پاورپوینت کامل اخلاق حکومتی ; اخلاق کارگزاران از منظر امام خمینی رحمه الله ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اخلاق حکومتی ; اخلاق کارگزاران از منظر امام خمینی رحمه الله ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اخلاق حکومتی ; اخلاق کارگزاران از منظر امام خمینی رحمه الله ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اخلاق حکومتی ; اخلاق کارگزاران از منظر امام خمینی رحمه الله ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
>
۶۲
دانایان حقوق و سیاست به خوبی به این مورد پرداخته اند که دولت ـ کشور دارای سه عنصر
اساسی است. هر کشوری دارای گروه انسانی، سرزمین و قدرت سیاسی است. در این میان، از
جهت قواعد حقوقی و اخلاقی، قدرت سیاسی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. از طرف
دیگر قدرت، نیروی سرکشی است که اگر رها شود طغیان می کند و صاحبش را به فساد می کشاند
و جهان راتباه می سازد و کار به جایی می رسد که شخص در خود، احساس خدایی می کند و
سخن فرعون سر می دهد که:
یَا قَوْمِ ألَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الاْءنَهاره تَجْرِی مِنْ تَحْتِی أفَلاَ تُبْصِرُونَ.
و فرعون در میان قومش (بر علیه موسی به تبلیغات پرداخت و) آواز بلند کرد که ای مردم آیا
کشور با عظمت مصر از من نیست؟ و این نهرها از زیر قصر من جاری نیست؟ آیا عزت و جلال
مرا در عالم به چشم مشاهده نمی کنید؟!
و سپس احساس خدایی خود را بدون پرده و آشکارا بیان می کند:
یَا أیُّهَا الْمَلاَُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ اِلهِ غَیْری.
و فرعون باز به دعوی باطل خویش ادامه داده و با بزرگان قوم خود چنین گفت که من هیچ
کس را غیر خودم خدای شما نمی دانم و در نهایت، برای پرستش غیر خود ضمانت اجرای
حقوقی مقرر می دارد:
لَئِنِ اتَّخَذْتَ اِلها غَیْرِی لاَءجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونیِنَ.
باز فرعون (که از جواب عاجز ماند به تهدید پرداخت و) گفت اگر غیر من خدایی را بپرستی
البته تو را به زندان خواهم کشید.
امام خمینی رحمه الله به خوبی این حقیقت را یافته و با تمثیلی به نقل از مرحوم مدرس و از زبان
حکیم فرزانه، شیخ الرئیس، می گوید: من از گاو می ترسم؟ برای آنکه شاخ دارد و عقل ندارد.
اکنون باید دید راه چاره چیست؟ از جهت اخلاقی، یک راه این است که از قدرت باید
چشم پوشید و تا آنجا که ممکن است از دیو قدرت فاصله گرفت و در نتیجه، خط قرمزی میان
حکومت و اخلاق کشید. این روش آشکارا با آموزه های اسلامی ناسازگار است؛ زیرا بسیاری از
نهادهای دینی که رنگ وبوی اخلاقی دارد دارای بُعد سیاسی و حقوقی است. راه دیگر آن است
که با پذیرش قدرت، به مهار آن پرداخت.
آنچه از دیدگاه امام خمینی رحمه الله به دست می آید، روش دوم است، امام راه نجات را در
چشم پوشی از زمام داری نمی بیند، بلکه تلاش می کند تا با بیان ماهیت قدرت و ذکر عوارض
آن و با تربیت اخلاقی، عقل را بر مرکب قدرت سوار کند و افسار آن را به دست گیرد. البته
منظور از «عقل»، قدرت توجیه گری و خدعه و نیرنگ بازی نیست،که تاریخ از این روش،
خاطرات تلخیدارد، بلکه مراد آن عقلی است که «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ» پروردگار با آن پرستش
می شود.
