پاورپوینت کامل فصل ششم; در سایه سار اخلاق (برگزیده ی متون اخلاقی) ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فصل ششم; در سایه سار اخلاق (برگزیده ی متون اخلاقی) ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فصل ششم; در سایه سار اخلاق (برگزیده ی متون اخلاقی) ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فصل ششم; در سایه سار اخلاق (برگزیده ی متون اخلاقی) ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۱
نردبان سعادت
کتاب ارزشمند معراج السعاده یکی از مهمترین کتب اخلاقی محسوب می شود.
این کتاب از دیرباز تاکنون در حوزه های علمیّه و هم در محافل ادبی فرهیختگان، مورد استقبال و توجه بوده و
همواره خاص و عام آن را مورد مطالعه قرار داده و از مطالب ارزنده ی آن بهره برده اند.
به اعتراف همگان کتاب معراج السعاده از نظر محتوا و سبک و شیوایی بیان مطالب و تنوّع موضوعات مطرح شده
در زمینه ی مسایل تربیتی و اخلاقی، اثری است در خور توجّه و با این که دویست سال از تاریخ تألیف آن می گذرد،
هنوز تازگی خود را حفظ کرده و عطش جامعه در مورد آن فروکش نکرده است و هر روز بر تعداد مریدان و شیفتگان
این کتاب مستطاب افزوده می شود. مؤلف این کتاب، ملا احمد نراقی می باشد که فردی زاهد و متّقی و زبان زد خاص و
عام در فضل و اخلاق پسندیده بوده است.
در باب معرفت نفس
شناخت نفس
بدان که کلید سعادت دو جهانی، شناختن نفس است؛ زیرا که شناختن آدمی خویش را اعانت بر شناختن آفریدگار
خود می نماید… و از حضرت رسول(ص) نقل است که: هرکه بشناسد نفس خود را پس به تحقیق که بشناسد، پروردگار
خود را و ظاهر و روشن است که هرکه خود را نتواند بشناسد، به شناخت دیگری چون تواند رسید؟ زیرا که هیچ چیز
به تو نزدیک تر از تو نیست، چون خود را نشناسی، دیگری را چون شناسی؟
| تو که در علم خود زبون باشی | عارف کردگار چون باشی؟ |
گوهری از عالم ملکوت
شناختن خود موجب شوق به تحصیل کمالات و تهذیب اخلاق و باعث سعی در دفع رذایل می گردد؛ زیرا که
آدمی بعد از آن که حقیقت خود را شناخت و دانست که حقیقت او گوهری است از عالم ملکوت که به این عالم
جسمانی آمده باشد به این فکر افتد که: چنین گوهر شریفی را عبث و بی فایده به این عالم نفرستاده اند و این گوهر
قیمتی را به بازیچه در صندوقچه ی بدن ننهاده اند و بدین سبب در صدد تحصیل فواید تعلّقِ نفس به بدن بر می آید و
خود را به تدریج به سر منزل شریفی که می باید، می رساند.
در جستجویِ حقیقت خود
باید که حقیقت خود را طلب کنی تا خود چه چیزی و چه کسی و از کجا آمده ای و به کجا خواهی رفت؟ و به این
منزلگاه روزی چند به چه کار آمده ای؟ تو را برای چه آفریده اند و این اعضا و جوارح را به چه سبب به تو داده اند و زمام
قدرت و اختیار را به چه جهت در کفِ تو نهاده اند؟
و بدانی که سعادت تو چیست و از چیست و هلاکت چیست؟
در باب روح
سلامت و بیماری روح
آلام و بیماری های روح عبارت است از: اخلاق ذمیمه و صفات رذیله که موجب هلاکت و بدبختی روح است و باز
می دارد آن را از درکِ لذّات روحانی و رسیدن به سعادت ابدی و آن را محروم می گرداند از رفاقت محرمان
خلوت خانه ی اُنس و مجاورت عالم قُدس.
صحّت و راحت روح عبارت است از: اتّصاف به اوصافِ قدسیّه و ملکاتِ ملکیّه که موجب قُرب حضرت باری و
باعث نجات و رستگاری است.
حدیث بیماری روح
زنهار ای جانِ برادر! تا حدیث بیماری روح را سهل نگیری و معالجه ی آن را بازیچه نشماری و مفاسد اخلاقِ رذیله
را اندک ندانی و صحّت روح را به صحّت بدن قیاس نکنی و چگونه عاقل چنین قیاس کند و حال آن که مقصود از
صحّت بدن از برای کسانی که از روح و صلاح و فساد آن فراموش کرده اند، نیست مگر زندگانی پنج روزه ی دنیا و
زیست کردن در این عاریت سرا و اما اخلاق ذمیمه که بیماری روح از آن هاست، باز می دارد آدمی را از رسیدن به لذّات
سعادتِ اَبد و پادشاهیِ سرمد… مسامحه در معالجاتِ آن ها آدمی را به هلاکت دائمی و شقاوتِ ابدی می رساند و
صحّت روح و اتّصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانی اَبدی و حیاتِ حقیقی است.
در باب پاکی از اخلاق ذمیمه
لذّات معنوی
بعد از آن که ساحتِ نفسِ انسان از اخلاق ناپسند، پاک و به صفات ارجمند به ترتیب مقرر آراسته گردد، مستعدِّ
قبول فیض های غیر متناهیِ رب الارباب (ذات حق) می گردد بلکه به سبب آن رفع حجاب می شود و صورت های
جمیع موجودات در آینه ی دلش ظاهر می شود و در این هنگام موجودی می شود، ابدیّ الحیات و سرمدیّ البقا،
قامتش سزاوار خلعت خلافت الهی و سرش لایق تاج سلطنت و ریاست معنوی و می رسد به بهجت ها و لذّت هایی که
هیچ دیده مانند آن ندیده و به خاطرِ هیچ آفریده نگذشته است.
