پاورپوینت کامل رساله ی حقوق ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رساله ی حقوق ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رساله ی حقوق ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رساله ی حقوق ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۶
حق اللّه
بزرگ ترین حق خدا این است که او را بپرستی و چیزی را با او شریک ندانی که چون با پاکدلی چنین کردی، خدا بر
عهده گرفته است که کار دنیا و آخرتت را خود کفایت کند و آن چه از آن دو (دنیا و آخرت) بخواهی، برایت نگهدارد و
تأمین کند.
حقوق انسان
بدان ـ خدایت رحمت کند ـ که خدا را بر تو حقوقی است که در هر حرکتی که صورت دهی و هر سکونی که بر آن
بمانی و به هر جایی درآیی و هر اندامی را بجنبانی و هر وسیله ای را به کارگیری، تو را فرا گرفته است و پاره ای از آن
حقوق، مهم تر و بزرگ تر از پاره ای دیگر است. بزرگ ترین حقوق که خداوند تبارک و تعالی برای خویش بر تو واجب
کرده، «حق اللّه» است که ریشه ی تمام حقوق است و دیگر حقوق به جمله از آن منشعب شده است.
حق نفس
حق نفس خودت بر تو این است که او را به تمامی به فرمانبرداری خداگماری و به زبانت، حقش را بپردازی و به
گوش خود، حقش را بدهی و به چشمت، حقش را بسپاری و به دستت، حقش را واگذاری و به پایت، حقش را بدهی و
به شکمت، حقش را برسانی و به عورتت، حقش را بپردازی و بر این ادای حق، از خدا یاری جویی.
حق زبان
اما حق زبان این است که آن را از دشنام گویی، گرامی تر داری و به نکوگفتاری، عادتش دهی و بر ادب، و ادارش کنی
و در کامش نگهداری مگر به جای نیاز و سود بخشی برای دین و دنیا و آن را از زیاده گویی مبتذل و کم فایده که با کم
بهره گی اش، از زیانش نیز ایمنی نیست، بازداری؛ زیرا زبان گواه خِرد و دلیل بر آن است و آراسته گی خردمند به خرد،
خوش رفتاری او در حقّ زبان خود باشد.
حق گوش
اما حق گوش این است که از هرچیز چنان پاکش داری که آن را راهی به دل خودسازی و آن را نگشایی، مگر برای
شنیدن سخن خوبی که در دلت خیری پدید آورد یا اخلاق والایی بدان کسب کنی؛ زیرا گوش دروازه ی سخن به سوی
دل است که معانی گوناگونی را که متضمّن خیر یا شرّ است، به آن می رساند و «لاقوّه الاّ باللّه؛ و نیرویی جز به خدا
نیست».
حق چشم
و اما حق چشم این است که آن را از آن چه بر تو حلال نیست، فروبندی و مبتذلش نسازی و به کارش نبری مگر برای
جای عبرت آموزی که دیده ات را بدان بینا کنی یا به وسیله ی آن، از دانش بهره مند شوی؛ زیرا چشم دروازه ی
عبرت آموزی است.
حق پ
ا
و اما حق دو پایت این است که با آن ها جز به سوی آن چه بر تو حلال است، نروی و آن ها را مرکب خود در گام
سپاری به راهی که خوار کننده ی رهسپار خویش است، نسازی؛ زیرا پا بارکش پیکر توست و تو را در راه دین می برد و
پیش می اندازد.
حق دست
و اما حق دستت این است که آن را بر چیزی که بر تو حلال نیست، دراز نکنی تا به سبب دست درازی بر حرام، در
آخرت دچار مجازات خدا شوی و در این جهان نیز به سرزنش مردم گرفتار آیی و آن را از چیزهایی که خداوند بر آن
واجب کرده است، فرو نبندی، ولی آن را با فروبستن از بسیاری چیزها که حتی برایش مباح است و گشاده داشتن آن در
بسیاری از مواردی که بر آن واجب نیست، ولی مستحب است، شکوهی در افزای و چون دست تو در این جهان بر
حرام بسته ماند و به حلال و مستحب شرف افزود و کریم و بخشنده شد، پاداش نیک در سرای باقی بر آن واجب
آید.
حق شکم
و اما حق شکمت این است که آن را ظرفِ کم و بیش از حرام نسازی و از حلال هم به اندازه اش دهی و از حدّ
نیروبخشی به مرز شکم خوارگی و فقدان مردانگی اش نکشانی و هرگاه گرفتار گرسنگی و تشنگی شد، آن را نگه داری؛
زیرا آن پرخوری که پرخواره را به سستی کشاند که تنبلی افزا و مایه ی بازماندن و دور شدن از هر کار خیر و کریمانه
است و آن نوشیدنی که نوشنده را به مستی رساند، مایه ی خواری و نادان سازی و از بین برنده ی مردانگی است.
حق عورت
و اما حق عورتت، نگهداری آن است از آن چه بر تو حلال نیست و کمک و تقویت آن نگهداشت با چشم پوشی از
نامحرم؛ زیرا چشم پوشی کردن، مددکارترین یاوران در جلوگیری از شهوت است و با بسیار یاد کردن از مرگ و تهدید
نمودن خود از عذاب خداوند و ترساندن نفس از اوست که عصمت و پاکدامنی و تأیید از خداست.