۱. خاستگاه قدرت طلبی در اندیشه امام خمینی رحمه الله
قدرت خواهی ریشه در فطرت کمال جوی انسان دارد؛ «انسان به حسب فطرت اصلی و جِبِلَّتْ
ذاتی، عاشق کمالِ تامِ مطلق است و شطر قلبش متوجه به جمیل علی الاطلاق و کامل من
جمیع الوجوه است.» از طرف دیگر، وی از نقص و عجز تنفر دارد و از هر آنچه موجب نقص
است گریزان است.» یکی از جلوه های این دو امر فطری، قدرت جویی است. لذا انسان در درون
خود، قدرت را دوست دارد و از عجز روی گردان است. اگر فردی در تطبیق دچار اشتباه شود و
تصور کند که خود باید قدرت به دست آورد و بر دیگران اعمال کند به وادی خطرناکی کشیده
می شود؛ زیرا «هر چه انسان از ملک و ملکوت دارا شود و هر چه کمالات نفسانی یا کنوز دنیایی یا
سلطنت و ریاست پیدا کند، اشتیاقش روزافزون گردد! به طوری که آنان که «کمال را در سلطنت و
نفوذ قدرت و بسط ملک دانسته اند و اشتیاق به آن پیدا کرده اند، اگر چنانچه سلطنت یک مملکت
را دارا شوند متوجه مملکت دیگر شوند و اگر آن مملکت را تحت نفوذ و سلطه در آورند به بالاتر
از آن متوجه شوند و اگر یک قطری را بگیرند به اقطار دیگر مایل گردند؛ بلکه آتش اشتیاق آنها
روز افزون گردد و اگر تمام روی زمین را تحت سلطنت بیاورند و احتمال دهند در کرات دیگر
بساط سلطنتی هست، قلب آنها متوجه شود که ای کاش ممکن بود پرواز به سوی آن عوالم کنیم و
آنها را تحت سلطنت در آوریم».
۲. تربیت اخلاقی راه نجات از قدرت طلبی
امام این قدرت طلبی را مذموم می شمارد و راه نجات را تربیت اخلاقی صحیح می داند؛ زیرا
«هیچ چیز انسان را سیر نمی کند؛ مگر این که تربیت بشود. [و با آن تربیت به کمال مطلق برسد] اگر
رسید این طمانینه برایش حاصل می شود. اطمینان قلوب، به رسیدن به خدا است ؛ به غیر او هیچ
آرام نیست قلوب».
از این رو ایشان، زمامداران را تشویق به ریشه کن کردن قدرت خواهی می کند. از طرف دیگر،
با بیان ماهیت قدرت سیاسی که لازمه حکومت است، تلاش می کند که آن را به عنوان ابزاری در
خدمت خدا و خلق به کار گیرد.
۳. تواضع در اوج قدرت
اولین رهنمود امام این است که با تحصیل قدرت، باید تواضع پیشه کرد در این راستا می فرماید:
«وقتی قدرت، دستتان آمد، بیشتر مواظب باشید که متواضع بشوید». این سخن، ریشه در
آموزه های مکتب علوی دارد. علی علیه السلام در نامه ای به مالک اشتر با دو بیان سلبی و ایجابی این نکته
را گوشزد می کند:
إیّاک و مساماه اللّه فی عظمته، والتشبّه به فی جبروته؛ فإنّ اللّه یذلّ کلّ جبّار، و یهین کلّ مختال»؛
بپرهیز که با بزرگی فروختن،خدا را هم نبرد خوانی و در کبریا و عظمت، خود را همانند او
دانی که خدا هر سرکشی را خوار می سازد و هر خودبینی را بی مقدار. در سخن دیگر، به لزوم
تواضع در برابر نیازمندان سفارش می کند:
و اجعل لذوی الحاجات منک قسما، تفرغ لهم فیه شخصک، و تجلس لهم مجلسا عامّا، فتواضع
فیه اللّه الذی خلقک.
و بخشی از وقت خود را خاص کسانی کن که به تو نیاز دارند؛ خود رابرای کار آنان فارغ دار و
در مجلس عمومی بنشین تا در آن خدایی را که تو را آفرید فروتنی کنی.
البته روشن است که تواضع با چاپلوسی متفاوت است؛ به تعبیر امام رحمه الله اگر «حبّ دنیا و جذبه
طلب شرف و جاه، انسان را به تواضع وا می دارد،این خلق تواضع نیست؛ این تملّق و چاپلوسی
است و از رذایل نفسانیه است».
