گفتندی: چگونه ای؟ گفتی: چگونه باشد کسی که بامداد برخیزد و نداند که
شبانگاه خواهد زیست یا نه؟
و مالک دینار را گفتند: چگونه ای؟ گفت: چگونه باشد کسی که عمرش می کاهد و گناهش
می افزاید؟
و حکیمی را گفتند: چگونه ای؟ گفت: روزیِ خدای تعالی می خورم و فرمان دشمن وی
ـ ابلیس ـ می برم.
و نکته بینی را گفتندی: چگونه ای؟ گفت: چگونه باشد کسی که هر روز یک منزل به آخرت
نزدیک می شود؟
و ظریفی را گفتند: چگونه ای؟ گفت: در آرزوی آنم که یک روز به عافیت باشم. گفتند: نه به
عافیتی؟ گفت: عافیتْ روزی باشد که بر من معصیتی نرود.
و یکی را در وقتِ مرگ پرسیدند: چگونه ای؟ گفت: چگونه باشد حال کسی که به سفری دراز
می شود بی زاد، و به گوری تاریک می شود بی مونس، و به پادشاهی عادل می شود بی حجّت.
کسی را گفتندی: چگونه ای؟ گفت: چگونه باشد حال کسی که لابد است که بمیرد و وی را
برانگیزند و حساب خواهند.
حکایت
ابن سیرین یکی را گفت: چگونه ای؟ گفت: چگونه بود کسی که پانصد درم وام دارد، عیال وار
است و هیچ چیز ندارد. ابن سیرین به خانه شد و هزار درم بیاورد و به وی داد و گفت: پانصد درم
به وامخواه ده و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 