پاورپوینت کامل مقصدِ عالی (۱) ۳۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقصدِ عالی (۱) ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقصدِ عالی (۱) ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مقصدِ عالی (۱) ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۲

فصل اول: رونده کیست و راه چیست و منزل چند است؟

رونده کیست؟

بدان که رونده در اول، حسّ است و بعد از مدتی، رونده عقل می شود… نه عقلِ معاش و بعد از
مدتی رونده نوراللّه می گردد. و از این چند هزار سالک که در این راه درآیند، یکی به آخر درجاتِ
عقل و درجاتِ نور اللّه رسد، باقی جمله در درجاتِ حسّ و درجاتِ عقل و درجات نوراللّه باشند.

چون رونده را دانستی، اکنون بدان که مقصد و مقصود جمله روندگان، معرفتِ خدای است تَعالی
وَ تَقَدَّس و معرفت خدای، کار نوراللّه است. حسّ و عقلِ معاش از معرفتِ خدای بی بهره و
بی نصیب اند. عقلِ معاش پادشاهِ رویِ زمین است و عمارتِ روی زمین از وی است و خرابیِ رویِ
زمین از عقلِ معاش هم هست… پس کارِ سالکان آن است که در سعی و کوشش باشند تا در صحبت
دانا به نور اللّه رسند و خدای را بشناسند.

منازل سیرِ الی اللّه

ای درویش! چون رونده را دانستی و مقصد و مقصود روندگان را معلوم کردی، اکنون بدان که اگر
سوال از منازل سیر الی اللّه می کنند، در سیرِ الی اللّه منازل نیست و منزل هم نیست بل خود که راه هم
نیست… بدان که اهل معرفت می گویند که: «از تو تا به خدای راه نیست». از جهتِ آن که ذاتِ خدای
نامحدود است و نامتناهی؛ اول و آخر ندارد و فوق و تحت و یمین و یسار و پیش و پس ندارد یعنی
هیچ ندارد، نوری است نامحدود و نامتناهی و بحری است بی پایان و بی کران. هیچ ذرّه ای از ذرّات
موجودات نیست که خدای بذّات با آن نیست و بر آن محیط نیست و از آن آگاه نیست، بذّات محیط
است بر کل اشیا… و به علم هم محیط است بر کلِ اشیا.

قربِ حق تعالی

ای درویش! سالک تا به این قرب نرسد و از این قرب به آخر نشود از خدای بی بهره و بی نصیب
است و آن ها که به این قرب رسیدند و از این قُرب به آخر شدند، همه روز در مشاهده اند، با خدای
می گویند و از خدای می شنوند و شب و روز در خلوت و در میانِ جماعت به ادب زندگانی می کنند.
پای دراز نمی کنند، پهلو بر زمین نمی نهند، شرم می دارند، زیرا که به یقین می دانند که خدای حاضر
است، تمام عالم را در جنبِ عظمتِ ذاتِ خدای مانند قطره و بحر دیدند بلکه از قطره هم کمتر.

ای درویش! حسّ و عقل به این قرب راه نمی برند و این قُرب را در نمی یابند و نمی توانند
دریافت، دریابنده ی این قرب نوراللّه است.

از تو تا خدا

اهل وحدت هم می گویند که: از تو تا به خدای راه نیست. از جهتِ آن که وجود یکی بیش نیست
و آن وجودِ خدای است تَعالی وَ تَقَدَّس و به غیر از خدای وجودی دیگر نیست و امکان ندارد که
باشد. اهلِ وحدت می گویند: آنچه نیست، خود نیست و آنچه هست، هستیِ خدای است تعالی و
تقدس.

ای درویش! تو می پنداری که خدای وجوددارد و تو هم به غیر وجودِ خدای، وجودی دیگر
داری. این سهوی عظیم است و پنداری خطا است.

ای درویش! وجود خدای راست و بس. این پندار، خطایِ راه است میانِ بنده و خدای. سالک تا از
این پندار نگذرد، به خدای نرسد. خود بین، هرگز خدای بین نشود.

ای درویش! تا خود را می بینی، خدای را نمی بینی. چون خود را نبینی، همه خدای ببینی.

فصل دوم: شریعت و حقیقت و طریقت چیست؟

اقوال و افعال و احوال

بدان که شریعت، گفتِ پیغمبر صلی الله علیه و آله است و طریقت کردِ پیغمبر صلی الله علیه و آله است و حقیقت دیدِ پیغمبر صلی الله علیه و آله
است. کما قال علیه السلام: «اَلشَّریعَهُ اَقْوالی وَ الطَّریقَهُ اَفْعالی وَ الْحَقیقَهُ اَحْوالِی» سالک باید که اول از علم
شریعت آنچه را لابد است بیاموزد و یاد گیرد و از عملِ طریقت آنچه را لابد است بکند و به جای
آورد تا از انوارِ حقیقت به قدر سعی و کوشش وی روی نماید. ای درویش! هر که قبول می کند آن چه
پیغمبر گفته است، از اهلِ شریعت است و هر که می کند آن چه پیغمبر کرده است از اهلِ طریقت است
و هر که می بیند آن چه پیغمبر دیده است از اهلِ حقیقت است؛ هر که هر سه دارد، هر سه دارد و هر که
هر دو دارد، هر دو دارد و هر که یکی دارد، یکی دارد و هر که از سه چیز، هیچ ندارد، هیچ ندارد.

ای درویش! آن طایفه که هر سه دارند، کاملانند و ایشانند که پیشوایِ خلق اند و آن طایفه که از این
هر سه هیچ ندارند، ناقصانند و ایشانند که از حسابِ بهایم اند، بلکه از بهایم فروتر.

غرض از شریعت و طریقت و حقیقت

ای درویش! میدانی که غرض از شریعت و طریقت و حقیقت چیست؟ غرضِ کلی آن است که
آدمیان راست گفتار و راست کردار و دانا و نیک اخلاق شوند و اگر این عبارت را فهم نمی کنی به
عبارتی دیگر بگویم:

بدان که غرض سه چیز است: اول آن که تا مردم همچون حیواناتِ دیگر نباشند، امر و نهی از
پیغمبر قبول کنند و مأمور و مَنْهی باشند. دوم آن که تا به عمل و تقوی آراسته شوند و در سعی و
کوشش می باشند در صحبت دانا تا آن گاه که به یقین بدانند که خدا یکی است. سیّم آن که تا بعد از
شناختِ خدای، تمامت حکمت های جواهر اشیا را کماهِ