۴. وظیفه انگاری حکومت
ماهیت زمامداری در اسلام، وظیفه ای الهی تلقّی می شود. حضرت امام در این باره می فرماید:
اساسا حکومت کردن و زمامداری در اسلام یک تکلیف و وظیفه الهی است که یک فرد، در
مقام حکومت و زمامداری، گذشته از وظایفی که بر همه مسلمین واجب است، یک سلسله
تکالیف سنگین دیگری نیز بر عهده او است که باید انجام دهد. حکومت و زمامداری در دست
فرد یا افراد، وسیله فخر و بزرگی بر دیگران نیست که از این مقام بخواهد به نفع خود، حقوق
ملتی را پای مال کند؛ هر فردی از افراد ملت حق دارد.
این نگاه به حکومت ممکن است این شبهه را به ذهن آورد که امکان سوء استفاده از قدرت
میسر است؛ زیرا چنین زمامداری، خود را مکلف و موظف در برابر خداوند می داند، نه
پاسخگوی مردم؛ در نتیجه او به نام انجام وظیفه، به حقوق مردم تعدّی می کند. برای جلوگیری
از این شبهه، امام خمینی در ادامه سخن فوق صریحا به عدم تنافی بین وظیفه الهی بودن
حکومت و ضرورت پاسخگویی زمامدارن در مقابل مردم اشاره می کند و می گوید: «هر فردی از
افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند».
این نگاه به قدرت سیاسی، به مردم شجاعت و توانایی برخورد با انحرافات می دهد؛ آنان
می توانند با حاکمان سوءاستفاده کننده از قدرت برخورد کنند چنانچه در جای دیگر
فرموده اند:
اگر یک فرد خیلی به نظر مردم مثلاً پایین، یک فردی که به نظر مردم خیلی اعلا رتبه هم هست،
اگر از او یک انحرافی دید، بیاید ـ اسلام گفته برو به او بگو: نکن ـ بایستد در مقابلش بگوید:
این کارت انحراف بود، نکن. می گویند: عمر گفت (در وقتی که خلیفه بود) که من اگر چنانچه
خلافی کردم، به من بگویید… یک عربی شمشیرش را کشید، گفت: ما با این مقابل تو می ایستیم
اگر تو بخواهی خلاف کنی ما با این شمشیر مقابلت می ایستیم.
۵. ماهیت حکومت
حکومت به خودی خود دارای ارزش نیست؛ زمامداری هنگامی ارزشمند می شود که در مسیر
اهداف الهی قرار گیرد. علی علیه السلام در سخنی پرارج می فرماید:
خدایا! تو می دانی که من حکومت و ملک و ریاست را نخواستم، بلکه قیام به حدود تو و
پاسداری از شرع و قرار دادن امور بر سر جای خود ورساندن حقوق به اهلش، پیروی روش
پیامبرت وارشاد گمراه به نور هدایت تو را خواهانم.
این بیانات نشان می دهد که حکمران متعهد است آثار دین را در جامعه زنده کند و دامنه
اصلاح را در شهرها بگستراند، تا بندگان ستمدیده خدا امنیت و آسایش یابند و احکام الهی از
تعطیلی و توقف بیرون آید.
امام خمینی رحمه الله با الهام از آموزه های علوی، این گونه می گوید: عهده دار شدن حکومت فی
حدّذاته شأن و مقامی نیست، بلکه وسیله اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره نفس حکومت و فرماندهی به ابن عباس فرمود: «این کفش
چقدر می ارزد؟» گفت: هیچ. فرمود: «فرماندهی بر شما نزد من از این هم کم ارزش تر است»، مگر
این که به وسیله فرماندهی و حکومت بر شما بتوانم حق (یعنی قانون و نظام اسلام) را برقرار
سازم و باطل (یعنی قانون و نظامات ناروا و ظالمانه) را از میان بردارم»! مصداق مهم انجام وظیفه
زمامداران، خدمت به خلق خدا است. امام در وصیت به فرزند خویش درباره قبول مقام
می گوید: «خدمت به خلق را برای آنکه خلق خدا هستند بنمای». و ملاک عدم پذیرش مقام را
چنین بیان فرموده اند: «اگر خدای نخواسته برای هواهای نفسانی و ارضای شهوات است، از آن
اجتناب کن که مقامات دنیوی ارزش آن را ندارد که خود را در آنها تباه کنی».
۶. خدمت به مردم
امام خمینی زمامداران را تشویق به خدمت به مردم، مخصوصا قشر محروم می کند. نکته بارز این
سفارش ها این
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 