پاورپوینت کامل برگ هایی از تذکره حزین ۳۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل برگ هایی از تذکره حزین ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برگ هایی از تذکره حزین ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل برگ هایی از تذکره حزین ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۶۴

اکنون سال هاست که چنان که سخن سرایی منسوخ و در نقابِ احتجاب است، سنجیدن و
فهمیدن آن سخت دشوار و نایاب است و لافِ مدعیان اکثر از روی گزاف.

و بر اَذکِیای کِرام مخفی نیست، چنانکه هیچ کس به مجرّدِ دانستن و افاده چند مسأله نحو،
نحوی نشود و به گفتن دو سه مسأله هندسه، مهندس نگردد، همچنین از کسی که در مدت
عمر، سه چهار بیت یا صد و دو ـ صد بیت سر زده باشد، هر چند شایسته بود، شاعر نشود و در
سلکِ این صنف معدود نگردد.

و پوشیده نماند که نگارش این صفحه هنگامی از خامه سر زد که حواس آشفته تر از
اوراق خزانی و هوش پریده تر از رنگِ گل زمستانی بود، خواست که به بهانه فسانه خاطر را به
مشغله دارد تا از گرانباریِ اَلَم، روی در سبکی دارد.

و به دوستان کِرام، ملتمِس است که هر گاه به نظر إِشفاق و إِعطاف در نگرند، به دعای
مغفرت یاد آرند.

شیخ زاهد گیلانی

عَمِّ عالی مقدار این خاکسار است. مظهرِ شوارقِ انوار و مؤیَّد به تأییدات کردگار و از نوادر
روزگار بُوَد. جامع علوم دینیه و معارف یقینیه و حاوی کمالات صوریه و معنویه، تلمیذِ والدِ
بزرگوار خود است. متوطنِ بلده طیّبه لاهیجان و مرجع افاضل گیلان. صیتِ فضایل و
مناقبش به اَعالی و اَدانی و اطراف و اکناف رسیده، و فیض سرمدی و گُلِ خُلقِ محمدی از
ریاض طبع فیّاضش دمیده، فضائل حقیقیه نفسانیه را با محاسن ظاهریه جمع داشت.

حسن تقریر و تحریرش دلپذیر و در شعر و انشا و لُغَز و مُعَمّا بی نظیر و جمیع خطوط را به
غایت خوش و دلکش می نگاشت.

فقیر در سن ده سالگی که در خدمت والد مرحوم از اصفهان به لاهیجان رسیده، قریب به
یک سال توقف رو داده، شرفِ حضورِ آن عم بزرگوار در یافته، به اشاره والدِ علامه (قدس اللّه
روحه) خلاصه الحساب را از خدمت ایشان استفاده نمود.

قصائدِ غَرّا در مدح آل عبا و مراثیِ نیکو در تعزیت سید الشهداء و اشعار و معمَّیاتِ
ستوده، از مآثرِ طبع وقّادایشان در صفحه روزگار باقی است.

در سال یک هزار و یک صد و نوزده هجری به عالم بقاء انتقال فرمود و در لاهیجان
مدفون گردید.

از اشعار بلاغتْ آثار آن عالی مقدار چند بیتی که اکنون به یاد است، ایراد می نماید:

شبی برخیز و بر رویت درِ صد مدعا بگشا! چو بال جبرئیل، از یکدگر دست دعا بگشا!
با چراغ مه و خورشید چه کار است مرا؟ نفسِ سوخته شمعِ شبِ تار است مرا
اشکی که از دل تو نشوید غبار من خاکش به سر، اگر چه جگرْ گوشه دل است

شوکت بخارایی

خالِ رخسارِ دیار خویش و در زمره یاران سعادتْ کیش بود.

بدایتِ احوالش را خود تقریر می نمود که «پدری داشتم صرّاف، مرا به دبستان فرستاد.
خط و سوادی آموختم. چون سنِّ رشد و تکلیف رسید، پدر رحلت نمود، ناچار بر سر بازار
به شغل پدر نشسته، وجهِ معاشی حاصل می شد.

چون طبع موزون بود و کلام میرزا صایبا در آن دیار رواج یافته، با انس آن اشعار ذوقی حاصل
می شد و مصرعی چند ناهنجار گفته، بر اقرانِ خویش می خواندم. تارک تخلص خود (ساخته بود).

روزی دو سوارِ اُزبک، نزدیکِ مکان من به همدیگر رسیده، به سخن گفتن ایستادند و
اسبان پای بر بساط من نهاده، از هم پاشیده، مرا در نکوهش آنان سخنی از زبان بر آمد، به
ضرب تازیانه و ستم آنچه خواستند، کردند. مرا دل شورید و همان دَم بی راحله و زاد از بخارا
بر آمده، روی به خراسان نهادم.»

مجملاً، چون وارد هرات گردید، میرزا سعد الدین محمد راقم (وزیر خراسان) که از
مستعدان و عالی همتان جهان بود، به حالش اطلاع یافته، نوازش و یاری نمود، گاهی به
مجلس خود او را بار می داد. چون انجمن شعرا بود، موزونی طبع او ظاهر شد، بیشتر مورد
الطاف گشته، سال ها در مشهد مقدس با آن وزیر صافی ضمیر می بود و روز به روز از فیض
تربیت، شعرش رتبه لطافت و سلامت یافته، بر سنجیدگی و کمالش می افزود و چون به غایتْ
نازکدل و وارستهْ طبیعت بود، از الفتِ اهل دل ملالت نموده، نمدی خراسانی ساترِ تن
ساخته، سر و پای برهنه از خراسان عزم عراق کرده، به اصفهان رسیده، در مقابری که منسوب
به مزار شیخ بزرگوار علی بن سهیل بن ازهر اصفهانی (قَدَّسَ اللّه ُ رُوحَهُ الْعَزیز) در خارج
حصار آن شهر است، مکانی مأنوس اختیار کرده، مأوای خود ساخت.

چندی به صحبت نیکان و افاضلِ آن دیار و الفتِ با بعض شُعَرا رغبت می نمود و اکثر اوقات را به
عزلت در آن مقام به سر می برد و رفته رفته به ریاضت و انزوا فزوده، ترک معاشرت با خلق نمود و
بسیار کم تکلم کردی و در دو سه روز، یک بار به لبِ نانی اکتفا و افطار نمودی، نِحافت بدن و گدازش
تن از حد درگذشته بود و همان نمد که در خراسان پوشیده، چنان دریافت شد که در مدت سی و چهار
سال تبدیل نیافته، بعد از رحلت از تن او برآورده و کفن پوشاندند.

و فقیر در کودکی، روزی او را دید که وارد مجلسِ والدِ مرحوم گردید و آن والامقام او را
احترام نموده، در پهلوی خود جای داد. مرا از کسوت و حالت او تعجب آمد و از یکی از
محرمان پرسیدم، او گفت: «شوکتا است»

و مکرر این فقیر از آن عارف ربانی (شیخ خلیل اللّه طالقانی) ذکر احوال او شنید که به
رأفت تمام یاد می نمود و روزی فرمود که «چون شوکتا به این شهر آمد، با ما انس گرفت و
بعض شکوک و شبهات که در خاطرش بود، آنها همه رفع شد.

دی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.