پاورپوینت کامل زیربناهای تعلیم و تربیت ۳۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زیربناهای تعلیم و تربیت ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زیربناهای تعلیم و تربیت ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل زیربناهای تعلیم و تربیت ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۸۱

هدف از پرورش حواس

مقصود از پرورشِ حواس فقط به کار انداختن آن ها نیست بلکه باید یاد بگیریم به مددِ آن، چیز بفهمیم. به
عبارت دیگر باید درست حس کردن رابیاموزیم، چون ما فقط همان طور لمس می کنیم و می بینیم و می شنویم
که به ما یاد داده اند.

تجربه ها

نباید غیر از دنیا، کتابی و غیر از حوادث، معلمی داشته باشیم. طفلی که می خواند فکر نمی کند فقط
می خواند، چیزی فرا نمی گیرد، تنها لغات را می آموزد. کاری کنید که شاگردِ شما در تحولات طبیعت دقت کند
تا از آن طریق کنجکاوی اش برانگیخته شود. اما برای تحریک حسّ کنجکاوی او هرگز در ارضای آن عجله
نکنید. مسایل را در دسترس او قرار دهید. ولی بگذارید خودش آن را حل کند. نباید چیزی را به گفته ی ما قبول
کند بلکه باید خودش آن را دریابد. نباید علوم را بیاموزد بلکه باید آن را کشف کند. اگر در مُخیّله ی او نفوذ کلام
را جایگزین عقل سازید، دیگر تعقل نخواهد کرد و بعدها هر روز تابع عقیده ی تازه ای خواهد شد.

افکار صحیح

همواره در خاطر داشته باشید که روش تربیتی من این نیست که مطلب زیادی به طفل بیاموزم بلکه
می خواهم نگذارم غیر از افکار صحیح و روشن، چیزی در مغز او وارد شود. برای من اهمیت ندارد که چیز
نداند ولی می خواهم اشتباه نکند و اگر حقایقی را در مغز او جای می دهم، برای این است که نگذارم خطاهایی
واردِ آن شود، زیرا عقل و قوه ی قضاوت به تأنی شکل می گیرد، در صورتی که افکار غلط و عوامانه فوج فوج به
سرعت هجوم می آورد و باید طفل را از آن محفوظ نگاه داشت.

دریای عمیق

اگر شما فقط تحصیل علم را برای خودِ علم دوست بدارید، وارد دریایی می شوید عمیق، بدون کرانه، پر از
موانع و هرگز نخواهید توانست از آن دریایِ مخوف رهایی یابید. هر وقت آدمی را می بینم که چون عاشقِ
علوم است فریب زیبایی آن را می خورد و ازعلمی به علمِ دیگر می دود بدونِ این که بتواند متوقف شود، کودکی
را در نظر می آورم که در ساحلِ دریا صدف ها را جمع می کند. طفل در ابتدا جیب و دامان خود را پر می کند، ولی
چون مجذوب صدف هایِ دیگر می شود، جمع کرده هایش را دور می ریزد و صدف های جدید برمی چیند، این
عمل را آن قدر تکرار می کند تا وقتی که از کثرت انواع صدف خسته می شود و چون نمی داند دیگر چه چیز را
انتخاب کند، همه ی صدف ها را می ریزد و دستِ خالی برمی گردد.

فایده ی آنچه یاد گرفته می شود

باید کودک را عادت دهید که به فایده ی آنچه یاد می گیرد، پی ببرد؛ بدین طریق او را معتاد خواهید ساخت
که اختیار خود را کورکورانه به دستِ دیگران ندهد و حسّ ابتکار خود را زیاد کند.

فرض کنیم هنگامی که من و شاگردم حرکت آفتاب و طریقه ی جهات یابی را تحقیق می کنیم، ناگهان او
حرف های مرا قطع کند و بپرسد: همه ی اینها به چه درد می خورد؟ چه فرصت خوبی است تاخطابه ی مفصلی
برای او بیان کنم و چه خوب می توانم از موقع استفاده کنم و به بهانه ی جواب دادن به سؤالش هر چه دلم
می خواهد به او یاد بدهم… وقتی که همه ی این چیزها را گفتم تنها فایده ای که از این ورّاجی برای من حاصل
می شود این است که فضل فروشی خود را کاملاً نمودار ساخته ام ولی طفل از سخنان من نتیجه ای نگرفته است،
شاید خیلی دلش می خواهد که باز مثل اول از من بپرسد جهات یابی چه فایده ای دارد؟ اما جرأت نمی کند زیرا
می ترسد اوقاتم تلخ بشود. نفع خود را بیشتر در این می بیند که تظاهر کند که آنچه را مجبور بوده است گوش
بدهد، فهمیده است. این است طرزِ تعلیم و تربیتِ مفیدی که امروز متداول است.

پانزده سالگی

حالا [در پانزده سالگی] فرزند ما دیگر طفل نیست یعنی مرد شده و شخصیت پیدا کرده است. اکنون بیش از
پیش احتیاج به اشخاص و اشیاء را حس می کند.

نخست بدن و حواسش را پرورش دادیم، بعد فکر و قضاوتش را تربیت کردیم. بالاخره وادارش کردیم
اعضایش را به کمک قوایِ روحی و فکریِ خود به کار اندازد. ما او را یک فردِ فکور و فعال بار آوردیم. حال
برای این که او یک آدم کامل بشود باید کاری بکنیم که یک موجود مهربان و حسّاس باشد. یعنی عقل را به مددِ
عواطف تکمیل کند. ولی قبل از این که وارد این مرحله ی جدید بشویم، بهتر این است بر مرحله ای که از آن
خارج شده ایم، بار دیگر نظر بیندازیم و تا حدی که می توانیم دقت کنیم ببینیم به کجا رسیده ایم.

طرزِ فکر

طرزِ تشکیلِ مفاهیم در آدمیان متفاوت است و مشخصه ی اخلاقِ افراد محسوب می شود و این همان است
که طرزِ فکر نامیده می شود. طرز فکری که مفاهیم خود را بر اساسِ روابط واقعی بنا نهاده باشد، طرزِ فکری
محکم و عمیق است. طرزِ فکری که به روابط ظاهری اکتفا کند طرزِ فکرِ سطحی است. آن کسی که روابط را آن
طورکه هست، می بیند، طرزِ فکرِ صحیح دارد. آن کسی که آن روابط را بد می فهمد طرزِ فکرِ غلط دارد. آن کسی
که روابطِ خیالی اختراع می کند که نه حقیقت دارد نه ظاهر، دیوانه است. آن کسی که به هیچ وجه روابط را با هم
نمی سنجد، احمق است. هر قدر افراد، بیشتر استعدادِ مقایسه ی مفاهیم و کشف روابط را داشته با