حق پیشوایان
اما حق پیشوای تو این است که بدانی تو برای او وسیله ی آزمایش او نزد خدا شدی و او به خاطر تسلطی که
خداوندش بر تو داده، به وسیله ی تو آزمایش می شود و این که خیرخواه او باشی و با او نستیزی که به راستی دستش بر
تو گشوده است و سبب نابودی خود و هلاک او نگردی. نسبت به او زیردستی و نرمش کن که خرسندی او را بدان حد
که زیانش به تو نرسد و در عین حال زیانی به دین تو نزند، به دست آری و در این مورد از خدا یاری جویی.
در سلطه با او رقابت مکن و به مخالفتش برنخیز؛ زیرا اگر چنین کردی، او را ناسپاسی کرده و خود را نیز پاس
نداشته ای.
حق رعیّت
اما حقوق رعیت تو که بر آنان حکومت داری، این است که بدانی تو به فزونی نیرویت برایشان، آنان را به زیردستی
گرفتی و ناتوانی و خواری آنان، ایشان را زیر سرپرستی تو درآورده است. پس چه شایسته است کسی که ناتوانی و
خواری اش تو را از او بی نیاز ساخته، چندان که وی را رعیت تو کرده و حُکمت را بر او روا ساخته، به غلبه و نیرو از تو
سرنتابد و بر آن چه از تو او را بزرگ و دشوار آید، جز به خداوند به رحمت و حمایت خواهی و بردباری یاری نجوید.
حق معلّم
اما حق آن که به علم آموزی اداره ات کند، بزرگداشت اوست و حفظ احترام مجلس او و نیک گوش دادن به گفتارش
و رو کردن به او و یاری دادن به وی به سود خودت، تا بتواند دانشی را که نیاز داری به تو بیاموزد. بدین گونه که ذهن
خود را کاملاً مصروف وی داری و فهمت را به اوپردازی و پاکدلانه به گفته ی او دل دهی و چشمت را به روشنی تمام با
ترک لذت ها و کاهش شهوت ها بر او دوزی و این که بدانی در هر چه به تو آموزد، باید فرستاده و نماینده ی او باشی که
آن را به نادانان برسانی و بر توست که این رسالت را از جانب او به بهتر گونه ای به آنان برسانی و در ادای رسالتش به وی
خیانت نکنی و چون آن رسالت را بر عهده گرفتی، به نیابت او بپردازی.
حق دانش آموز
و اما حق دانش آموزان تو این است که بدانی خدا با دانشی که به تو داده و گنجینه ی حکمتی که به تو سپرده است،
تو را سرپرست برای آنان قرار داده و اگر در این سرپرستی که خدایت داده است، نیک از عهده برآیی… سرپرستی
راستین و خادمی امین هستی و گرنه به او خائن و به خلقش ظالمی و دست خوش سلب نعمت او و غلبه ی وی بر
خودت گشته ای.
حق مادر
حق مادرت این است که بدانی او تو را چنان برداشته که کسی دیگری را بدان گونه برنگیرد و از میوه ی دل خود، تو
را چنان خورانده که هیچ کس دیگری را بدین سان نخوراند و به راستی، تو را به گوش و چشم و دست و پای و پوست و
تمام اندام هایش نگهداری کرده و بدین نگهداری به خوش رویی و دل شادی مواظبت در پیوسته و هر ناگواری و درد و
گرانی و نگرانی دوران بارداری را تحمل کرده است، چنان که دست تطاول را از تو دور ساخته و تو را بر زمین نهاده و
خرسند بوده است که تو سیر باشی و او خود گرسنه ماند و تو جامه پوشی و او برهنه باشد و تو را سیراب کند و خود
تشنه ماند و تو را در سایه دارد و خود زیر آفتاب باشد و با بیچارگی خود، تو را نعمت بخشد و با بی خوابی خود، تو را
لذّت خواب چشاند… پس به قدرشناسی از این همه، او را سپاس گزار و این قدرانی را نتوانی جز به یاری و توفیق
خداوند.
حق پدر
و اما حق پدرت این است که بدانی او ریشه ی هستی توست و تو شاخسار درخت وجود اویی و اگر او نمی بود، تو
هم نمی بودی. پس هرگاه در خود چیزی دیدی که پسندیدی بدان که سرچشمه ی آن نعمت بر تو، پدرت باشد و آن را
از پدرت داری و خدا را بستای و به همان اندازه سپاسش دار.
حق زن
و اما حق زنت که به نکاح تو درآمده، این است که بدانی خداوند او را مایه ی آرامش و آسایش و همدم و پرستار تو
ساخته و هم چنین بر هر یک از شما واجب است که خداوند را به وجود همسرش سپاس گذارد و بداند که این نعمتی
است که خدا به او بخشیده و واجب است که با نعمت خدا، خوش رفتاری کند و او را گرامی دارد با او سازگاری کند.
حق فرزند
و اما حق فرزندت این است که بدانی او از توست و در این جهان به نیک و بد خویش وابسته به توست و تو با
پرورش خوب و راهنمایی او به راه پروردگارش و کمک به او در فرمانبر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 