طالبِ سفرِ آخرت
هرچه علاقه ی انسان از جسم و جسمانیّت کمتر گردد، روشنایی دل و صفای خاطرش زیاد نیز می شود تا زمان
مفارقت از این دنیا رسد، تمامی پرده های ظلمانی طبیعت از پیش دیده ی بصیرتش برداشته می شود و حجاب ها از
چهره ی نفسش دور می گردد و در آن وقت از دل او جمیع اندوه ها بیرون می رود و از همه ی حسرت ها و محنت ها فارغ
می شود و می رسد به سرور اَبدی و راحت سَرمدی. هر لحظه او را از اشعه ی جمال ازل نوری تازه و هردم او را از مواید
(سفره های) احسانِ لم یزل، فیضی بی اندازه حاصل می گردد و بشر که با وجودِ بقای در دنیا، هرگاه ریشه ی جمیع
علایق دنیویه را از زمینِ دل بر کند، پیش از ارتحال به عالم بقاء، این حالات برای او حاصل می شود… از تن و بدن خود
دل گیر می شود و طالبِ سفرِ آخرت می گردد و به زبانِ جان می گوید:
| حجاب چهره ی جان می شود، غبار تنم | خوشا دمی که از این چهره پرده بر فکنم |
حافظ
صفای نفس
اگر نفس را فی الجمله صفائی باشد در عالم ملکوت راه یابد و از آن جا امور آینده را ببیند و بشناسد و بر مغیّبات
(مسایل نامعلوم) مطلع شود. به نوعی که هرگز در بیداری و در وقتی که این بدن در نهایت هوشیاری است، نتواند بدان
رسید.
از این عالَمِ جسمانی نیستیم
هرکه ساحت دل خود را از غبارِ عالمِ طبیعت پاک کند و علایق و شهوات حیوانیّت را اندکی از خود دور نماید و
آینه ی دل را از زنگِ کدورات این عالم فی الجمله جلایی دهد و گاه گاهی دَرِ دل را بر روی اغیارِ نابکار ببندد و با محبوبِ
حقیقی خلوتی نماید و با حضورِ قلب، متوجّه به عالم انوار شود و با نیّت خالص مشغول به مناجات حضرت پروردگار
گردد و گاهی تفکّر در عجایب مُلک و ملکوتِ پادشاه لایزال نماید و زمانی تأمل در شگفتی های جمال و جبروت قادر
ذولجلال کند، البته از برای او حالتی نورانی و بهجتی (شادی) عقلی حاصل شود که به سبب آن یقین می کند که ذات او
از این عالم جسمانی نیست، بلکه از عالم دیگر است.
خانه ی دل
هر وقت که آدمی میل به مقتضای شهوتی یا غضبی نمود، شیطان فرصت می کند و لشکر او داخلِ خانه ی دل
می شوند و انواع آثار خود را که وساوس و افکار بد باشد، در آن جا به ظهور می رسانند. هرگاه دل، متوجّه ذکرِ خدا و
نفس، مایل به وَرَع و تقوی شده مجالِ شیطان تنگ می گردد و از مملکت دل بیرون می رود و لشکر ملایک در آن جا
می آیند و فیوضات ایشان از الهامات و خیالاتِ پسندیده در آن جا پیدا می شود و پیوسته این دو لشکر درآمد و شد و
گیر و دار هستند.
در باب دوستی و مصاحبت
دوستان مهربان
طالبِ سعادت و سالکِ راه نجات را لازم است که از دوستانِ خود تفحّص معایبِ خود را نماید و بر ایشان است که
او را مطلّع سازند.
بهتر آن که یکی از دوستانِ مهربان را از میانِ ایشان اختیار کند و با او عهد نماید که مراتبِ احوال او باشد که او را از
معایبِ او خبردار کند و چون او را بر عیبی آگاه سازد، شاد و خوشحال گردد و چنان داند که نیکوترین هدیه در نظرِ او
عیبی از عیوب اوست و لیکن این چنین دوستی، (کمیاب) است.
مصاحبت
اجتناب از مصاحبت بدان و اشرار را لازم بدانید و دوری از همنشینی صاحبان اخلاق بد را واجب شمارید و احتراز
کنید از شنیدن قصه ها و حکایات ایشان و استماع آن چه از ایشان صادر شده و سرزده است.
با نیکان و صاحبان اوصاف حسنه مجالست نمایید و معاشرتِ ایشان را اختیار کنید و کیفیّت سلوک ایشان را با
خالق و خَلق ملاحظه نمایید و از حکایات پیشینیان و گذشتگان از بزرگان دین و ملّت و رهروانِ راه سعادت مطلّع
شوید، زیرا که:
| نار خندان، باغ را خندان کند | صحبت نیکانت از نیکان کند |
حقوق مؤمنان از زبان رسول خدا(ص)
در حدیثِ نبوی وارد است که برادرانِ مؤمن بر یکدیگر سی حق دارند که آدمی بری الذّمه نمی شود مگر با به جا
آوردن آن ها:
۱ ـ اگر گناهی در حقّ او از برادر مؤمن سر زند یا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 