پاورپوینت کامل اخلاق طبابت در متون کهن;(به مناسبت اول شهریور، روز پزشک) ۲۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اخلاق طبابت در متون کهن;(به مناسبت اول شهریور، روز پزشک) ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اخلاق طبابت در متون کهن;(به مناسبت اول شهریور، روز پزشک) ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اخلاق طبابت در متون کهن;(به مناسبت اول شهریور، روز پزشک) ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۹
اشاره
چنان که از قدیم گفته اند: «عقل سالم در بدن سالم است». از همین سخن کوتاه اهمیت
علم طب آشکار می شود؛ چرا که این علم، ضامن سلامت جسمانی انسان هاست و از این
رهگذ ر ، زمینه تعالی روحی و تکامل عقلی آنان را فراهم می سازد. از روزگاران قدیم،
طبابت، حرفه ای مقدس به شمار می رود و بزرگان دانش جایگاه ویژه ای برای آن
قائل اند. ازاین رو، برای حفظ این جایگاه والا، اخلاق و قانون های خاصی برای آن وضع
کرده و ارزش واقعی طبیب را نیز در گرو آراسته شدن به این ویژگی های اخلاقی
دانسته اند. در این بخش به گوشه ای از اخلاق طبابت در متون کهن اشاره می کنیم.
ماهیت طب
نکته: «طب صناعتی است که بدان صناعت، صحّت در بدن انسان نگاه دارند و چون زایل شود،
بازآرند و بیارایند او را به پاکی روی و خوشی بوی و انبساط».[۱]
اخلاق طبابت
۱. آگاهی گسترده طبیب از طبابت
توصیه: «اگر طبیب باشی باید که علم اصول طب، نیک بدانی. باید که به هیچ حال ابتدا
نکنی معالجتی، تا نخست آگاه گردی از وقت بیماری و از وقت علت و طبیعت بیمار و
جایگاه و حال و مزاج و علامت های نیک و علامت های بد او و انواع رسوب و علامت های
بیماری ها که در باطن بود؛ و نیز بدانی که تدبیر امراض بر چه سان باشد، و بر ترکیب
ادویه ماهر باشی و قوانین معالجات را دانسته باشی».[۲]
توصیه: «و طبیب باید که رقیق الخُلق و حکیم النفس و جَیِّد الحدس باشد، و حدس،
حرکتی باشد که نفس را بوَد در آراء صایبه، اَعنی[۳] که سرعت انتقال بوَد از معلوم
به مجهول؛ و هر طبیب که شرف نفس انسان نشناسد، رقیق الخُلق نبوَد، و تا منطق نداند،
حکیم النفس نبوَد، و تا مؤید نبوَد به تأیید الهی، جیدالحدس نبوَد، و هر که
جیدالحدس نبود، به معرفت علت[۴] نرسد».[۵]
حکیم نظامی گنجه ای نیز گفته است:
ز دانا تن سلامت بهر گردد
علاج از دست نادان زهر گردد[۶]
و نیز سروده اوست که:
پیغمبر گفت: علم، عِلْمان
عِلمُ الْاَدْیانِ و عِلْمُ الْاَبْدان[۷]
در ناف دو علم بوی طیب است
وان هر دو فقیه یا طبیب است
می باش طبیب عیسوی هُش
اما نه طبیب آدمی کُش[۸]
۲. پای بندی طبیب به شرع در اعتقاد و عمل
توصیه: «طبیب باید که نیکواعتقاد بوَد و امر و نهی شرع را معظَّم دارد».[۹]
۳. مجرَّب بودن طبیب
توصیه: «و معالج باید که تجربت بسیار کند و تجربت بر مردم معروف و مشهور نکند، و
باید خدمت بیمارستان ها کرده باشد و بیماران بسیار دیده و معالجت بسیار کرده باشد
تا علت های غریب بر وی مشکل نشود، و آنچه اندر کتب خوانده باشد، به رأی العین همی
بیند و به معالجت اندر نماید».[۱۰]
۴. نگهداری راز بیمار
توصیه: «باید که طبیب وصایای بقراط خوانده باشد، تا اندر معالجت بیماران، شرط امانت
و راستی به جای تواند آورد و پیوسته خویشتن، پاک و جامه، پاک و طیب دارد».[۱۱]
۵. امید دادن به بیمار و رفتار خوش با او
توصیه: «باید که طبیب چون بر سر بیمار شود، با بیمار، تازه روی و خوش سخن باشد و
بیمار را دل گرمی دهد که تقویت طبیب بیمار را، قوت حرارت غریزی بیفزاید و در درمان
او مؤثّر افتد».[۱۲]
بایسته های طبابت
۱. توکل به مسبب الاسباب
چنان که مولوی در آغاز مثنوی در ضمن داستان کنیزک و زرگر اشاره کرده است، از
اخلاق های پزشکی توجه به «مسبب الاسباب»، یعنی خداوند و اعتماد نکردن به اسباب،
یعنی دارو و درمان است؛ چراکه اگر خدا نخواهد، نه تنها از اسباب کاری ساخته نیست که
ممکن است نتیجه عکس دهد. مولوی در این باره می گوید:
شه طبیبان جمع کرد از چپّ و راسـت
گفت جان هر دو در دست شماست
جان من سهل است جان جانم اوست
دردمند و خسته ام درمانم اوست
هر که درمان کرد مر جان مرا
بُرد گنج و دُرّ و مرجان مرا
جمله گفتندش که جان بازی کنیم
فهمْ گِرد آریم و انبازی کنیم
هر یکی از ما مسیح عالَمی است
هر اَلَم[۱۳] را در کف ما مرهمی است
«گر خدا خواهد»[۱۴] نگفتند از بَطَر[۱۵]
پس خدا بنمودشان عجز بشر
هر چه کردند از علاج و از دوا
گشت رنج افزون و حاجت ناروا
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خُشکی می نمود
از هلیله قبض شد اِطلاق رفت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 