پاورپوینت کامل آیینه بر مزار ۱۹ اسلاید در PowerPoint
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیینه بر مزار ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیینه بر مزار ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیینه بر مزار ۱۹ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۳
محراب من؛ طاق ابروی یار
| هوای زلفِ تو آورْد در وجود، مرا | و گرنه میلِ پریشان شدن نبود مرا |
| ز شام زلف تو ره یافتم به صبحِ رُخت | ببین چگونه در آتش فکند دود مرا؟ |
| هنوز از سرِ من تیغ بر نمی دارد | هزار بار فلک گر چه آزمود مرا |
| مگر نبود متاعی به دستِ من جز من؟ | که دلرُبای من ـ آخر ـ ز من رُبود مرا |
| چو ذات پاک من از وصف ها بوَد برتر | به هیچ جا نتوان جز به من ستود مرا |
| قدم به راهِ تو از سر کنم، که داغ شود | چو سرْ قرار نخواهد دِل حسود مرا |
| دو طاقِ ابروی او تا ندیده ام، فانی! | نیامده است به محراب، سر فرود مرا |
فقط به خودت تکیه کن!
| ما اهل عزلتیم و به خلوت سرای ما | جز نقش پای ما نبوَد بوریای ما |
| تسبیح ما ز خاک شهیدان کربلاست | زیبد ز زخمِ تیغ به گردن ردای ما |
| تا کار ما ز فقر به دیوانگی کشید | نقشِ حصیر ما شده زنجیرِ پای ما |
| بالیده ایم بس که به خود در کنارِ دوست | نتوان گره گشاد ز بندِ قبای ما |
| در بزمِ روزگار چو جم دور ما گذشت | جز جامِ باده کس ننشیند به جای ما |
| فانی! همیشه بس که به خود تکیه کرده ایم | جز پای ما نبود به پیری عصای ما |
دل، کم از آهوی حَرَم نبوَد
| آگه از رازِ دیده نَم نبُوَد | محرِم سوز سینه دَم نبُوَد |
| بس که دنبال چشمِ یار دوید | دل کم از آهوی حَرَم نبُوَد |
| دل به فکر دهانِ او گم شد | جای عنقا به جز عدَم نبُود |
| رفتنِ کوی یار سربازی است | قطعِ این راه از قدم نبُود |
| آهوی چشمِ هر که بی شرم است | در حرَم نیز محترَم نبُوَد |
| به شکستن درست تر گردد | دلِ فانی چو جام جم نبُود |
گریه مردان، از سردرد نیست
| نالیدنِ مردانِ ره از درد نباشد | از درد کس ار ناله کند، مرد نباشد |
| آیینه به ما غم زدگان رو ننماید | تا در نظر دوست رُخَش زرد نباشد |
| چون سایه مرا از سفرِ عالِم بالا | جز میلِ زمینْ بوس ره آورد نباشد |
| ما سوخته مردیِ ابنای جهانیم | دلگرمیِ ما جز به دمِ سرد نباشد |
| در ششدرِ دنیا فتد ار مهره فانی | جز باختنش بُرد از این نرد نباشد |
متاع عاشق، داغ است
| می گریم و چشم تر ندارم | مخمورم و درد سر ندارم |
| بر داشته ام دل از جهان، لیک | از روی تو چشم بر ندارم |
| در عشق، به کس چه سان کنم عیب! | من نیز جز این هنر ندارم |
| داغ است متاع من، چو لاله | چون غنچه به کیسه زر ندارم |
| در گوشه باغ خاکساری | جز سایه ـ چو بید ـ بَر ندارم |
| از اهل صفا شدم چو فانی | جز آینه در نظر ندارم |
با پیر میکده بیعت کن
| ببند لب ز سخن گفتن و فراغت کن! | بپوش دیده ز دیدار، خوابِ راحت کن! |
| برای لقمه چرب، آبرو چو شمع مریز! | به نانِ سوخته داغ دل قناعت کن! |
| به رحل آینه بگذار مُصحفِ رخ خویش | چو صبح، سوره و الشمس را تلاوت کن! |
| چو طفلِ اشک اگر خواهش صفا داری | به آبِ آینه چشم ما طهارت کن! |
| چو شیخِ جام دعای قدح بخوان،همه عمر | مریدِ صوفیِ مینا شو و عبادت کن! |
| اگر چو صوفیِ مینا صفای دل خواهی | به پیر میکده ـ فانی! ـ تو نیز بیعت کن! |
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 