پاورپوینت کامل پرسه در تاریخ ۲۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پرسه در تاریخ ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرسه در تاریخ ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پرسه در تاریخ ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۵

از فراز تا فرود یحیی برمکی

چنان خواندم در اخبارِ خُلَفا که یکی از دبیران می گوید که «بوالوزیر دیوان صَدَقات و نَفَقات
به من داد، در روزگار هارون الرشید.

یک روز، پس از بر افتادن آلِ برمک، جریده کهن تر می باز نگریستم، در ورقی دیدم نبشته:
«به فرمان امیرالمؤمنین نزدیک امیرابوالفضل جعفر بن یحیَی الْبَرمکی (اَدامَ اللّه لامِعَه) بُرده
آمد از زر چندین و از فرش چندین و کسوت و طیب و اصنافِ نعمت چندین و ز جواهر
چندین و مبلغش سی بار هزار هزار درم.»

پس به ورقی دیگر رسیدم، نبشته بود که «اندرین روز اطلاق کردند، بهای بوریا و نفط ـ تا
تنِ جعفر بن یحیی برمکی را سوخته آید ـ به بازار، چهار درم و چهار دانگ و نیم.»

سُبْحانَ اللّهِ الَّذی لایَمُوتُ اَبَداً.

و من که بوالفضلم، کتاب بسیار فرو نگریسته ام، خاصه اخبار و در میانه این تاریخ، چنین
سخن ها از برای آن آرم تا خفتگان به دنیا و فریفته شدگان بیدار شوند و هر کس آن کند که
امروز و فردا او را سود دارد.

موسای شبان

چنان خواندم در اخبار موسی علیه السلام که بدان وقت که شبانی می کرد، یک شب گوسپندان را سوی
حَظیره می راند، وقت نماز بود و شبی تاریک و باران به نیرو آمدی؛ چون نزدیک حظیره
رسید، بره ای بگریخت.

موسی علیه السلام تنگْ دل شد و بر اثرِ وی بدوید، بر آن جمله که چون دریابد، چوبش بزند.

چون بگرفتش، دلش بر وی بسوخت و بر کنار نهاد وی را و دست بر سر وی فرود آورد و
گفت: «ای بیچاره درویش! در پسْ بیمی نَه و در پیش امیدی نَه؛ چرا گریختی و مادر را
یَله کردی؟»

هر چند که در ازل رفته بود که وی پیغمبری خواهد بود، بدین ترحُّم که بکرد، نبوّت بر
وی مستحکم تر شد.

بزرجمهر حکیم و کسر

چنان خواندم که چون بزرجمهرِ حکیم، از دین گبرَکان دست برداشت که دینَ با خلل بوده
است و دین عیسی پیغمبر صلوات اللّه علیه گرفت، برادران را وصیّت کرد که «در کتُب
خوانده ام که آخر الزّمان، پیغامبری خواهد آمد؛ نام او محمّد مصطفی ـ صلی اللّه علیه و آله ـ ،
اگر روزگار یابم، نخست کسی من باشم که بدو گروم و اگر نیابم، امیدوارم که حشر ما را با امّتِ
او کنند. شما فرزندان خود را همچنین وصیت کنید تا بهشت یابید»

این خبر به کسرا نوشیروان بردند.

کسرا به عاملِ خود نامه نبشت که «در ساعت، چون این نامه بخوانی، بزرجمهر را با
بندگران و غُل به درگاه فرست.»

عامل به فرمان، او را بفرستاد و خبر در پارس افتاد که باز داشته را فردا بخواهند بُرد.

چون بزرجمهر را به میدانِ کسرا رسانیدند، فرمود که «همچنان با بند و غُل پیشِ ما آرید!»

چون پیش آوردند، کسرا گفت: «ای بزرجمهر! چه مانْد از کرامات و مراتب، که آن را نَه از
حُسنِ رای ما بیافتی و به درجه وزارت رسیدی و تدبیرِ مُلکِ ما بر تو بود. از دینِ پدران
خویش چرا دست باز داشتی؟ و حکیمِ روزگاری، به مردمان چرا نمودی که این پادشاه و
لشکر و رعیت بر راهِ راست نیست؟ غَرضِ تو آن بود تا مُلک بر من بشورانی و خاص و عام را
بر من بیرون آری!

تو را به کُشتنی کُشَم که هیچ گناهکار را نکُشته اند، که تو را گناهی است بزرگ؛ و اِلاّ توبه
کنی و به دینِ اجداد و آبای خویش باز آیی تا عفو یابی که دریغ باشد چون تو حکیمی کُشتن و
دیگری چون تو نیست.»

گفت:«زندگانیِ مَلِک دراز باد! مرا مردمان، حکیم و دانا و خردمندِ روزگار گویند، پس
چون من از تاریکی به روشنایی آمدم، به تاریکی باز نروم که نادانِ بی خرد باشم.»

کسرا گفت: «بفرمایم تا گردنت بزنند!»

بزرجمهر گفت: «داوری

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.