پاورپوینت کامل فصل اوّل; در زلال نیایش; نیایش های پیر هرات ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فصل اوّل; در زلال نیایش; نیایش های پیر هرات ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فصل اوّل; در زلال نیایش; نیایش های پیر هرات ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فصل اوّل; در زلال نیایش; نیایش های پیر هرات ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
>
۳
ستایش
الحمدلله. ستایش خدای مهربان، کردگار روزی رسان، یکتا در نام و نشان. خداوندی که ناجُسته، یابند و نادَریافته،
شناسند و نادیده، دوست دارند. قادر است بی احتیال؛ قیوم است بی گشتن حال. در ملک ایمن از زوال؛ در ذات و
نعت، متعال. لم یزل و لایزال؛ موصوف به وصف جلال و نعت جمال. عجز بندگان دید در شناخت قدر خود و دانست
که اگر چند کوشند، نرسند و هرچه بپویند، نشناسند.
همه از توست
الهی! به نشان تو بینندگانیم؛ به شناخت تو زندگانیم. به نام تو آبادانیم؛ به یاد تو شادانیم؛ به یافت تو نازانیم. مست
مهر از جام تو ماییم؛ صید عشق در دام تو ماییم.
| زنجیر معنبر تو دام دل ماست | عنبر ز نسیم تو غلام دل ماست |
| در عشق تو چون خطبه به نام دل ماست | گویی که همه جهان به کام دل ماست |
گواه مؤمنان
الهی! نام تو ما را جواز و مهر تو ما را جهاز. الهی! شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عیان. الهی! فضل تو ما را لوا و
کنف تو ما را مأوا. الهی! ضعیفان را پناهی؛ قاصدان را بر سرِ راهی؛ مؤمنان را گواهی؛ چه بود که افزایی و نکاهی. الهی!
چه عزیز است او که تو او را خواهی، ور بگریزد او را در راه آیی. طوبی آن کس را که تو او رایی. آیا که تا از ما خود
کرایی؟
شاد به آنیم که…
الهی! شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم… قیمت خود نهادی و رسول خود فرستادی. الهی! هرچه بی مطلب به
ما دادی، به ناسزاواری ما تباه مکن و هرچه به جای ما کردی از نیکی، به عیب ما بریده مکن.
یاد تو
الهی! یک چندی به یاد تو نازیدم. آخرِ خود را رستخیز گزیدم. چون من کیست که این کار را سزیدم؟ اینم بس که
صحبت تو ارزیدم!
الهی! نه جز از یاد تو دل است و نه از یافت تو جان. پس بی دل و بی جان، زندگی چون توان؟
به تو نازم
الهی! گر زارم، در تو زاریدن خوش است، ور نازم، به تو نازیدن خوش است. الهی! شاد بدانم که بر درگاه تو می زارم،
بر امید آن که روزی در میدان فضل بر تو نازم… یک نظر در من نگری و دو گیتی به آب اندازم.
زارتر از من
الهی! گهی به خود نگرم، گویم: از من زارتر کیست؟ گهی به تو نگرم، گویم: از من بزرگوارتر کیست؟
| گاهی که به طینت خود افتد نظرم | گویم که من از هرچه به عالم بترم |
| چون از صف خویشتن اندر گذرم | از عرش همی به خویشتن در نگرم |
مجلس انس
الهی! ای سزای کرم و ای نوازنده ی عالم! نه با جز تو شادی است، نه با یاد تو غم… آزاد شده از بند وجود و عدم،
باز رسته از زحمت لوح و قلم، در مجلس انس، قدح شادی بر دست نهاده دمادم.
| جز عشق تو بر ملک دلم شاه مباد | وز راز من و تو خلق آگاه مباد |
| کوته نشود عشق توام زین دل ریش | دستم ز سرِ زلف تو کوتاه مباد |
ای فریادرس
الهی! ای مهربان! فریادرس! عزیز، آن کس، کِش با تو یک نفس، بادا نفسی که در او نیامیزد کس؛ نفسی که آن را
حجاب ناید از پس. رهی را آن یک نفس در دو جهان بس. ای پیش از هر روز و جدا از هرکس؛ رهی را در این سور، هزار
مطرب نه بس.
رقم مِهر تو از چهره ی ما پیداست
ای خداوند کریم! ای کردگار نامدار حکیم! ای در وعد، راست و در عدل، پاک و در فضل، تمام و در مهر، قدیم!
آن چه می خواهی، می نمایی و چنان که خواهی، می آرایی. هریکی را نامی و در دل هر یک از تو نشانی. رقمِ شایستگی
بر قومی و داغ نبایستگی بر قومی؛ شایسته ی از راه فضل درآورده بر مرکب رضا به بدرقه ی لطف در هنگام اکرام در
نوبت تقریب و ناشایسته ی در کوی عدل رانده بر مرکب غضب به بدرقه ی خذلان در نوبت حرمان. این حرمان و آن
تقریب؛ نه از آب آمد و نه از خاک؛ که آن روز که این هر دو رقم زد نه آب بود و نه خاک. فضل و لطف ازلی بود و قهر و
عدل سرمدی. آن یکی نصیب مخلصان و این یکی بهره ی منافقان.
مهر ایزدی
بزرگ است آن خداوند که در مهربانی یکتاست و در بنده نوازی بی همتاست، در آزمایش با عطاست و در ضمان ها
باوفاست. اگر خوانیمش شنواست ور نه خوانیم، داناست. کریم و وَدوُد و مهرنمای و مهرافزاست. لطیف و عیب پوش
و عذرنیوش و نیک خداست. فضلش زِبَرِ همه ی فضل ها، کرمش زبر همه ی کرم ها، رحمتش بِهْ از همه ی رحمت ها،
مهرش نه چون مهرها. غایت رحمت که بدان مثل زنند، رحمت مادران است و رحمت خدا بر بنده بیش از آن است و
مهر وی نه چون مهر ایشان است.
یاد خدا
الهی! کار آن دارد که با تو کاری دارد. یاد آن دارد که چون تو یادی دارد. او که در دو جهان تو را دارد، هرگز کی تو را
بگذارد؟ عجب آن است که او که تو را دارد، از همه زارتر می گذارد. او که نیافت، به سبب نایافت می زارد. او که یافت،
باری، چرا می گذارد؟
عنایت دوست
الهی! این همه نواخت از تو بهره ی ماست که در هر نفسی چندین سوز و نور عنایت تو پیداست. چون تو مولی که
راست؟ و چون تو دوست کجاست؟
یاد و یادگاری
خداوندا! یادت چون کنم که خود در یادی و رهی را از فراموشی فریادی. یادی و یادگاری و دریافتن خود یاری.
خداوندا! هرکه در تو رسید، غمان وی برسید. هرکه تو را دید، جان وی بخندید. به نازتر از ذاکران تو در دو گیتی
کیست؟ و بنده را اولی تر از شادی تو چیست؟ ای مسکین! تو خود یاد کرد و یادداشت وی چه شناسی؟ سفر
نکرده ای، منزل چه دانی؟ دوست ندیده ای، از نام و نشان وی چه خبر داری؟
زنده ی حقیقت
خداوندا! هرکه شغل وی تویی، شغلش کی به سر شود؟ هرکه به تو زنده است، هرگز کی بمیرد؟ جان در تن گر از تو
محروم ماند چون مرده ای زندانی است. زنده اوست به حقیقت کِش با تو زندگانی است. آفرینِ خدای بر آن کشتگان
باد که مَلک می گوید: «زندگانند ایشان».
نزدیکتر از جان
الهی! از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی؛ وز دورت می پندارند و نزدیک تر از جانی. موجود نفس های
جوانمردانی، حاضر دل های ذاکرانی. ملکا! تو آنی که خود گف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 